در حالی که قهرمان لیگ برتر به مرکز صحنه بازمی گردد و بحث های پرشور معمول در مورد فلسفه های فوتبال و شایستگی های مربوط به “پارک کردن اتوبوس” و مالکیت را با خود به همراه می آورد، فکری برای سیاست نوآوری دریغ نکنید. نوآوری اغلب به عنوان استفاده موفق از ایده های جدید برای ایجاد ثروت تعریف می شود. اما سیاست نوآوری به خودی خود نیازمند نوآوری است – و یک قیاس فوتبالی راه زیادی را برای توضیح علت آن دارد.

فوتبال مسیر یک به ویژه با بازی سنتی انگلیسی مرتبط است. توپ مستقیماً از دفاع مستقیماً به مهاجمان ارسال می شود که سعی می کنند آن را کنترل کنند و حمله ای را روی دروازه انجام دهند. اگرچه گاهی اوقات می تواند به شگفتی های هیجان انگیز منجر شود، اما این تاکتیک چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. بدون الهام ، محدود و گاهی خنده دار در نظر گرفته می شود.

این را با تیکی تاکا مقایسه کنید – بازی پاس سرگردان مرتبط با فوتبال اسپانیا و به ویژه با باشگاه بارسلونا. در اینجا یک حمله از یک توالی طولانی از پاس ها شامل مدافعان، بازیکنان خط میانی، وینگرها و مهاجمان تشکیل شده است. هر کسی و همه ممکن است درگیر باشند. برخلاف مسیر یک، بسیار مبتکرانه است و مسیرهای بی شماری را برای رسیدن به هدف ارائه می دهد.

کسب و کار محور

بیشتر سیاست‌های نوآوری در قالب مسیر یک هستند. منطق آنها بر این فرض استوار است که نوآوری و خلق ثروت کسب‌وکار محور است و فعالیت‌های سایر بخش‌های جامعه – علم، هنر، آموزش و غیره – تنها در صورتی می‌تواند کمک کند که بر تجارت تأثیر بگذارد .

ایمیل هفتگی برای اروپایی ها توسط دانشمندان اروپایی

این بحث ادامه می‌دهد که فعالیت‌هایی که چنین تأثیری ندارند ممکن است از نظر فرهنگی جالب باشند، اما به نوآوری و ثروت کمکی نمی‌کنند. مانند فوتبال مسیر یک، چنین دیدگاهی عمیقاً غیرقابل تصور است – و با این حال تقریباً کاملاً بدون چالش پیش می رود.

در حقیقت، بسیاری از فعالیت های نوآورانه وجود دارد که در خارج از تجارت اتفاق می افتد، و بسیاری از آنها به ایجاد ثروت و رفاه کمک می کنند. من اینها را نوآوری رایج می نامم .

زندگی روزمره

نوآوری رایج کار مردم عادی در زندگی روزمره است – افراد، خانواده ها، باشگاه ها، جوامع – با رفاه، نه سود یا درآمد یا سهم بازار، به عنوان هدف اصلی. در حالی که نوآوری کسب و کار در چرخش «توفان همیشگی تخریب خلاقانه » جوزف شومپیتر لذت می برد، نوآوری رایج نشان دهنده نسیمی ملایم و خوش خیم است. به جای از بین بردن آنچه در حال حاضر وجود دارد، در جایی ایجاد می کند که هیچ چیز وجود ندارد.

نوآوری رایج بسیار شبیه به تیکی تاکا است، زیرا شامل تعاملات مثبت متعدد – در این مورد بین بخش‌های مختلف جامعه و اقتصاد است. برای مثال، مصرف کنندگان باهوش می توانند از آموزش، هنر و علوم استفاده کنند تا عاقلانه مصرف کنند. بخش‌های عمومی و سوم ممکن است از علم استفاده کنند تا یک زمین بایر صنعتی را به یک ذخیره‌گاه طبیعی تبدیل کنند. انجمن های سلامت آنلاین به طور معمول از حسن نیت مشارکت کنندگان برای ایجاد منابع ارزشمند استفاده می کنند. و غیره

این تعاملات ممکن است در فاصله ای از کسب و کار اتفاق بیفتد، اما همچنان می توانند در ایجاد ثروت و رفاه نقش داشته باشند. آنها در طول زمان برای ایجاد ثروت از اقتصادی که در آن بخش های مختلف با یکدیگر هماهنگ هستند، انباشته می شوند.

دید باریک

با این حال، دیدگاه مسیر یک بر سیاست بریتانیا حاکم است. در حالی که این به وضوح به تجارت کمک می کند، اما لزوما برای کل جامعه بهترین نیست. و به نظر می رسد که دولت انگلستان برای درگیر شدن با دیدگاه های جایگزین در مورد نوآوری بیش از حد کسب و کار محور شده است.

رویکرد مسیر یک به سیاست نوآوری به کسب و کار سطح نابجای قدرت چانه زنی می دهد. کسب و کار در بهره برداری از این امر کند نبوده است. در سراسر طیف سیاسی احساس خشم وجود دارد که بسیاری از بزرگترین و سودآورترین شرکتها هیچ مالیات شرکتی نمی پردازند . و سپس یارانه ها و کمک های سخاوتمندانه ای وجود دارد که به شرکت ها داده می شود – حتی برخی از آنها که اصلاً مالیات شرکتی نمی پردازند.

جورج آزبورن: اتوبوس را با رویکرد تجارت محور خود پارک می کند؟ رویترز/ پیتر نیکولز

رویکرد مسیر یک نیز می تواند برای توجیه برخی از پیشنهادات سیاست بسیار بحث برانگیز استفاده شود. تحت نظارت آن، عواملی مانند محیط طبیعی، علم، هنر، آموزش و سلامت تنها در صورتی ایجاد ثروت می کنند که نوآوری و بهره وری کسب و کار را افزایش دهند.

از این منظر، بخش هایی از کشور که عملکرد ضعیفی دارند باید از آینده خود بترسند. انتشار پرونده‌هایی در سال 2011 نشان داد که وزرای ارشد محافظه‌کار به دنبال آن بودند که مارگارت تاچر را متقاعد کنند که پس از شورش‌های سال 1981، لیورپول را به سرنوشت «انحطاط مدیریت‌شده» رها کند. آنها استدلال کردند که خرج کردن پول عمومی در چنین «زمین سنگی» مانند “تلاش برای جاری کردن آب در سربالایی”. از آن زمان پیشنهادهای مشابهی برای سایر شهرها ارائه شده است که نشان می دهد یک مفهوم محدود از نوآوری و سرمایه گذاری فقط در خدمت منافع بخش های خاصی از کشور و اقتصاد است.

کاری که کسب و کارها انجام نمی دهند

یکی دیگر از نقاط ضعف اصلی چنین دیدگاه محدودی از سیاست نوآوری این است که ما چیزهایی را که نوآوری رایج می تواند انجام دهد و نوآوری تجاری انجام نمی دهد را از دست می دهیم. یک نمونه بارز اخیر تغییر خانه های متروکه در استوک-آن-ترنت است که در آن شورای شهر سیاست فروش املاک را به قیمت 1 پوند و اعطای وام به خریداران محلی که می توانند متعهد به بازسازی آن ها شوند و به همین ترتیب انجام دهند، ارائه کرد. کمک مثبت به جامعه

ویلیام موریس تجارت را “روزی خدمتکار و اکنون ارباب تمدن” توصیف کرد. رویکرد مسیر یک به سیاست نوآوری تنها این گذار را تقویت می کند. از آنجایی که با ادامه ریاضت اقتصادی، توزیع نابرابر ثروت و نگرانی های جدی در مورد پایداری مواجه هستیم، زمان آن فرا رسیده است که به یک هدف شخصی در حال ساخت توجه جدی داشته باشیم.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *