اگر میخواهید دیگران – مانند همکاران، اعضای تیم، بچهها، دانشآموزان، عزیزان یا دوستان – را به خلاقیت بیشتر تشویق کنید، چند کار ساده وجود دارد که میتوانید انجام دهید.
سوالات خود را بپرسید
بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که سوالات زیادی بپرسید. به طور خاص، سؤالاتی با پایان باز بپرسید (سوالاتی که بیش از پاسخ «بله» یا «نه» نیاز دارند). پاسخ دادن به سوالات افراد را به فکر وا می دارد، به خصوص اگر معتقد باشند که شما واقعاً به پاسخ های آنها علاقه مند هستید. از این رو شما نیز باید پاسخ ها را تایید کنید.
سؤالات «چرا» و «چرا فکر میکنی…» بسیار قدرتمند هستند و اگر سؤال مربوط به مشکلی باشد که به دنبال ایدههای خلاقانهای برای آن هستید، این دو برابر صادق است. “به نظر شما چرا فروش دستگاه توزیع کننده دستمال توالت الکترونیکی ما اینقدر ضعیف است؟” “به نظر شما چرا مردم زباله های خود را در این محله جدا نمی کنند؟” چنین سوالاتی افراد را وادار می کند تا از تخیلات خود برای درک یک مشکل استفاده کنند، گاهی اوقات از دیدگاه دیگران. این برای تفکر خلاق عالی است.
تحریک کننده باشید
من دوست دارم مردم را تحریک کنم. توهین نکردن آنها – این باعث تحریک نمی شود. به سادگی توهین می کند. اما برانگیختن مردم آنها را وادار می کند تا فرضیات را زیر سوال ببرند، وضعیت موجود را زیر سوال ببرند و جایگزین هایی را در نظر بگیرند. برای مثال، اگر با گروهی از پزشکان عمومی صحبت میکنید، ممکن است بگویید: «من معتقدم فناوری به نقطهای رسیده است که در چند سال آینده، روباتها و رایانهها قادر خواهند بود بیشتر کارهای معمول پزشکی را انجام دهند.» در مورد بانکداران، ممکن است پیشنهاد کنید، «زمانی که سیستمهای پرداخت تلفن همراه استاندارد شوند، مطمئناً پول نقد، کارتهای نقدی و کارتهای اعتباری منسوخ میشوند». به گروهی از آمریکایی های میهن پرست، می توانید بگویید: «بلژیک آبجو بهتری تولید می کند. حیف که وقتی بودویزر خریدیم، طعم آبجو را بهتر نکردیم!»
البته در اینجا باید مراقب باشید. گاهی اوقات مرز بسیار ظریفی بین تحریک گروهی از افراد و توهین به آنها وجود دارد. این استدلال که خدا برای گروهی از مسیحیان بنیادی وجود ندارد، به جای بحث و جدل متفکرانه، فقط باعث ایجاد احساسات تدافعی و قوی خواهد شد. بهتر است با چنین گروهی معنای یکی از مثل های عیسی را زیر سوال ببرید. به همین ترتیب، انتقاد از یک ملیت، به ویژه اگر بخشی از آن ملیت نیستید، به طور کلی توهین آمیز است. اگر یک آمریکایی به گروهی از مدیران فرانسوی بگوید که فرانسوی ها تنبل هستند، این احتمال وجود دارد که مدیران به سادگی گوش ندهند. اما اگر یکی از مدیران فرانسوی همین را بگوید، احتمالاً بحث در مورد درستی یا نبودن آن و اگر چنین است، چرا. فرانسوی ها عاشق روشنفکری هستند.
تقویت مثبت
اگر نسبت به افراد دیگر، به ویژه افرادی که شما را به عنوان نوعی اقتدار می بینند (دانش آموزان برای معلم، فرزندان به والدین، زیردستان یک رئیس)، خیلی انتقاد می کنید، پس آن افراد رفتار خود را نسبت به شما تغییر می دهند. آنها اقدامات خود را برای جلوگیری از انتقاد برنامه ریزی می کنند. این معمولاً منجر به رفتار محتاطانه و پنهانی می شود. مردم نمیخواهند ریسکهایی را بپذیرند که ممکن است مورد انتقاد قرار گیرد یا افکاری مشترک داشته باشند که ممکن است مورد سرزنش قرار گیرند. با این حال، محتاط بودن در تفکر، به طور موثری خلاقیت شما را برای خود نگه می دارد. از سوی دیگر، اگر مرتباً از مردم تعریف و تمجید می کنید و تقویت مثبت می کنید، همان افراد برای دریافت تمجید شروع به فعالیت می کنند. این به احتمال زیاد باعث تشویق به امتحان چیزهای جدید و به اشتراک گذاشتن ایده ها برای تشویق می شود.
این بدان معنا نیست که شما هرگز نباید انتقاد کنید یا همیشه باید تعریف کنید، حتی زمانی که کار قابل ستایشی انجام نشده است. در عوض، وقتی لازم است انتقاد کنید. این باعث می شود که تعریف شما ارزش بیشتری پیدا کند. مهمتر از آن، انتقاد را به صورت یک چیز مثبت تر، مانند یک پیشنهاد، فرموله کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه به فرزندتان بگویید، «شما همه چراغ ها را در طبقه بالا روشن گذاشته اید. میدانی که برق را هدر میدهد!» به او بگویید، “لطفاً به یاد داشته باشید که وقتی از پله ها پایین می آیید، چراغ ها را خاموش کنید، به این ترتیب ما برق کمتری مصرف می کنیم و می دانید که برای محیط زیست بهتر است.” به جای اینکه به زیردستان بگویید، «آن ارائه پاورپوینت اصلا قانع کننده نیست. دوباره امتحان کنید» بگویید، «این شروع خوبی است، اما برای برنده شدن در فروش به چیزی واقعا قانع کننده نیاز داریم. آیا میتوانید سعی کنید آن را جذابتر کنید؟» آیا می توانید تفاوت را احساس کنید؟
مردم را به چالش بکشید
هنگامی که نیاز به انتقاد دارید، یا به طور مثبت افراد را تقویت می کنید، گاهی اوقات افزودن یک چالش می تواند افراد را وادار کند تا در مورد حل مشکلات با ایده های جدید فکر کنند – که اساساً خلاقیت در مورد آن است. به یک کودک، «تو این ماه سه بار کارت اتوبوس خود را گم کرده ای. برای جلوگیری از این اتفاق در آینده چه کنیم؟»
در مقاله من در مورد 3Cs بیشتر در مورد این موضوع وجود دارد، البته در زمینه تجاری .
الهام بخشیدن
الهام گرفتن خلاقیت را مانند چند چیز دیگر تقویت می کند. گاهی اوقات می توانید با اعمال خود به مردم الهام بخشید. اما، شما باید الهامات دیگری نیز پیدا کنید. کودکان را با کتاب ها و نویسندگانی که الهام بخش شما هستند آشنا کنید. آنها را به موزه های هنری، تئاتر و سایر مکان های فرهنگی ببرید. اما فقط آنها را نگیرید. بسیاری از کودکان کوچکتر در یک موزه هنری خسته خواهند شد. بنابراین، در مورد نقاشی ها صحبت کنید. حتی در مورد کودکان بسیار کوچک، این مهم است. به عنوان مثال، ممکن است از یک کودک بسیار خردسال بپرسید که در یک نقاشی چه می بیند یا فکر می کند مجسمه چه احساسی دارد.
با کارمندان، میتوانید آنها را به رویدادهای فرهنگی ببرید یا بهتر است به آنها بلیط بدهید و بگذارید خودشان یا با خانواده بروند. مقالاتی را که به شما الهام گرفته اند به اشتراک بگذارید و کتاب های خوبی را پیشنهاد دهید. وقتی فردی در تیم شما کار خارق العاده ای انجام داده است، آن را به اشتراک بگذارید تا همه بتوانند الهام بگیرند.
از خلاقیت خوشحال باشید
وقتی کسی ایده ای را با شما به اشتراک می گذارد، از آن خوشحال باشید، حتی اگر در صحت آن ایده شک دارید. حتی با ایده های کوچک هم خوشحال باشید. از تفکر خلاق لذت ببرید. شما همیشه می توانید ایده واقعی را قبل از اجرای آن بررسی و بهبود دهید. اما اگر از خلاقیت لذت می برید، مردم نیز از خلاقیت با شما خوشحال خواهند شد.
بدون نظر