ما انسان ها برای دیدن الگوها و تفسیر آنها به شیوه های معنادار برنامه ریزی شده ایم. این هم خوب است و هم بد. از جنبه مثبت، برای رشد فکری نژاد بشر ضروری بوده است. از جنبه منفی، می تواند خلاقیت را مهار کند. اما لازم نیست این کار را انجام دهد.
توانایی ما برای دیدن و تفسیر الگوها شگفت انگیز است. البته نوزادان با نوعی دستورالعمل داخلی به دنیا نمی آیند. بلکه در دنیایی از نور، تاریکی، شکل ها، بوها، صداها، مزه ها و حس های لامسه نفوذ می کنند. آنها به سرعت یاد می گیرند که یک الگوی خاص نشان دهنده عشق، غذا و امنیت مادر و اوست. بعداً آنها یاد می گیرند که الگوهای مشابه شکل ها و صداها افراد دیگری هستند که هر کدام معنای خاصی دارند. آن الگوی پشمالو و نرم که هر وقت نوزاد نزدیک می شود فرار می کند، گربه است. الگوهای پشمالوی مشابه، کودک در نهایت یاد می گیرد، گربه ها نیز هستند، اما گربه خانواده او نیستند. و غیره. با افزایش سن، کودک الگوهای پیچیده تری را می بیند و می فهمد. در نهایت، توانایی او در درک الگوها، او را قادر به یادگیری الفبا، خواندن و نوشتن می کند. ریاضی، منطق، علوم،
همانطور که ما بزرگتر می شویم، الگوها ثابت می شوند
با این حال، همانطور که نوزادان بالغ می شوند، الگوها در ذهن آنها ثابت می شود. آنها یاد می گیرند که همه چیز را بر اساس تربیت، تحصیلات و دوستان خود در الگوهای مناسب قرار دهند. اگر نوزاد در خانوادهای بزرگ شود که نسبت به بلژیکیها تعصب دارند و یک روز در بزرگسالی با یک بلژیکی آشنا شود، احتمالاً تصور میکند که او خیلی خوب نیست. او تصور می کند که او با الگوی بلژیکی هایی که از والدین ضد بلژیکی خود آموخته است، مطابقت دارد.
اگر او — اجازه دهید او را “جین” بنامیم — به دانشگاه برود و مدرک مدیریت بازرگانی و به دنبال آن حرفه ای در تجارت بگیرد، الگوهای مرتبط با تجارت را در ذهن خود خواهد ساخت. الگوهای رفتار مشتری، محصولات و عملیات در نتیجه جین ممکن است، برای مثال، معتقد باشد که مشتریان قیمتهای پایین میخواهند، دوربینها عکس میگیرند و باید ویژگیهای خاصی داشته باشند (مانند لنز، پردازنده تصویر، دیافراگم قابل تنظیم لنز، سرعت شاتر و غیره) و به حداکثر رساندن بهرهوری برای سودآوری ضروری است.
در حالی که چنین الگوهایی ممکن است حاوی حقایق باشند، واضح است که می توانند خلاقیت را نیز مهار کنند. اگر جین فرض کند مشتریان فقط محصولات ارزان قیمت میخواهند، ذهن خود را روی راههای دیگری برای جلب رضایت مشتریانش میبندد، راههایی که ممکن است به شرکت او اجازه دهد قیمتها و در نتیجه حاشیهها و سودآوری را افزایش دهد.
خلاقیت در مورد از بین بردن الگوها نیست
ممکن است تصور کنید که خلاقیت در مورد شکستن الگوها است. این فقط تا حدودی درسته. خلاقیت در واقع دیدن فراتر از الگوهای مرسوم و شناخت الگوهای جدید است. به عنوان مثال، یک فرد معمولی دوربین را به عنوان یک ابزار الکترونیکی درک می کند که از یک لنز قابل تنظیم و یک شاتر برای ذخیره تصاویر روی یک پردازنده استفاده می کند. یک فرد خلاق ممکن است آن الگو را ببیند، اما به فراتر از آن نگاه کنید تا متوجه شود که دوربین همچنین وسیلهای برای ثبت خاطرات بصری است که به احتمال زیاد برای لذت بردن در آینده ذخیره میشود و از طریق ایمیل، رسانههای اجتماعی و مجموعهای از اشتراکگذاریهای جدید با دیگران به اشتراک گذاشته میشود. فن آوری ها فرد خلاق احتمالاً متوجه خواهد شد که امروزه دوربین به احتمال زیاد اسمارت فون نامیده می شود زیرا به اشتراک گذاری خاطرات بصری را بهتر از اکثر دوربین های سنتی تسهیل می کند. هم افراد معمولی و هم افراد خلاق در تفسیر خود از دوربین درست هستند. اما فرد خلاق با دیدن فراتر از الگوی استاندارد دوربین، الگوهای جدیدی را کشف می کند. این امر تفکر خلاق را تا حد زیادی تسهیل می کند.
اکثر مردم در ذهن خود الگوی رفتار مشتری دارند که در آن مشتریان برای بسیاری از محصولاتی که خریداری می کنند به دنبال پایین ترین قیمت هستند. از این رو، محبوبیت وب سایت های مقایسه قیمت که به مردم می گویند ارزان ترین نمونه یک محصول خاص را از کجا بخرند.
فرد خلاق فراتر از این الگو را می بیند و الگوی اقتصادی پیچیده تری را تشخیص می دهد که چیزی فراتر از پول را شامل می شود. برای افراد با درآمد متوسط به بالا، زمان به طور فزاینده ای ارزشمند است و صرف نیم ساعت اضافی برای پس انداز 10 یورو ارزش آن را ندارد. با این حال، فرد خلاق نیز متوجه خواهد شد که این الگو پیچیده تر از آن است. زمان برای بسیاری از افراد دارای ارزش متغیر است. بنابراین، یک ساعت شب که به صورت آنلاین صرف تحقیق در مورد قیمت خرید یک محصول میشود، ارزش کمتری نسبت به ساعتی که در یک روز کاری در یک فروشگاه بزرگ سپری میشود، دارد. همچنین، شهرت یک تاجر ارزش دارد و بیشتر مردم برای خرید از یک تاجر مورد اعتماد کمی بیشتر از یک تاجر ناشناس هزینه می کنند.
در این مثالها، الگوهای جدیدی که افراد خلاق درک میکنند، یافتن ایدههای جدید را برای آنها آسانتر میکند. این ایدهها اغلب جرقههای درخشانی نیستند که متفکران خلاق را از پای در میآورند، بلکه قطعات آشکاری هستند که در الگوهای آنها قرار میگیرند. به عنوان مثال، چالش ارائه ایده های جدید برای دوربین را با ایده های جدید برای دستگاهی مقایسه کنید که می تواند خاطرات بصری را ثبت کند، آنها را برای آینده ذخیره کند و با دیگران به اشتراک بگذارد. چالش دوم، ارائه ایدههای خلاقانه را بسیار آسانتر میکند، زیرا الگوی جدیدی برای تفکر در مورد دوربین ارائه میدهد.
به فراتر از بدیهی نگاه کنید
ما آنقدر آموزش دیده ایم که با الگوهای موجود کار کنیم که دیدن فراتر از آن الگوها برای اکثر مردم سخت است. اما، شما بهتر از بسیاری از مردم هستید. شما می توانید آن را انجام دهید! شما باید یاد بگیرید که به مفروضات نگاه کنید و بفهمید که از کجا می آیند. شما باید به رفتار نگاه کنید و بپرسید که آیا توضیح دیگری فراتر از بدیهیات وجود دارد یا خیر.
در سال 1848، یک کاوشگر قطعات طلا را در دره ساکرامنتو کالیفرنیا پیدا کرد . اخبار به سرعت پخش شد و به زودی انبوهی از جستجوگران به سمت کالیفرنیا حرکت کردند. این یک الگوی ساده در ذهن فرصتطلبان ایجاد کرد: “در دره ساکرامنتو طلا وجود دارد؛ اگر من به آنجا بروم، تجهیزات اکتشاف بخرم و ادعایی را مطرح کنم، میتوانم مقداری از آن طلا را پیدا کنم و ثروتمند شوم.”
از سوی دیگر، فرصتطلبان خلاق، الگوی دیگری فراتر از بدیهیات را دیدند: “به زودی بسیاری از فرصتطلبان برای حفاری طلا به کالیفرنیا خواهند رفت. آنها نه تنها به وسایل اکتشافی، بلکه به تجهیزات کمپینگ، غذا و نوشیدنی نیاز خواهند داشت. آنهایی که موفق میشوند این کار را انجام دهند. نوشیدنی و احتمالاً قمار و سایر پاداشها میخواهم». بنابراین، افراد خلاق کسبوکارهایی را راهاندازی میکنند که این کالاها و خدمات را به جستجوگران ارائه میکنند.
در حالی که تعداد کمی از جستجوگران ثروتمند شدند، اکثر آنها اندک یا هیچ درآمدی نداشتند. از سوی دیگر، فرصتطلبان خلاقی که مغازههایی را برای فروش کالا به انبوه جستجوگران راهاندازی میکردند، در کل بسیار خوب عمل کردند.
به فراتر از بدیهی نگاه کنید
اگر می خواهید خلاقانه تر فکر کنید، این همان کاری است که باید انجام دهید. شما باید فراتر از الگوهای بدیهی نگاه کنید و الگوهای مبهم، احتمالاً همه جدید را ببینید که ممکن است فراتر از بدیهیات وجود داشته باشند. هنگامی که این الگوها را پیدا کردید، خود را در جایی خواهید دید که ایده های خلاقانه به راحتی به دست می آیند.
یک ابزار عالی برای تسهیلگران و رهبران
اگر شما یک تسهیل کننده خلاقیت یا رهبر خلاق هستید، توانایی دیدن فراتر از الگوهای تثبیت شده و آگاه کردن مردم از الگوهای عمیق تر، راهی عالی برای الهام بخشیدن به تفکر خلاق در میان تیم شما است. هنگام تهیه یک جلسه ایده پردازی، مدتی را به فکر الگوهای مرسوم بگذرانید که تفکر خلاق تیم شما را محدود می کند و به دنبال الگوهای کمتر متعارفی باشید که فراتر از الگوهای معمولی وجود دارد. اگر بتوانید آن الگوها را با تیم خود به اشتراک بگذارید، نتایج شگفت انگیز خواهد بود!
بدون نظر