با انتصاب آرتور سینودینوس به عنوان وزیر صنعت، نوآوری و علم در ترمیم کابینه، استرالیا می تواند منتظر ارتقای نوآوری و کارآفرینی بیشتر دولت باشد.

دیروز سینودینوس بیانیه ای درباره انتصاب خود منتشر کرد و مجدداً “قدردانی شدید خود از اهمیت علم و سیاست های نوآوری” و دیدگاه خود را مبنی بر اینکه نوآوری زمانی پدیدار می شود که دولت عقب نشینی کند و به “کارگران، کارآفرینان و ریسک پذیران [در مرکز حضور داشته باشند] ظهور می کند، بیانیه ای منتشر کرد. از اقتصاد».

این با اظهارات قبلی Sinodinos در مورد اهمیت نوآوری در اقتصاد استرالیا همخوانی دارد:

من اغلب گفته ام که استرالیا برای نوآوری ضروری است. … این دیگر فقط یک پدیده جالب نیست – یک واقعیت روزمره است. هیچ حوزه ای از جامعه را نمی توان از آن مصون ماند.»

پوشش خبری را بر اساس شواهد بخوانید، نه توئیت

Sinodinos با چارچوب‌بندی نوآوری مبتنی بر بازار به‌عنوان راهی اجتناب‌ناپذیر برای کمک به اقتصاد، به‌طور مؤثری از هرگونه مسئولیت مستقیم برای دخالت دولت شانه خالی می‌کند و در عوض مسئولیت را بر دوش کارآفرینان می‌گذارد.

در حالی که زبان نوآوری ممکن است زمانی ترس‌ها را تسکین دهد و اعتماد را برانگیخته باشد، استفاده بیش از حد از این اصطلاح به این معنی است که اکنون به عنوان پوسته کلیشه‌ای عمل می‌کند – یک اکسسوری شیک که سیاستمداران وقتی می‌خواهند پیام خاصی را منتقل کنند، با اکراه از آن استفاده می‌کنند.

پس آیا زمان آن فرا رسیده است که این اصطلاح را کنار بگذاریم و کار را تمام کنیم؟ شاید، اما این را در نظر داشته باشید: نوآوری در حال حاضر به طور رسمی در سیاست های دولت استرالیا در رابطه با تجارت، علم، اشتغال و تحقیق گنجانده شده است. ما در سال های آینده با پیامدهای این سیاست ها دست و پنجه نرم خواهیم کرد.

دستور کار ملی نوآوری و علم بیان می کند که:

نوآوری برای هر بخش از اقتصاد مهم است – از فناوری اطلاعات و ارتباطات گرفته تا مراقبت های بهداشتی، آموزش و پرورش تا کشاورزی، و دفاع تا حمل و نقل. نوآوری ما را رقابتی نگه می دارد. این ما را در لبه برش نگه می دارد. اشتغال ایجاد می کند.»

این یک بیانیه خارق‌العاده است زیرا به یک مفهوم خاص مبهم ایمان دارد.

چرخش بی معنی یا ایدئولوژی خطرناک؟

در حالی که مناسب است دولت در مورد معنای نوآوری مبهم باشد، رشته های دانشگاهی زیادی برای تعریف خاص آن و توضیح چگونگی دستیابی به آن تلاش کرده اند. متأسفانه این امر در واقع منجر به درک جمعی گسترده تر از نوآوری شده است. به بیان ساده، نوآوری اغلب به عنوان ایده هایی با موفقیت به کار گرفته می شود (و این مفهوم دیگر محدود به تغییرات تکنولوژیکی نیست).

اما نوآوری چیزی فراتر از یک اصطلاح بی ضرر است. در واقع می تواند آسیب بزرگی به بار آورد. این به این دلیل است که تأثیرگذارترین تفسیر از نوآوری همچنان به اقتصاد بازار آزاد گره خورده است.

در سیاست استرالیا، نوآوری به طور خاص به عنوان کدی برای کارایی اقتصادی و کارآفرینی عمل می‌کند، و استفاده از آن شیوه‌ای از تفکر را طبیعی می‌کند که سودآوری را بر سایر ملاحظات اجتماعی، اخلاقی و زیست‌محیطی ارزش‌گذاری می‌کند. همچنین به عنوان بهانه ای مفید برای دولت عمل می کند تا عقب نشینی کند و به بازار اجازه دهد تا نتایج را دیکته کند.

به عنوان مثال نقشه ملی نوآوری را در نظر بگیرید که نمونه هایی از کارآفرینی و فعالیت های تجاری را ثبت می کند (به عنوان مثال: مشاغل جدید، ثبت اختراع، هزینه های تحقیق و توسعه). این درک از نوآوری شامل فعالیت های ابتکارات غیرانتفاعی، گروه های اجتماعی، بسیاری از هنرها و تعداد زیادی از تحقیقات علمی و انتقادی نمی شود.

لوکاس پچت (Lucas Patchett) و نیک مارکسی، بنیانگذاران Orange Sky Laundry. این موسسه غیرانتفاعی خدمات خشکشویی را برای افراد بی خانمان ارائه می دهد. کارین کالورت/AAP

به عنوان مثال، یک شرکت نوپا که کاورهای پلاستیکی تلفن همراه را می فروشد به عنوان «نوآوری» تلقی می شود، اما فعالیت های Makerspace & Company ، Freecycle یا OrangeSky Laundry (به نام چند مورد) احتمالاً کنار گذاشته می شود. Makerspace & Company فضایی است که افراد می توانند به ابزار، ماشین آلات و آموزش مهارت های طراحی صنعتی دسترسی داشته باشند. Freecycle یک جنبش مردمی است که از منابع در جوامع محلی استفاده مجدد و توزیع می کنند. لاندری OrangeSky خدمات دوش و خشکشویی را به افراد بی خانمان ارائه می دهد.

با تأکید بسیار بر کارآفرینی، مقدار زیادی از فعالیت های مثبت انسانی به راحتی نادیده گرفته می شود و بدون حمایت رها می شود.

مشکل با نوآوری مخرب

همانطور که بنوا گودین محقق نوآوری بیان می کند ، درک مثبت فعلی از نوآوری نسبتاً جدید است. در قرون وسطی، مبتکر بودن به معنای زیر سوال بردن آموزه های دینی، یک عمل بدعت آمیز بود.

در بیشتر قرن‌های هفدهم و هجدهم این اصطلاح به عنوان توهین در نظر گرفته می‌شد. مبتکران افراط و شرور بودند.

جوزف شومپیتر، اقتصاددان دانشگاه هاروارد، اغلب به خاطر آوردن نوآوری در مقوله ای مثبت، اعتبار دارد. کار شومپیتر در مورد “تخریب خلاق” که در اوایل دهه 1940 منتشر شد، نوآوری را به ایده عرضه محصولات به بازار گره زد.

Clayton M. Christensen از شومپیتر استفاده کرد تا مفهوم خود را از ” نوآوری مخرب ” در اوایل دهه 1990 توسعه دهد. نسخه کریستنسن از نوآوری شامل برهم زدن کامل وضعیت موجود است.

استارت‌آپ‌ها یواشکی وارد می‌شوند، محصولات جدید دائماً منتشر می‌شوند، کل صنایع را نابود می‌کنند و بازارهای جدیدی را باز می‌کنند. نوآوری مخرب با اشتیاق، ابتدا توسط سیلیکون ولی، سپس توسط جامعه تجاری گسترده‌تر مورد استفاده قرار گرفت.

نوآوری مخرب بر اساس قوانین عمل نمی کند. در فشار بی‌امان به جلو، کل دسته‌های مشاغل، هویت‌ها، ساختارهای اجتماعی و فناوری‌ها بدون فکر رها می‌شوند.

آیا این آینده هیجان انگیزی است که دولت استرالیا در ذهن دارد؟

اگر سینودینوس را به قول او قبول کنیم، بله. سینودینوس استدلال کرده است که :

ما در عصری از اختلال زندگی می کنیم. به اخلالگران مبتکر مانند Uber و Airbnb فکر کنید. اخلال دوست ماست. بازارهای تحت سلطه انحصارها یا چند شرکت بزرگ را تضعیف می کند و به کسب و کارهای کوچک و مصرف کنندگان قدرت می بخشد. … این مشاغل به طور عمده در استرالیا سرمایه گذاری می کنند و افراد محلی را استخدام می کنند.

این تصور که شرکت های چند ملیتی مانند Uber و Airbnb کسب و کارهای کوچکی هستند (که تعداد زیادی شغل تمام وقت محلی ایجاد می کنند) بسیار مشکوک است. اما فراتر از آن، این نقل قول به مشکل عمیق تری در قلب ایمان دولت به نوآوری اشاره می کند.

وقتی می شنویم که تا 40 درصد مشاغل استرالیا ممکن است در 10 تا 15 سال آینده ناپدید شوند ، قابل پیش بینی ترین راه حل این است که نوآوری “برای ایجاد مشاغل آینده حیاتی است” (تکرار در طی اعلامیه نخست وزیر مالکوم ترنبول در مورد کابینه 2017 ).

اما تحت منطق بازار نوآوری، سازمان‌ها تشویق می‌شوند که فناوری‌های جدید را در آغوش بگیرند، بازسازی کنند، نیروی کار «انعطاف‌پذیر» را استخدام کنند و مکان خود را تغییر دهند. هر گونه تأثیر منفی ناشی از این تغییرات (به عنوان مثال شکست کسب و کار، از دست دادن شغل) به راحتی به عنوان نتیجه نوآوری بسیار کم توضیح داده می شود. این خط فکری است که منجر به از بین رفتن CSIRO شد، جایی که 20٪ مشاغل در دو سال گذشته ناپدید شده اند ، از جمله برخی از بهترین دانشمندان تحقیقاتی کشور.

با این نوع تفکر دایره ای، شاید زمان آن رسیده است که نوآوری شهرت بد سابق خود را بازیابد.

جایگزین ها چیست؟

این فراخوانی برای کنار گذاشتن کامل نوآوری، به عنوان یک کلمه یا یک عمل نیست. از این گذشته، هیچ مشکلی ذاتاً در تمایل به بهبود اوضاع وجود ندارد.

اما پیوند ایدئولوژیک نوآوری با اقتصاد بازار آزاد، و شیوه متناقضی که از طریق آن در برابر هر گونه مشکلات پرتاب می شود، به این معنی است که نمی تواند و نباید به عنوان تنها راه برای تغییر جامعه و نهادهای آن عمل کند.

ما می توانیم از یک چیز مطمئن باشیم: آینده چالش های شدید زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را به همراه خواهد داشت. بله، نوآوری به ما کمک می‌کند که زنده بمانیم. اما در اینجا چند فعل کمتر مد روز وجود دارد که باید آنها را بپذیریم: حفظ، بازسازی، مراقبت، اصلاح، تحمل، ساختن، نجات، استفاده مجدد، کمک و تعمیر.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *