بیش از 50 سال پیش ، دونالد هورنای ، که در آن زمان در یک آژانس تبلیغاتی کار می کرد، استرالیا را به عنوان “کشوری خوش شانس که عمدتاً توسط افراد درجه دو اداره می شود که در شانس آن سهیم هستند” توصیف کرد. عبارت “کشور خوش شانس” به سرعت بخشی از این زبان شد، اگرچه پیام آن اغلب نادرست معرفی می شد .
کتاب هورنای در سال 1964 سه هشدار بلند درباره آینده استرالیا به صدا درآورد: چالش موقعیت جغرافیایی ما، نیاز به “انقلاب در اولویت های اقتصادی” و نیاز به بحث در مورد اینکه می خواهیم به چه نوع کشوری تبدیل شویم.
این هشدارها امروز پس از 50 سال انفعال رهبران درجه دوم ما حتی فوری تر است. من ایده های دونالد هورنای را دوباره بررسی کرده ام و آنها را برای قرن بیست و یکم به روز کرده ام. یک عارضه دیگر، شواهد انباشته ای است که نشان می دهد ما به طور پایدار زندگی نمی کنیم.
رو به عقب؟
نیاز به تغییر در گزارش سال 2015 سازمان ملل در مورد پایداری مورد تاکید قرار گرفت . استرالیا بر اساس شاخص هایی که پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را پوشش می دهد، رتبه هجدهم از بین 34 کشور توسعه یافته را دارد، زیر بریتانیا، نیوزلند و کانادا.
اروپایی ها، خبرنامه هفتگی ما را با تجزیه و تحلیل از محققان اروپایی دریافت کنید
ما از نظر استفاده از منابع، تولید ضایعات، گازهای گلخانهای منتشر شده به ازای هر واحد تولید اقتصادی و نرخ چاقی در بین کشورهای ثروتمند هستیم.
ما همچنین در شاخصهای اجتماعی مانند سطح تحصیلات، شکاف حقوقی جنسیتی و نسبت زنان در مجلس و همچنین شاخصهای اقتصادی مانند نرخ فقر و میزان نابرابری بسیار پایینتر از میانگین هستیم.
جالب اینجاست که چهار کشور برتر کشورهای اسکاندیناوی نروژ، سوئد، دانمارک و فنلاند بودند. ایالات متحده در رتبه 29 قرار گرفت. این یک یادآوری است که تنها ایدئولوگهایی که هیچ نگرانی برای شواهد ندارند، هنوز میتوانند ایالات متحده را بهعنوان الگویی که ما باید آرزوی آن را داشته باشیم، به جای رویکرد بسیار موفقتر اسکاندیناوی ببینند .
چالشهای مکان ما شامل چگونگی توسعه روابط ما با همسایگان آسیایی فراتر از معاملات ساده اقتصادی است. آشتی دادن تاریخ ما از سلب مالکیت بومی؛ و سیاست خارجی و استراتژی های دفاعی ما در دنیای پیچیده آسیا و اقیانوسیه.
سیستم آموزشی ما هنوز هم تمایل زیادی به گذشته اروپایی ما دارد، به طوری که تعداد کمی از جوانان در حال مطالعه هر زبان آسیایی هستند و حتی کمتر از آنها درک واقعی از تاریخ اجتماعی پیچیده چین، ژاپن، اندونزی یا هند دارند.
بسیاری از رهبران ما چیزی در مورد تاریخ پیچیده اروپا و تفاوت های اساسی بین فرانسه و آلمان، بین اسپانیا و ایتالیا، بین کشورهای اسکاندیناوی و کشورهای جنوب می دانند.
در مقابل، اظهارات کلی هنوز در مورد منطقه ای که ما در آن زندگی می کنیم از موضع ناآگاهی مطرح می شود. همانطور که هورنای نیم قرن پیش گفت، درست است که ما منطقه را صرفاً به عنوان یک ماشین اقتصادی می بینیم که می توانیم از آن درآمد کسب کنیم.
دور زدن نوآوری
هورنای خواستار انقلابی در اولویتهای اقتصادی، دور شدن از «کشوری احمق» بودن که مواد معدنی و محصولات کشاورزی را صادر میکند، «سرمایهگذاری در آموزش و علم» شد تا ما برای دنیای قرن بیست و یکم مجهزتر شویم.
در عوض، ما پایه تولید خود را بیشتر کاهش داده ایم، عمدتاً با باز کردن بازارهایمان برای واردات ارزان تر . ما نتوانسته ایم در علم و آموزش سرمایه گذاری کنیم تا در صنایع نوظهور رقابتی شویم.
CSIRO به طور پیوسته از بین رفته است و به نظر می رسد تغییرات اخیر با هدف تبدیل آن به یک سازمان مشاوره درجه دوم به جای مدلی از علم کاربردی بخش عمومی برای منافع عمومی است.
اصلاحات گونسکی تا حدودی به جبران شکست ما در سرمایه گذاری در آموزش جوانان کمک می کند، اما دستور کار سیاسی ائتلاف به نظر می رسد که روند گذشته را در عقب افتادن بیشتر از کشورهای منطقه تقویت کند.
بهترین سرمایه گذاری ممکن برای آینده ما آموزش همه جوانان ما در حد تواناییشان است نه محدودیت درآمد والدین یا نفوذ سیاسی آنها.
خطرات جمعیت
استرالیا به طور اساسی از منطقه آنگلوسلتیک در دهه 1950 تغییر کرده است. ما باید یک بحث عمومی جدی در مورد ارزش های اجتماعی، رشد جمعیت و نوع کشوری که می خواهیم تبدیل شویم، از جمله رابطه ما با سلطنت بریتانیا داشته باشیم.
به عنوان یکی از نمونههای افراطی از موضوعاتی که باید در مورد آن بحث کنیم، تقریباً همه سیاستمداران معتقدند که داشتن نرخ رشد جمعیت بالاتر از هر کشور پیشرفته دیگری خوب است ، بدون توجه به شواهد هزینههای اجتماعی این رویکرد. من این مسائل را در کتاب قبلی، بزرگتر یا بهتر؟ بحث جمعیت استرالیا
زیرساختهای شهری نمیتوانند با نرخ ناپایدار رشد جمعیت که باعث تنشهای اجتماعی نیز میشود، همگام شود. چند بخش از رشد جمعیت سود می برند – خرده فروشی، مسکن، احتکار زمین – اما شواهد کمی وجود دارد که جامعه به عنوان کل وضعیت بهتری دارد.
دولتهای ما ادعا میکنند که کنترل مرزهای ما را در دست دارند، زیرا از ورود تعداد نسبتاً کمی با قایق جلوگیری میکنند، در حالی که تأثیرات ورود قانونی 250000 یا بیشتر را نادیده میگیرند، یا حتی با وقاحت ادعا میکنند که این مدرکی است بر رویکرد برتر خود در توسعه اقتصادی.
البته، سطح عظیم مهاجرت شغل ایجاد می کند، اما تعداد متناسبی از افراد را نیز به دنبال آن مشاغل می آورد. ما باید بدانیم که مهاجرت علاوه بر مزایا، هزینه هایی نیز دارد.
آیا احساس خوش شانسی می کنید؟
سه هشدار هورنای اکنون باید همه از دریچه وضعیت محیطی نامطمئن ما فیلتر شود. الگوهای شدید آب و هوایی که با تغییرات آب و هوایی، از دست دادن تنوع زیستی، فروپاشی اکوسیستمهای زمین و استفاده ناپایدار ما از منابع محدود به وجود میآیند، همگی چشمانداز آینده ما را تحت تأثیر قرار میدهند.
یک پروژه اخیر آکادمی علوم به اجماع قوی برای “استرالیای آینده که نسبت به استرالیا کنونی مراقب، متمرکزتر بر جامعه و منصفانه تر است” دست یافت. این یک کشور واقعاً خوش شانس خواهد بود، یک میراث شگفت انگیز برای نسل های آینده.
هنوز هم این امکان برای ما وجود دارد که پایدار زندگی کنیم و استرالیا را به الگویی برای کشورهای توسعه یافته و چراغ امید برای کشورهای در حال توسعه منطقه خود تبدیل کنیم. این امر مستلزم انتخاب های آگاهانه سیاستی است که جامعه را در بر می گیرد تا وسواس فعلی نسبت به بازارها، پیگیری بی فکر رشد بی پایان و ادغام در یک اقتصاد جهانی شده که رفاه ما را در دستان دیگر قرار می دهد.
از این نظر، آینده ما در دستان ماست. اقدامات ما تعیین می کند که آیا واقعاً به کشوری خوش شانس تبدیل می شویم.
کشور خوش شانس؟ اختراع مجدد استرالیا توسط پروفسور یان لو توسط UQP در مارس 2016 منتشر شد.
بدون نظر