آیا ما از علم برای همه شکوفایی خود تشکر می کنیم؟

به راحتی می توان مزایای پیشرفت های ما در فیزیک، شیمی، مهندسی، علوم کامپیوتر و علوم زیستی را مشاهده کرد. بدون این جهش های چشمگیر در درک، ما داروهای نجات دهنده نخواهیم داشت. کامپیوتر، وای فای؛ حمل و نقل مدرن و خانه های گرم و امن که برای سبک زندگی معاصر ما ضروری است.

از هر کسی بخواهید لیستی از اختراعات برتر جهان را لیست کند و مطمئناً لیستی از وسایل و مواد را دریافت خواهید کرد. فواید فوراً ملموس و مستقیماً قابل ردیابی است.

در مورد علوم اجتماعی چطور؟

مزایایی که از ایده های علوم اجتماعی و علوم انسانی برای جامعه به دست می آید کمتر اعلام شده است. به طور حکایتی، می بینیم که وقتی خوب هستند، خیلی خوب هستند.

به عنوان مثال، نوآوری های مالی در قالب بیمه دریایی، سفرهای تجاری بزرگ اروپا در قرن هفدهم به هند و فراتر از آن را ممکن کرد. اختراع شرکت سهامی سرمایه راه آهن را تامین کرد.

بدون تئوری جان مینارد کینز، اقتصاددان بریتانیایی، بحران مالی سال 2008 به رکودی به سبک دهه 1930 عمیق تر می شد. علم اقتصاد نظریه و ترجمه پشت Medicare را برای ما به ارمغان آورده است. HECS، طرح وام های دانشجویی مشروط درآمد و بروس چپمن ) و طرح ملی بیمه ناتوانی ( کمیسیون بهره وری و دیگران).

در بیشتر موارد، اصلاحات در نهادهای اجتماعی بدون تغییر در نگرش عمومی در مورد حقوق بشر، فقر ریشه‌دار، مدل‌های کسب‌وکار و مسئولیت اجتماعی اتفاق نمی‌افتد. سیاستگذاران به فصاحت و منطق محکم فیلسوفان حقوق ( جولیان برنساید ، مایکل کربی و دیگران) و سایر علوم انسانی برای اعمال این تغییرات متکی هستند.

نوآوری یک ورزش تیمی است

نوآوری یک فعالیت انسانی است. به ندرت می توان یک نابغه تنها را پیدا کرد، و حتی اگر وجود داشت، بعید است که تأثیر بزرگی بگذارد زیرا برای تبدیل این ایده ها به استفاده گسترده به تعامل انسانی نیاز است.

با این حال، درک ما از اینکه چگونه می‌توانیم تغییر و بهبود اجتماعی را مهندسی کنیم، عمدتاً غیرعلمی است و بر اساس حکایات، شهود و تعصب است. ما دلارها را به سمت ایده های نوپا صرف می کنیم، تنها با در نظر گرفتن مقدماتی زمینه انسانی که در آن تحقیق انجام خواهد شد.

محققانی وجود دارند که در حال انجام مطالعات عینی و قوی در مورد آنچه باعث موفقیت تحقیقات می شود: چگونه تیم های تحقیقاتی از مرزهای ملی فراتر می روند ( پائولا استفان ). چگونه شبکه های محققین به طور بهینه با یکدیگر تعامل دارند ( دین لوشر )؛ مبادله در تحقیق بین وسعت و عمق مهارت چیست ( بن جونز ); و چگونه اختراعات موفقیت آمیز بوجود می آیند ( Reinhilde Veugelers )؟ اما بودجه برای این مطالعات در مقایسه با میلیاردها دلاری که در سرتاسر جهان برای تحقیقات علوم فیزیکی صرف می‌شود، ناچیز است.

علوم فیزیکی هنوز به عنوان بازی اصلی دیده می شود

فرض صریح تقریباً در تمام نهادهای تأمین مالی تحقیقات این است که علوم فیزیکی بازی اصلی است – کار جدی مردانه – و HASS (علوم انسانی، هنر و علوم اجتماعی) چیزهای کرکی است که ما برای خوشحال نگه داشتن «دختران» به آن نیاز داریم.

سه چهارم بودجه شورای تحقیقات استرالیا به رشته های علوم و مهندسی اختصاص می یابد و از هر ده مرکز تعالی تنها یک کمک هزینه به جامعه HASS داده می شود.

قوانین دانشگاه در مورد اینکه چه چیزی تحقیقات خوب را تشکیل می دهد تحت سلطه آنچه در علوم طبیعی عادی است قرار دارد. استادان دارای “آزمایشگاه” با چند فوق دکترا و دوازده دانشجوی دکترا هستند. این مدلی نیست که برای رشته های HASS کار می کند، اما HASS دائماً مجبور است با این مدل فرضی تحقیق “استاندارد طلا” مبارزه کند. رتبه‌بندی‌های بین‌المللی بر اساس تعاریف hi-cite و پایگاه‌های داده Web of Science است که حالت طبیعی عملکرد علم فیزیکی را بهترین فرض می‌کنند.

دلار حاشیه ای خود را کجا خرج کنیم؟

این یک سوال است که بهترین مکان برای خرج کردن دلار حاشیه ای ما کجاست. آخرین میلیون دلار بودجه تحقیقات ملی ما را در نظر بگیرید. آیا آن را صرف علوم فیزیکی کنیم یا برای علوم اجتماعی و انسانی؟ موانعی که برای تغییر ایجاد می‌کنند و پیشرفت‌ها را در جامعه ما متوقف می‌کنند، کجا هستند؟

من استدلال می کنم که تغییر درک جامعه در مورد نحوه عملکرد مالیات کربن (یعنی با تغییر رفتار خانوار و کسب و کار) نسبت به مطالعه دیگری در مورد مهندسی فتوولتائیک، تأثیر بیشتری بر انتشار کربن استرالیا داشته است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *