در 21 دسامبر، شرکت SpaceX با پرتاب موفقیت آمیز یک موشک و بازگشت آن به فرود ایمن روی زمین ، تاریخ ساز شد . همچنین روزی است که ایلان ماسک، بنیانگذار اسپیس ایکس، نامزد دریافت جایزه Luddite شد .
این نامزدی به عنوان بخشی از کمپین بنیاد فناوری اطلاعات و نوآوری (ITIF)، یک اندیشکده پیشرو در زمینه علم و فناوری، برای فراخوانی ” بدترین بدترین قاتلان نوآوری سال ” به دست آمد.
این یک کنار هم قرار دادن عجیب و غریب است، حداقل می توان گفت.
جوایز Luddite – به نام یک کارگر انگلیسی قرن هجدهم که الهامبخش واکنشهای شدید علیه انقلاب صنعتی بود – آنچه را که ITIF به عنوان «مواردی فاحش نئولادیسم در عمل» از آن یاد میکند، برجسته میکند.
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
البته مشک وقتی صحبت از ارتقای نوآوری در فناوری به میان میآید، به سختی یک بنفش کوچک شده است. چه ماشینهای خودران ، چه موشکهای تجاری قابل استفاده مجدد یا «هایپرلوپ» آیندهنگر، او به خاطر این که یک حزب فناوری است شناخته نمیشود.
پس قضیه چیه؟
همانطور که مشخص است، ITIF، به همراه سایر «نئو-لادیتهای» معروف، استیون هاوکینگ و بیل گیتس، از نگرانیهای ماسک در مورد خطرات بالقوه هوش مصنوعی (AI) مستثنی شده است.
ITIF حق دارد اهمیت نوآوری فناوری را به عنوان موتوری برای رشد و شکوفایی برجسته کند. اما چیزی که یک مایل از دست می دهد، اهمیت نوآوری مسئولانه است.
محتاط بودن ≠ درهم شکستن تکنولوژی
در سال 2002، آژانس محیط زیست اروپا (EEA) گزارش خود را با عنوان «درس های دیرهنگام از هشدارهای اولیه» منتشر کرد . این گزارش – و انتشارات بعدی آن در سال 2013 – فهرست نوآوریها، از PCB تا استفاده از آزبست را ارائه میکند که به زندگی و محیط زیست آسیب میرساند، زیرا هشدارهای اولیه در مورد آسیب احتمالی نادیده گرفته شده یا نادیده گرفته شده است.
این تصویری است که این روزها بسیار آشناست، زیرا ما با عواقب نوآوری بیمقدم دست و پنجه نرم میکنیم – چه تغییرات آب و هوا، آلودگی محیط زیست یا اثرات مواد شیمیایی صنعتی بر سلامتی.
با وجود فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی، روباتیک و «اینترنت اشیا»، همه چیز پیچیدهتر میشود. با این نوآوریها و سایر نوآوریها، به طور فزایندهای مشخص نیست که چه خطرات و مزایای آینده در افق نهفته است – بهویژه زمانی که آنها شروع به همگرایی کنند.
این تلاقی – که برخی آن را “انقلاب صنعتی چهارم” می نامند – فرصت های قابل توجهی برای رشد اقتصادی ایجاد می کند. اما نگرانی هایی را نیز ایجاد می کند. کلاوس شواب، بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد و مدافع «انقلاب» جدید، می نویسد: «انقلاب [چهارمین صنعتی] می تواند نابرابری بیشتری را به همراه داشته باشد، به ویژه در پتانسیل آن برای برهم زدن بازار کار. همانطور که اتوماسیون جایگزین نیروی کار در کل اقتصاد می شود، جابجایی خالص کارگران توسط ماشین ها ممکن است شکاف بین بازده سرمایه و بازده نیروی کار را تشدید کند.
شواب، با هر حسابداری، یک خوشبین به فناوری است. با این حال، او پیچیدگیهای اجتماعی و اقتصادی نوآوری و نیاز به عمل مسئولانه را در صورتی که میخواهیم بازدهی اجتماعی در سرمایهگذاری فناوری خود ببینیم، تشخیص میدهد.
البته هر نسلی باید با پیامدهای نوآوری دست و پنجه نرم کند. و به راحتی می توان استدلال کرد که اختراعات گذشته منجر به حال بهتری شده است – به خصوص اگر ممتاز و ثروتمند باشید. با این حال، نسل ما با چالشهای بیسابقهای در زمینه نوآوری در فناوری مواجه است که به سادگی نمیتوان با فرض عادی کسبوکار از بین رفت.
برای مثال، برای اولین بار در تاریخ بشر، میتوانیم مواد اطراف خود را در سطح اتمهایی که از آن ساخته شده طراحی و مهندسی کنیم. ما می توانیم DNA را در هسته هر موجود زنده طراحی و برنامه ریزی مجدد کنیم. ما میتوانیم آرزوی ایجاد سیستمهای مصنوعی را داشته باشیم که همتای هوش انسان باشد. و ما میتوانیم ایدهها، افراد و دستگاهها را سریعتر و با پیچیدگیتر از همیشه به یکدیگر متصل کنیم.
نوآوری مسئولانه
این انفجار از قابلیت های فن آوری فرصت های بی نظیری را برای مبارزه با بیماری ها، بهبود رفاه و ریشه کن کردن نابرابری ها ارائه می دهد. اما با خطراتی نیز همراه است. و مانند هر سیستم پیچیده، احتمالاً تا لحظه ای که از کار می افتد عالی به نظر می رسد.
به همین دلیل، تعداد فزاینده ای از مردم و سازمان ها در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه ما به عنوان یک جامعه می توانیم با نوآوری مسئولانه از بلایای آینده جلوگیری کنیم. این بخشی از استدلال پشت این است که چرا دانشگاه ایالتی آریزونا مدرسه جدید برای آینده نوآوری در جامعه را در اوایل سال جاری راه اندازی کرد، جایی که من در آن تدریس می کنم. و این انگیزه پشت تعهد اروپا به تحقیق و نوآوری مسئولانه است.
به دور از اینکه یک جنبش نئولودیت باشد، مردم در سرتاسر جهان شروع به این سوال میکنند که چگونه میتوانیم به طور فعال برای بهبود زندگی دست به نوآوری بزنیم، نه صرفاً به این امید که در پایان همه چیز به خوبی پیش برود.
این شامل برخی از معتبرترین نهادهای علمی جهان می شود. به عنوان مثال، در ماه دسامبر، آکادمی ملی علوم ایالات متحده، آکادمی علوم چین و انجمن سلطنتی بریتانیا به طور مشترک یک اجلاس جهانی در مورد ویرایش ژن انسانی تشکیل دادند . در خطر توسعه و استفاده مسئولانه از تکنیکهایی بود که ژنوم انسان را قادر میسازد دوباره طراحی شود و به نسلهای آینده منتقل شود.
در بیانیه ای مشترک، برگزارکنندگان اجلاس توصیه کردند: «ادامه هرگونه استفاده بالینی از ویرایش ژرملاین غیرمسئولانه خواهد بود، مگر اینکه و تا زمانی که (1) مسائل ایمنی و اثربخشی مربوطه بر اساس درک مناسب و متعادل کردن خطرات، مزایای بالقوه حل نشده باشد. و جایگزینها، و (2) اجماع گسترده اجتماعی در مورد مناسب بودن برنامه پیشنهادی وجود دارد.»
نئولادیت ها؟ یا به سادگی دانشمندان مسئول؟ من برای دومی می روم.
اگر قرار است نوآوری در خدمت نیازهای جامعه باشد، باید سؤالات سختی در مورد پیامدهای آن بپرسیم و چگونه ممکن است کارها را متفاوت انجام دهیم تا از اشتباهات جلوگیری کنیم. و به جای اینکه ماسک و دیگران را شایسته برچسب “نئو لودیت” بدانند، باید به خاطر این که می پرسند چه چیزی ممکن است با نوآوری در فناوری اشتباه شود، تحسین شوند و به این فکر کنند که چگونه از آن اجتناب کنند.
گفته می شود، اگر هر چیزی، آنها گاهی اوقات به اندازه کافی دور نمی روند. به عنوان مثال، پاسخ ماسک به ترسهایش از هوش مصنوعی، راهاندازی یک ابتکار هوش مصنوعی باز بود – در واقع سرعت بخشیدن به توسعه هوش مصنوعی به این امید که هرچه افراد بیشتری درگیر شوند، مسئولیت پذیرتر خواهد بود.
مطمئناً این یک رویکرد جدید است – و رویکردی که برچسب Luddite ITIF را به طور جدی زیر سوال میبرد. اما همچنان به این باور پایبند است که پاسخ به نوآوری فناوری، نوآوری بیشتر در فناوری است.
نکته اصلی این است که نوآوری که زندگی و معیشت همه – نه فقط افراد ممتاز – را بهبود می بخشد، مستلزم تمایل به پرسیدن سؤال، به چالش کشیدن فرضیات و کار فراتر از مرزها برای ساختن جامعه ای بهتر است.
اگر لودیت بودن به این معنی است، من را در آن حساب کنید!
بدون نظر