مالکوم ترنبول به عنوان “مدیر ارشد نوآوری ” جدید معرفی شده است. انتظارات زیاد است که او اکنون باید سخنان خود را در مورد چابکی، اختلال، کارآفرینی به سیاست های اقتصادی مشخص تبدیل کند.
هم گلن ویترز ، پروفسور اقتصاد در دانشگاه ملی استرالیا، و هم خودم استدلال کردهایم که ما نه تنها به STEM (علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) نیاز داریم، بلکه به محققان علوم اجتماعی، هنر، طراحی و علوم انسانی نیز نیاز داریم که به نوآوری کمک کنند.
ویترز استدلال می کند:
تمرکز بر آموزش STEM در سال های اخیر بسیار مهم است. اما باید به همان اندازه با علوم انسانی و علوم اجتماعی تکمیل شود. رشتههای اخیر برای درک خودمان و فرهنگها و جوامعی که استرالیا میخواهد در آن فعالیت کند و در آن مشارکت داشته باشد، و برای ایجاد صنایع خلاق و فرهنگی ضروری است.
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
چندین مفسر خواستار حمایت بهتر از نوآوری شدهاند، مانند مارک داجسون ، مدیر مرکز مدیریت فناوری و نوآوری، دانشگاه کوئینزلند، تونی پیکوک ، مدیر اجرایی انجمن مراکز تحقیقاتی تعاونی، گلین دیویس ، معاون رئیس دانشگاه. ملبورن، و جنی استوارت ، استاد سیاست عمومی، UNSW استرالیا.
توصیه های آنها حول سه اولویت است:
- مقابله با نرخ ناخوشایند همکاری بین محققان و صنعت در استرالیا، که بدترین آنها در OECD است.
- از کمپین Keep It Clever در استرالیا که خواستار افزایش سرمایه گذاری دولتی و خصوصی در دانشگاه های ما است، از دانشگاه ها حمایت کنید
- دامنه و مقیاس تجاری سازی مالکیت فکری پژوهشی را گسترش دهید که زمینه مساعدی را برای استارت آپ های برخاسته از تحقیق و توسعه تحت رهبری دانشگاه فراهم کند.
استندآپ قبل از راه اندازی، اما کجا؟
با این حال، مدل کشف، انکوباسیون و شتاب (DIA) که زیربنای بسیاری از سیستمهای نوآوری است، اغلب درگیر « دره مرگ » است. اشکال نهادی کشف تمایل به ریسک گریزی دارند و ظرفیت کامل برای نوآوری را به خطر می اندازند. و جهش شدید از کشف به جوجه کشی در حال حاضر برای عده کمی است، نه تعداد زیادی.
نارندرا مودی، نخست وزیر هند، علاوه بر برنامه های حمایتی بهتر از استارت آپ ها، در ماه اوت کمپین استارت آپ هند، استند آپ هند را راه اندازی کرد. این توصیههای سیاستی بنیاد جوانان استرالیایی را برای «ارتقای نگرشها و مهارتها برای بسیج کارآفرینان» منعکس میکند.
در حال حاضر، بحث عمومی به طور محدود بر نوآوری نهادینه شده در صنعت و دانشگاه متمرکز است. و با چشماندازهای فناوری آرمانشهری که تلاش میکنند موفقیت را از خارج با ذهنیت کپی و پیست وارد کنند، محدود شده است: دره سیلیکون در کالیفرنیا. کوچه سیلیکون در نیویورک؛ و میدان سیلیکون در لندن.
Tan Yigitcanlar ، دانشیار برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشگاه فناوری کوئینزلند، استدلال می کند:
در استرالیا، پارک فناوری استرالیا در سیدنی، محوطه دانش پارکویل در ملبورن، و روستای شهری کلوین گروو در بریزبن مطمئناً حوزههای دانش شهری در حال ظهور هستند.
اما Yigitcanlar همچنین به درستی می پرسد: “چرا نوآوری را به یک منطقه محدود کنیم؟” روند افزایش مقیاس است، از مرکز به محوطه دانشگاه ، منطقه به منطقه به شهر به منطقه به کشور دیگر .
با این حال، علاوه بر چالشهای رشد، استرالیا نباید مکانیسمهای خلاقیت و نوآوری را در هر مقیاس و بین هر مقیاس فراموش کند. این یک اکولوژی است.
مراکز نوآوری با پوشش آزمایشگاهی بسیار تخصصی، ایمن، مانند مؤسسه تحقیقات ترجمه در بریزبن، مهم هستند. اما آنها به استرالیاییهای روزمره کمک نمیکنند تا بایستند. این به جعبههای شنی، فضاهای سرهمآور، استودیوهای آزمایشی و آشفته، گاراژها و کارگاههایی نیاز دارد که در آن افراد از هر طبقهای دور هم جمع میشوند تا خلق کنند و نوآوری کنند.
استرالیا به یک “اسکانک ورک” نیاز دارد
اصطلاحی که من دوست دارم این فضاهای باز و در دسترس را که در آن خلاقیت و نوآوری می تواند مطرح شود را توصیف کنم Skunkworks است . من از آن برای اشاره به آن نوع فضاهایی استفاده می کنم که نوآوران، سازندگان، متفکران و انجام دهندگان را جذب، خانه، حمایت و رها می کند تا بایستند.
برخی از نمونههای عالی در خارج از کشور که در حال حاضر مطالعه میکنیم عبارتند از آبجوسازی اولد ترومن در لندن، که تجربهای ترکیبی از فضاهای مهماننوازی، نمایشگاهی و انکوباتور را در یک محوطه میراث ارائه میدهد. توسعهدهندگان بازی از پردیس لندن بیرون میآیند و با طراحان مد که شبها یک نمایش موقت در کتواک برگزار میکنند، ترکیب میشوند. آنها توسط بهترین باریستاها و کامیون های غذا احاطه شده اند – نه کازینو .
شاید منظور ویترز این بود که پیشنهاد کرد از “شهرهای قابل زندگی خود برای جذب و حفظ استعدادها استفاده کنیم”. شهرها زمانی هوشمند هستند که شهروندان باهوش را فعال کنند .
در تحقیقات خود در مورد فضاهای نوآوری، ما بیش از فضاهای نهادی کشف و جوجه کشی که در حال حاضر در کانون توجه هستند، یافتیم. نمونه های عالی از فضاها برای آزمایش و نوآوری مدنی عبارتند از CityStudio Vancouver ، New Urban Mechanics در بوستون، و Urban Innovation Center در لندن.
خلاقیت و نوآوری در «فضاهای میانی» مانند فضاهای کار مشترک ، فضاهای هکرها ، فضاهای سازنده و آزمایشگاه های زندگی فراوان است.
مایکل دانمن مدیر کارآفرینی خلاق Edgeware و یکی از مغزهای اصلی احیای ایستگاه آمبولانس قدیمی در نامبور به عنوان “فضای خلاقانه برای مشاغل خلاق” است. او می بیند که همگرایی این فضاها اتفاق می افتد که او آن را Bauhaus 2.0 می نامد.
از بسیاری جهات، این کتابخانه ها هستند که مسئولیت را هدایت می کنند و به فضاهایی برای جوجه کشی و نوآوری تبدیل می شوند. Edge در کتابخانه ایالتی کوئینزلند (SLQ) در بریزبن با یک استودیوی تجاری جدید تکمیل می شود .
نمونه بارز Bauhaus 2.0 جدید، SLQ اکنون فضای کار مشترک و برنامهها و کارگاههای آزمایشی را ارائه میدهد که یادگیری مرتبط را با مسیری واضح (اما اختیاری) به سمت رشد کسبوکار تقویت میکند.
فضاهای skunkworks در سیستم نوآوری استرالیا باید از دروازهبانهای کارآفرین و ذهنهای تکتکنولوژیکی اجتناب کنند، مشارکتهای بینرشتهای خارج از STEM را تشویق کنند و از آشفتگی تجربی تخیل خلاق که ستون فقرات نوآوری است، استقبال کنند.
این فضاها باید آزاد، باز و فراگیر باشند. و آنها باید سایر اشکال نوآوری را که ممکن است به یک راه اندازی متعارف منجر نشوند، مانند نوآوری اجتماعی ، نوآوری مدنی و تغییر برای همیشه بشناسند و از آنها حمایت کنند .
بدون نظر