اقتصاد آفریقای جنوبی به طرز ناخوشایندی شبیه به همان چیزی است که در زمان انتقال کشور از آپارتاید به دموکراسی در سال 1994 به ارث رسید. به همین دلیل است که زمان آن فرا رسیده است که یک برنامه سیاست اقتصادی قوی تر، بازتر، مولدتر و فراگیرتر شود.
تعدادی از موانع بر سر راه هستند. این موارد شامل تعصب مداوم نسبت به فعالیت هایی با بهره وری نسبتا پایین، سطوح بالای تمرکز در بخش های کلیدی و عدم تنوع در مالکیت است.
سیاست رقابت بخش مهمی از تلاش ها برای تغییر ساختار اقتصاد است. اما پرداختن به قدرت اقتصادی ریشهدار نیازمند مجموعهای از اقدامات بسیار گستردهتر است.
تجربه بینالمللی نشان میدهد که کشورها با حرکت به سمت محصولات متنوعتر، با ارزش افزوده بالاتر و پیچیدهتر توسعه مییابند، فرآیندی که از آن به عنوان تحول ساختاری یاد میشود. هنوز هیچ نشانه ای از وقوع این اتفاق در آفریقای جنوبی وجود ندارد.
تجزیه و تحلیل جهان، از کارشناسان
در واقع، تحقیقات انجام شده توسط اندیشکده توسعه صنعتی نشان میدهد که آفریقای جنوبی بین سالهای 1994 تا 2016 به قهقرا رسیده است. تنوع اقتصاد کمتر شده و از تواناییهای موجود برای تولید محصولات جدید استفاده نکرده است.
سبد صادراتی کشور را بگیرید. این کشور همچنان تحت سلطه مواد معدنی و صنایع مبتنی بر منابع است که 60 درصد از کل صادرات کالا را تشکیل می دهد. این به قیمت افزایش رقابت در صنایعی است که مشاغل بیشتری مانند محصولات پلاستیکی ایجاد می کنند که از جعبه های ناهار ساده تا قطعات پیچیده خودرو را شامل می شود.
ترکیب سبد صادراتی نیز در مقایسه با سایر کشورهای با درآمد متوسط بالا ضعیف است. به عنوان مثال، در سال 2016، صادرات فناوری پیشرفته تنها 6 درصد از صادرات تولیدی آفریقای جنوبی را در مقایسه با تایلند 21 درصد و مالزی 43 درصد به خود اختصاص داده است.
اگر آفریقای جنوبی به این مسیر ادامه دهد، برای ایجاد اشتغال در مقیاس مورد نیاز مبارزه خواهد کرد. اکثریت جمعیت آن همچنان طرد خواهند شد و بافت اجتماعی همچنان از هم باز خواهد شد.
تمرکز بازار
سطوح بالای تمرکز بازار همراه با موانع ورود بخش بزرگی از این مشکل است. آفریقای جنوبی باید اجازه رقابت اقتصادی را بدهد. مشخص است که رقبا محصولات و مدلهای کسبوکار جدیدی را به ارمغان میآورند و شرکتهای فعلی را تشویق میکنند تا برای بهبود پیشنهادات خود سرمایهگذاری کنند.
یک مطالعه اخیر از گزارشهای ادغام توسط کمیسیون رقابت نشان داد که تسلط یک جانبه – جایی که یک شرکت واحد سهم بازار بیش از 45٪ دارد – در تعداد زیادی از بازارها وجود دارد. این شامل فن آوری های ارتباطی، انرژی، خدمات مالی، غذا و فرآوری کشاورزی، زیرساخت ها و ساخت و ساز، استخراج محصولات ورودی صنعتی، داروسازی و حمل و نقل می شود.
این بخش ها بیشتر اقتصاد را پوشش می دهند. آنها در رشد اقتصادی و جیب مصرف کنندگان نقش اساسی دارند.
و به نظر می رسد وضعیت بدتر می شود. آمارها داده های آفریقای جنوبی نشان می دهد که سطح تمرکز در تولید تشدید شده است: در 80 زیربخش، نسبتی که پنج شرکت بزرگ بیش از 70 درصد از سهم بازار را در اختیار داشتند از 16 شرکت در سال 2008 به 22 در سال 2014 افزایش یافت.
تمرکز بد است
تمرکز اقتصادی درها را به روی اعمال قدرت بازار به روشی باز می کند که بهره وری را تضعیف می کند. به عنوان مثال، این را می توان در زنجیره های ارزش مشاهده کرد که در آن بازیگران پایین دستی مجبورند قیمت های بالایی را برای ورودی ها بپردازند که عواقب بدی برای رقابت آنها دارد.
نتیجه این است که اگر صنایع پایین دستی نیروی کار را جذب کنند، رشد اقتصادی کند می شود و ایجاد اشتغال تحت تاثیر قرار می گیرد.
چنین قدرت اقتصادی منحرف شده ای به قدرت سیاسی نیز تبدیل می شود که در آن شرکت های مسلط از منابع خود برای لابی کردن “قواعد بازی” استفاده می کنند که به نفع آنهاست. برخی از نمونه ها عبارتند از:
- Telkom، یک شرکت مخابراتی نیمه دولتی، برای مدت طولانی سیاستگذاران را به نام گسترش دسترسی، متقاعد کرده است که از موقعیت خود در انحصار خطوط ثابت حمایت کنند .
- لابی قوی مشابهی در تلویزیون پولی برای ایمن سازی قوانینی که مانع رقبای بالقوه می شود، وجود داشته است.
- در توزیع و خردهفروشی آبجو، Anheuser-Busch InBev میلیونها دلار برای لابی کردن شرایطی که میتوانست فعالیتهای آن را محدود میکرد، هزینه کرد.
حوزه دیگری که تأثیر بازیگران بزرگ را که قوانین بازی را دیکته می کنند، احساس کرده است، پیشرفت آهسته زمانی است که صحبت از توانمندسازی اقتصادی سیاه پوستان به میان می آید. ابتکارات دگرگونی اقتصادی تمایل به تقویت صاحبان فعلی به عنوان دروازه بان در ازای سهام اقلیت دارد.
دستور کار گسترده تر مورد نیاز است
عدم پیشرفت در جهت افزایش مشارکت یکی از توجیهات اصلاح قانون رقابت کشور است. لایحه اصلاح رقابت گام مهمی برای رسیدگی به تمرکز و افزایش مشارکت است. اما باید بخشی از برنامه سیاست رقابتی گسترده تر باشد.
آفریقای جنوبی نیز باید مجموعه ای از سیاست های مکمل را معرفی کند. به طور خاص سه حوزه کلیدی باید مورد توجه قرار گیرد:
تشویق شرکتهای جدید: مقررات اقتصادی باید تغییر کند تا به نفع شرکتکنندگان باشد و اطمینان حاصل شود که شرکتهای فعلی میتوانند به طور موثر به چالش کشیده شوند. این شامل مقرراتی برای اجازه دسترسی به زیرساخت های ضروری است. به عنوان مثال، در ارتباطات از راه دور، طیف باید برای تقویت رقابت بیشتر تخصیص داده شود. این اقدامات همچنین میتواند شامل مقررات نرمافزاری مانند آییننامههای رفتاری برای سوپرمارکتهای زنجیرهای برای ارتقای دسترسی عرضهکنندگان و خردهفروشان به بازارها باشد.
اجرا: کشور به اجرای موثرتری در برابر رفتارهای ضدرقابتی نیاز دارد که رقبای کوچکتر را حذف می کند. لایحه اصلاح رقابت تا حدودی به این موضوع رسیدگی می کند. بر فرآیند رقابتی تاکید می کند و در زمینه های مهم به توانایی شرکت کنندگان کوچکتر و صنعتگران سیاه پوست برای ورود به بازارها و رشد وزن می دهد.
رقبای حمایتی: این کار را می توان با گسترش بودجه توسعه برای شرکت کنندگان انجام داد. میتوان از جریمههای مسابقه کمک مالی کرد. امور مالی توسعه همچنین باید گسترش حمایت در سطوح مختلف زنجیره ارزش را در نظر بگیرد. به عنوان مثال، بودجه ای است که شرکت توسعه صنعتی از صندوق ایجاد شده از جریمه های کارتل نان به شرکت های تازه وارد در زنجیره ارزش فرآوری محصولات کشاورزی داده است.
صحبت از تحول اقتصادی نیاز به پشتوانه یک استراتژی اقتصادی منسجم دارد که کشور را از یک اقتصاد متمرکز، استثنایی و با بهره وری پایین به یک اقتصاد باز و منصفانه برای همه دور کند.
Pamela Mondliwa، محقق در مرکز رقابت، مقررات و توسعه اقتصادی در UJ، این مقاله را با هم نویسندگی کرده است.
بدون نظر