عوامل تقویت کننده نوآوری
ایجاد تعادل بین اثربخشی و کارایی یک کار ظریف برای هر کسی است. از یک طرف، شما انتخابی دارید که کارهای درست را انجام دهید – اثربخشی ، و از سوی دیگر انجام درست آنها – کارایی . اگرچه هر دو دسته از مهارت ها بر جنبه های مختلف کسب و کار شما تمرکز دارند، تنها با هم افزایی تأثیرات آنها می توانید ارزش واقعی ایجاد کنید و بهره وری را افزایش دهید. اثربخشی و کارایی دست به دست هم می دهند. بحث این نیست که کدام یک مهمتر است، به جای اینکه به چه ترتیبی آنها را اعمال کنیم. هر دو جایگاه قابل توجهی در روش ناب سیگما شش دارند که بر کیفیت بالا در هر مرحله از راه تمرکز دارد.
اثربخشی – انجام کارهای درست
مهم نیست چقدر کارآمد باشید، اگر کار اشتباهی انجام دهید بیهوده است. بنابراین اول از همه، شما باید تعیین کنید که چه کاری باید انجام دهید. اثربخشی بیشتر معطوف به اهداف و اولویتها است و تصویر بزرگتری را برای یک تصمیم خوب میطلبد. این بدان معناست که نه تنها توانایی های شرکت، بلکه رقابت، محیط، مشتریان، بازار… اساساً هر چیزی که می تواند بر کسب و کار شما تأثیر بگذارد را نیز درک کنید. اثربخشی همچنین مستلزم همکاری زیاد، به اشتراک گذاری اطلاعات است و به سمت ایجاد راه حل ها، محصولات و خدمات نوآورانه است. وقتی صحبت از استراتژی می شود، اثربخشی در مرحله تدوین استراتژی برجسته ترین است.
کارایی – انجام درست کارها
از سوی دیگر، شما حق انتخاب دارید تا کارها را سریعتر، ارزان تر و ساده تر انجام دهید. از آنجایی که شما اهداف خود را مشخص کرده اید، مهم است که راه هایی را بیابید که می توانید زمان و تلاش کمتری را برای دستیابی به آنها صرف کنید. کارایی فرآیند محور است و عمدتاً در مرحله اجرای استراتژی است. کارایی معمولا منجر به فرآیند نوآوری می شود. برخلاف اثربخشی، پیشرفت و نتایج کارایی ملموس تر است و به راحتی قابل اندازه گیری است.
مدیریت موثر در مقابل مدیریت کارآمد
یکی دیگری را مستثنی نمی کند. آنها باید مکمل یکدیگر باشند. ابتدا متوجه می شوید که کار درست چیست و سپس آن را درست انجام دهید. به سادگی – انجام درست کار درست . با توجه به هر دو رویکرد، می توانید اثرات هم افزایی ایجاد کنید و بهره وری را افزایش دهید. هر دو نوآوریها را به روشهای مختلف تشویق میکنند و خواستار جریان مداوم اطلاعات و همکاری هستند.
مهارتهای اثربخشی به همان اندازه مهارتهای کارآمد مهم هستند و بر اساس شرایط داده شده، یک مدیر خوب باید با توجه به هر موقعیت خاص عمل کند. به تعویق انداختن کار و کمال گرایی بیش از حد، هر چقدر هم که ایده خوبی داشته باشید، انتخاب بدی است. اگر تصمیم دارید محصول خاصی را توسعه دهید که پتانسیل بالایی دارد اما در نهایت زمان و پول زیادی را هدر دادید و نتوانستید آن را به موقع تحویل دهید، این به معنای مدیریت ضعیف است. اثربخشی به شما کمک می کند تا اهداف و کارایی را تعیین کنید تا به شما کمک کند آنها را به بهترین شکل ممکن اجرا کنید. به جای تمرکز صرف روی یکی، هر دو رویکرد را تمرین کنید و هر دو دسته از مهارت ها را بهبود بخشید. و تیم خود را تشویق کنید که همین کار را از طریق همکاری انجام دهد.
چگونه بین اثربخشی و کارایی تعادل پیدا می کنید؟ افکار خود را به اشتراک بگذارید و بیایید با هم جامعه نوآوری را رشد دهیم! Innovation Cloud را شریک شماره یک خود در تجارت کنید!
بدون نظر