این روزها صحبت های زیادی در مورد نوآوری وجود دارد، اما آیا واقعاً در زمینه هایی که می توانیم بیشترین سود را برای استرالیا و جهان داشته باشیم نوآوری می کنیم؟

آنچه واضح است این است که کاهش درآمد معدن ، حذف مشاغل تولیدی و عدم قطعیت های وابسته به آب و هوا در بهره وری کشاورزی به این معنی است که رونق آینده استرالیا نمی تواند به تکرار بی پایان گذشته بستگی داشته باشد.

کاهش زغال‌سنگ و در واقع تمام صادرات سوخت‌های فسیلی اجتناب‌ناپذیر است اگر دولت‌های ملی به توافق پاریس پایبند باشند . این یک شبه اتفاق نمی‌افتد، اما سرعت تغییر ناگزیر تسریع می‌شود، زیرا نسل جوان نگران‌تر و آگاه‌تر کنترل سیاسی را در دست می‌گیرد.

چشم اندازهای آینده برای بزرگترین دارایی گردشگری ما، دیواره مرجانی بزرگ ، به طور فزاینده ای مبهم به نظر می رسد. سفید شدن مرجان ها نتیجه مستقیم گرم شدن اقیانوس است .

نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.

با داشتن 0.3 درصد از جمعیت جهان، ما حدود 1.4 درصد از گازهای گلخانه ای جهان را تولید می کنیم (و این به استثنای انتشارات حاصل از صادرات زغال سنگ است). اما واقعیت این است که استرالیا نسبتاً کمی می تواند برای محافظت از سلامت بلندمدت صخره ها انجام دهد.

ما می توانیم برای محدود کردن رواناب کشاورزی اقدام کنیم. و با تفکر خلاقانه، ممکن است در مورد مهندسی یا پیوند مرجان های مقاوم در برابر حرارت بیشتر تحقیق کنیم. اما جدای از چالش های فنی، هر موفقیت بلندمدتی به گرم شدن دریاها در نهایت بستگی دارد.

اگر به مکان‌هایی فکر می‌کنیم که کشوری مانند کشور ما با جمعیت کمی می‌تواند امیدوار به نوآوری در راه‌هایی باشد که فناوری‌های جدید و مشاغل بیشتری ایجاد کند، منطقه با بیشترین پتانسیل انرژی‌های تجدیدپذیر است.

بازی بر اساس نقاط قوت ما

ما بر روی بزرگترین کلکتور خورشیدی جهان زندگی می کنیم. چگونه از آن برای تامین نیازهای انرژی خود و فراتر از آن برای توسعه صنعت صادرات انرژی پاک استفاده کنیم؟ یکی از احتمالات، تولید یک “ابر شبکه” خورشیدی آسیا-اقیانوسیه است که استرالیا انرژی خورشیدی را به همسایگانمان صادر می کند.

با توجه به اینکه ما منابع خورشیدی عظیمی داریم و با فرض قیمت واقعی جهانی کربن (مثلاً 100 دلار استرالیا به ازای هر تن از تولید انرژی گرفته تا حمل و نقل)، استرالیا به مکانی بسیار مطلوب برای فعالیت‌هایی تبدیل می‌شود که به انرژی زیادی نیاز دارند. یک برنامه آشکار و فوری میزبانی مراکز داده جهانی است.

ما همچنین سابقه ای قوی از نوآوری در حوزه پزشکی داریم، که صندوق آینده تحقیقات پزشکی جدید شواهد ملموسی است که این امر در سطح سیاسی به رسمیت شناخته شده است.

واکسن‌هایی مانند Gardasil و دستگاه‌هایی مانند ماسک خواب ResMed و گوش بیونیک از درآمدهای اصلی دلار بوده‌اند، اگرچه هر کدام لزوماً مشاغل خانگی زیادی ایجاد نکرده‌اند.

با توجه به تنوع قومی فزاینده و سیستم بهداشت ملی ما به صورت متمرکز، استرالیا مکانی عالی برای انجام آزمایشات بالینی است که برای نیروگاه های نوظهور مانند چین در کشف و توسعه دارو قابل قبول است.

و ما مدل های عالی برای شبکه سازی استعدادهای دانشگاهی و پژوهشی در سراسر کشور ایجاد کرده ایم.

گاهی اوقات، من می ترسم که سیاستمداران ما دیدگاه بسیار محدودی نسبت به تحقیقات پزشکی داشته باشند. آنها نمی توانند درک کنند که شورای تحقیقات استرالیا و شیمیدانان، فیزیکدانان، ریاضیدانان و غیره با بودجه CSIRO برای این شرکت مهم هستند، اگرچه کسانی که سازمان های مالی را اداره می کنند درک می کنند. و قطع کمک های تحقیقاتی به دانشگاه ها یک گام قهقرایی بزرگ است.

رونق تحقیق

با این حال، مقدار زیادی از نوآوری هیچ ارتباطی با بخش تحقیقات رسمی ندارد. نوآوری در زمینه هایی مانند طراحی، تصاویر بصری، مد، تخته موج سواری، دوچرخه و غیره بر اساس بینش و انرژی مخترعان و کارآفرینان است.

این تا حدودی برای نوآوری در مهندسی و معماری نیز صادق است، اگرچه توسعه راه‌حل‌های جدید احتمالاً از مقررات و/یا استراتژی‌های سرمایه‌گذاری سود می‌برد که به‌عنوان مثال، کارایی انرژی و «سبزسازی» را الزامی می‌کنند.

دولت قطعاً در اینجا نقشی دارد. برای مثال، اگر به دره سیلیکون نگاه کنیم، کمک های مالی بسیار زیادی توسط وزارت دفاع و وزارت انرژی ایالات متحده ارائه شده است.

استراتژی لری مارشال، رئیس CSIRO برای هدایت این موسسه در مسیر کارآفرینی‌تر قابل درک است. با این حال، چیزی که مایه تاسف است این است که هیچ تعهد سیاسی واقعی برای ادامه علم «خیر عمومی» (و خوب اقتصادی بلندمدت) که تمرکز اصلی CSIRO بوده و شاید باید خانه دیگری پیدا کند، وجود نداشته است.

یکی از گزینه ها ایجاد یک موسسه ملی جدید برای علوم سیستم های زمین است که شامل برخی از فعالیت های CSIRO است که برای کاهش برنامه ریزی شده اند.

اگر درک نکنیم که در مورد آب و هوا، جزر و مد، خاک، آب، تنوع زیستی و غیره چه اتفاقی می‌افتد، ظرفیت خود را برای نوآوری در پاسخ به استرس محیطی محدود می‌کنیم. ما همچنین در خطر اتخاذ تصمیمات سیاسی بسیار بد در مورد محل سرمایه گذاری برای توسعه آینده و کاهش اثرات تغییرات آب و هوا هستیم.

مطمئنا استرالیا باید آزمایشگاه عالی برای حفاظت از آب و کشاورزی در زمین های خشک باشد. اگر علم لازم را به خطر بیندازیم، این اتفاق نخواهد افتاد.

پیدا کردن مزیت

به عنوان یک دانشمند محقق، اصلی که من همیشه اتخاذ کرده ام این است که با مزیت انتخابی هماهنگ باشم. این به معنای همکاری با افراد با استعداد (به ویژه آنهایی که در فاصله نزدیک با تخصص های مختلف هستند) و رسیدگی به مسائلی که در آن نیاز واقعی وجود دارد، است.

سؤالات بزرگ این است: مزایای انتخابی ما به عنوان یک ملت چیست؟ و چگونه از آنها بهره برداری کنیم؟

اگرچه نشانه‌هایی از فرسایش وجود دارد، اما یک مزیت بزرگ ما هنوز این است که در جامعه‌ای از نظر اجتماعی مترقی و به طور کلی بردبار با سابقه قوی در علم، آموزش و هنر زندگی می‌کنیم.

بنابراین، اگرچه دولت‌ها می‌توانند به درستی تنظیمات کمک کنند و برخی منابع را فراهم کنند، اما نوآوری واقعی به اقدامات کارآفرینان باهوش، شجاع و مصمم بستگی دارد.

جایی که ایالات متحده رونق می گیرد، به این دلیل است که دارای موسسات آموزشی عالی عالی است که چنین افرادی را تولید می کند، در علم و فناوری سرمایه گذاری می کند و استعدادها را از سراسر جهان جذب می کند.

اینجا جایی است که می توانیم از کتاب آنها درس بگیریم. اگرچه وقتی صحبت از سیاست اجتماعی می شود، به نظر می رسد مراکز نوآوری دیگر مانند اسکاندیناوی و آلمان بیشتر به ما مربوط می شوند.

نوآوران می‌خواهند در مکان‌هایی زندگی کنند که ایمن، مناسب، تحصیلات مقرون‌به‌صرفه و ارزش آزادی شخصی، ایده‌های جسورانه و خلاقیت باشد. آنچه که ما به عنوان یک فرهنگ هستیم، جزء اصلی مزیت انتخابی ما است و ما باید این تمایز را حفظ کنیم.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *