یک لحظه به سه عبارت زیر توجه کنید:

  • نوآوری ناشی از تصادفات شانسی است.
  • هرچه فرآیند نوآوری بازتر باشد، نظم و انضباط کمتری دارد.
  • نوآوری را نمی توان سنجید.

چه وجه مشترکی با هم دارند؟ اگر تمایل دارید بگویید: “همه آنها حقایق هستند!” (= حقایق خیلی بدیهی است که نمی توان به آنها اشاره کرد) من به پشت شما دست می زنم و با مهربانی از شما دعوت می کنم در انجمن بعدی مدیران نوآوری HYPE در بن برای گفتگوهای روشنگرانه دو روزه در مورد عملکرد نوآوری به ما بپیوندید. اما خوشبختانه اینطور نیست. با تو، خواننده عزیز، لازم نیست به چیزی اشاره کنم. شما این وبلاگ (و سایرین) را دنبال می کنید، نه اینکه به اجرای استراتژی های نوآوری برای مدت طولانی اشاره کنیم که این تصورات غلط رایج در مورد نوآوری را تشخیص دهید . بنابراین در پست امروز من برخی از بینش ها را جمع آوری کرده ام تا خرد موجود شما را بیشتر ببرد. به طور خاص، این پست در مورد پیشرفت های اخیر در معیارهای نوآوری باز است (بله، آنها مهم هستند!) و از مطالعه ای با عنوان اندازه گیری نوآوری باز که در مجله عملکرد ارنست و یانگ در اواسط سال 2014 منتشر شد الهام گرفته شده است.

برای این مطالعه، مارک ارکنز و سوزان ووش از ارنست اند یانگ، آلمان با فرانک پیلر و دیرک لوتگنز در دانشگاه RWTH آخن، یکی از موسسات پیشرو در اروپا برای علم و تحقیق، به منظور توسعه یک ابزار مدیریت مبتنی بر معیارها که شامل شاخص‌های کلیدی عملکرد است ، پیوستند. (KPI) برای مجموعه ای از روش های نوآوری باز (OI). ببینیم چی پیدا کردند

قدیمی و جدید

اگرچه پروژه‌های OI اساساً با پروژه‌های نوآوری داخلی سنتی متفاوت هستند ( هیچ چیز جدیدی نیست، درست است؟)، معیارها در هر دو طرف هنوز یک “رشته نوظهور” در نظر گرفته می‌شوند. به نقل از این مطالعه: حتی مدیران باتجربه هنوز وقتی از آنها پرسیده می شود که چگونه عملکرد فعالیت های نوآوری باز (OI) را ارزیابی، کنترل و اندازه گیری کنند، خالی از لطف نیست. بدون هیچ دستورالعمل روشنی برای نظارت بر فرآیند، اقدامات OI امروزه بسیار عمومی هستند و عمدتاً بر داده‌های ثبت اختراع (1) یا حجم ایده‌های ارائه شده در داخل از طریق رقابت‌های ایده تمرکز دارند.

در حالی که معیارهای پایه می توانند حداقل پشتیبانی را ارائه دهند و انجام می دهند، اما تنها معیارهای سفارشی (معمولاً ترکیب خاصی از آنها) هستند که واقعاً می توانند تفاوت ایجاد کنند – به عنوان مثال، به تیم های نوآوری کمک می کند تا به اهداف خود برسند.

اصول ایمن سازی قبل از شروع

برای طراحی و پیاده‌سازی یک سیستم اندازه‌گیری عملکرد OI مبتنی بر معیارهای موفق، شرکت‌ها باید به سه اصل پایبند باشند. بر اساس مطالعه، این اصول عبارتند از:

1) از معیارهای منحصر به فرد برای هر روش OI استفاده کنید.

2) انواع مختلف معیارها را در نظر بگیرید – از انواع KPI استفاده کنید که ورودی، فرآیند، خروجی و نتیجه را ارزیابی می کند.

3) در مورد چگونگی استفاده مؤثر از معیارهای OI بیندیشید – بین موارد زیر تمایز قائل شوید: استفاده ابزاری (تصمیم گیری مستقیم)، استفاده مفهومی (روشنگری و درک عمومی) و استفاده نمادین (پس از تصمیم گیری، برای توجیه آنها).

معیارهای مسابقات ایده پردازی: نمای نزدیک

پس از ایمن سازی اطلاعات پس زمینه، مطالعه با تصویری از سه بسته KPI (کارت امتیازی) برای سه روش برجسته OI ادامه می یابد:

  • روش کاربر اصلی – یا ترکیب ورودی از کاربران در لبه روندهای مهم.
  • رقابت های ایده پردازی – ایجاد چالش های خاص برای کارگزاران مستقل (مثلاً مشتریان، تامین کنندگان، افراد).
  • جستجوی پخش – به دنبال راه حل های فنی کامل به جای ایده ها. جستجوهای پخش را می توان توسط به اصطلاح «کارگزاران نوآوری» مانند Innocentive یا Ninesigma انجام داد.

ما در اینجا در وبلاگ در مورد کمپین های ایده زیاد صحبت می کنیم و دلیل آن این است که کمپین ها محرک موفقیت مدیریت ایده هستند. بنابراین مفید است که به برخی از مهم ترین معیارهایی که باید هنگام اندازه گیری موفقیت آنها در نظر گرفته شود، توجه کنیم.

برای رمزگشایی نمودار، طبقه‌بندی سریع KPIها در OI ضروری است.

  • KPIهای ورودی – عناصر ورودی در پروژه OI مانند منابع انسانی یا مالی را اندازه گیری می کند.
  • KPIهای فرآیند – نحوه تبدیل ورودی ها به خروجی یا نحوه تغییر کارایی فرآیند نوآوری را اندازه گیری می کند. به عنوان مثال، واریانس زمانی، واریانس بودجه، نسبت خطا.
  • KPIهای خروجی – نتایج فرآیند OI مانند تعداد ایده ها، تعداد پتنت های ثبت شده، تعداد انتشارات منتشر شده را اندازه گیری می کند.
  • KPIهای نتیجه – ارزش یک نوآوری را از نظر پذیرش بازار اندازه گیری می کند (ارزش پیشنهادی، در واقع، زیرا شرکت ها فقط می توانند “ارزش های پیشنهادی” را فرموله کنند؛ مشتری در نهایت مسئول ایجاد ارزش در استفاده قادر متعال است).

علاوه بر این، دانستن این نکته مفید است که نتایج این مطالعه نظرات 117 کارشناس از توابع شرکت و مشاوره مدیریت را نشان می‌دهد، که از آنها خواسته شد تا ارتباط معیارها (یا KPIها) را با توجه به تجربه خود (و احتمالاً شهود) ارزیابی کنند.

حالا به نتیجه گیری

در مرحله شروع کمپین های ایده، معیارهای ورودی مانند کیفیت پلت فرم فناوری اطلاعات، از جمله هزینه پیاده سازی پلت فرم، مقیاس پذیری آن، اما مهمتر از همه، کاربرپسند بودن آن در بالاترین رتبه قرار گرفت. معیارهای خروجی مانند تنوع شرکت کنندگان خارجی و معیارهای نتیجه مانند پتانسیل مشتری (این که آیا شرکت کنندگان بازار انبوهی را که شرکت هدف قرار داده است را نمایندگی می کنند) از نزدیک دنبال شدند.

با این حال، در مرحله اجرای کمپین های ایده، معیار خروجی بهره وری برجسته ترین بود. به عبارت دیگر، درصد ایده های برنده ای که در نهایت به پروژه تبدیل می شوند به عنوان نشانه کلیدی موفقیت در نظر گرفته می شد. علاوه بر این، KPIهای فرآیندی مانند عمق تعامل جامعه شرکت کننده و KPI خروجی دیگر، فراوانی استفاده از پلتفرم (نشانه ای از شهرت و تصویر شرکت) نیز به عنوان مهم برجسته شدند.

از نظر معیارهای کلی ، برنده آشکار معیار ورودی تعهد مدیریت ارشد به پروژه نوآوری بود. همچنین شاخص های کلیدی عملکرد مرتبط با بهره مندی مشتریان از نوآوری های ایجاد شده از طریق کمپین (با برچسب “اصالت”) و موارد مربوط به افزایش انتظاری درآمد، در نتیجه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید، برجسته بودند.

به طور خلاصه، قلمرو معیارهای OI در حال تغییر و تحول هیجان انگیزی است. در حالی که در حال حاضر هیچ معیار استانداردی برای موفقیت وجود ندارد (هیچ “آزمایش اسید” برای NPD)، متنوع کردن معیارهایی که توسط آنها ابتکارات نوآوری باز ارزیابی می شود، گام بزرگی به جلو در بهبود محصول، خدمات و خروجی فرآیند جدید است. شاید یک بار بسته به روز شده استانداردهای مدیریت نوآوری این کار را انجام دهد (2).

یادداشت های پایانی

(1) تجزیه و تحلیل الگوهای مخارج تحقیق و توسعه داستان کامل را در اختیار شما قرار نمی دهد، اما نمودارهای دوست داشتنی مانند نظم جدید جهانی نوآوری PwC را ایجاد می کند .

(2) در سال 2015 کمیته استانداردسازی اروپا استانداردهای مدیریت نوآوری را در وب سایت خود در دسترس قرار داده است. این نشریه شامل 6 بخش است و دستورالعمل هایی را برای معرفی، توسعه و حفظ چارچوبی برای شیوه های مدیریت نوآوری سیستماتیک ارائه می دهد. فصل های فعلی عبارتند از: بخش 1: سیستم مدیریت نوآوری. بخش 2: مدیریت اطلاعات استراتژیک. بخش 3: تفکر نوآوری. بخش 4: مدیریت مالکیت فکری. بخش 5: مدیریت همکاری و بخش 6: مدیریت خلاقیت.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *