آیا نوآوران متفاوت به دنیا می آیند؟ آیا آنها چیز خاصی دارند که از بقیه ما فراری باشد؟ یا آیا می توان ویژگی های نوآورانه را مطالعه، درک و آموخت؟ در مطالعه ای بر روی 72 مبتکر و 310 مدیر اجرایی، مشخص شد که نوآوران به طور مداوم پنج مهارت کلیدی را بیشتر از مدیران عادی نشان می دهند.
با کمال تعجب، چهار مورد از مهارتها، مهارتهای فیزیکی هستند و تنها یکی از آنها شناختی است . این نشان می دهد که می توانید اقدامات خاصی را برای شانس بیشتر در خلق ایده های جدید انجام دهید و از نظر خلاقیت، پرورش به جای طبیعت، کارت ها را در اختیار دارد. اینها همان چیزی است که بسیاری از نویسندگان آن را «مهارت های کشف» می نامند و در کتاب The Innovator’s DNA به تفصیل توضیح داده شده است – اجازه دهید نگاهی به هر یک از آنها بیندازیم.
1. معاشرت
اولین و تنها مهارت شناختی تداعی است. نوآوران اغلب خود را – و برتری – را در نقطه تلاقی بین رشته های مختلف قرار می دهند. به این فکر کنید که استیو جابز در کلاسهای خوشنویسی شرکت میکند و سپس آن دانش را روی فونتهای مکینتاش به کار میبرد. یا آدا لاولیس، مسلماً اولین برنامه نویس کامپیوتری جهان ، که با شعرهای عاشقانه، ریاضیات عمیق و الگوریتم ها راحت بود. سابقه او در علوم انسانی به او کمک کرد تا راه حل های ظریفی برای پیشبرد موتور تحلیلی معروف چارلز بابیج ایجاد کند .
تداعی این ایده است که شما ایدههایی را از یک حوزه قرض میگیرید و سپس از آنها به عنوان الهام در حوزه دیگر استفاده میکنید. مارک بنیوف، بنیانگذار Salesforce.com، تعجب کرد که چرا همه نرم افزارها مانند آمازون یا eBay نیستند. چرا برای اجرای یک نرم افزار به مراحل نصب دست و پا گیر و هزینه های سربار مدیریت فناوری اطلاعات داخلی نیاز داریم؟ و بدین ترتیب ایده SaaS برای CRM آغاز شد.
شرکت طراحی IDEO افرادی را استخدام می کند که ویژگی های T شکل را نشان می دهند: متخصص عمیق در یک زمینه، اما فعالانه به دنبال دانش در طیف گسترده ای از زمینه های دیگر هستند. سپس تیم هایی با مجموعه مهارت های T شکل متنوعی ایجاد می کنند. این تنوع جمعی باعث تشویق و افزایش میزان ایده های «تداعی» و توانایی مشاهده و حل مسائل از زاویه بسیار گسترده می شود.
در کتاب «ذهن کاملاً جدید» ، نویسنده دن پینک پیشنهاد میکند وارد یک روزنامهفروشی شوید و بهطور تصادفی دو یا سه مجله بخرید – نه از ژانر معمولی شما، بلکه کاملاً برعکس. آنها را بخوانید، سپس ببینید چه ارتباطات و انجمن هایی را می توانید با منطقه کاری خود ایجاد کنید. انجام منظم این کار می تواند به تقویت توانایی شما در ارتباط بین موضوعات مختلف کمک کند. من آن را امتحان کردم و هر بار تحریک کننده است.
ایدهها مانند بلوکهای ساختمانی هستند و هرچه تعداد آنها بیشتر باشد، شانس بیشتری برای یافتن راههایی برای ترکیب مجدد ایدهها در یک چیز کاملاً جدید بیشتر میشود. مبتکران از این نظر مانند بچهها هستند، آنها عاشق جمعآوری ایدهها هستند، همانطور که بچهها دوست دارند آجرهای لگو را جمعآوری و ترکیب کنند. جمع آوری هر چه بیشتر ایده ها، از منابع مختلف، پایه محکمی برای نوآوری ایجاد می کند.
هر چه ایده های بیشتری داشته باشید، بهتر است. منبع: The Innovator’s DNA.
2. سؤال کردن
این تحقیق نشان می دهد که نوآوران به مراتب بیشتر از غیر نوآوران درگیر پرسشگری می شوند. آنها با استفاده از “اگر؟” و “چیست؟” سوالات AG Lafley از P&G به دلیل شروع جلسات با سؤالاتی مانند “مشتری هدف شما کیست؟ او چه می خواهد؟ واقعاً چه نوع تجربه ای می خواهد؟ امروز چه چیزی کم است؟” مشهور بود.
چند سال پیش، یک مطالعه نشان داد که بچهها میتوانند روزانه حدود 300 سؤال از مادران خود بپرسند که پرکارترین آنها دختران چهار ساله هستند که میتوانند تا 390 سؤال بپرسند. ما به عنوان بزرگسالان، به این بازجویی واقعی از دنیای اطرافمان نزدیک نمی شویم. اما چرا؟ دو مهار کننده قوی وجود دارد:
- ترس از احمق به نظر رسیدن
- عدم تمایل به ظاهر ناهمکار یا ناسازگار.
اما نوآوران متفاوت هستند. آنها بچههایی هستند که بزرگ میشوند، اما هرگز یاد نمیگیرند که از سؤال کردن دست بردارند، و هرگز ترس از سؤال کردن را به آنها القا نمیکنند. استیو جابز و جف بزوس به دلیل تواناییهای پرسشگری خود شناخته شدهاند. هنگامی که جابز در دهه 90 به اپل بازگشت، از مردم خواست این سوال را در نظر بگیرند: “اگر پول چیزی نبود چه می کردید؟” Questioning توربوشارژر برای نوآوری است.
برای درگیر کردن آن توربوشارژر در پلتفرم مدیریت نوآوری شرکت خود، لازم است عملکردهای کافی داشته باشید که از پرسشگری یا به عبارت دیگر: همکاری پشتیبانی کند. برای یک شرکت، همکاری، سس مخفی برای نوآوری است. پرسشها بهعنوان نظرات میتوانند به شکلدهی ایدهها به مفاهیم مناسبتر برای ارزیابی و توسعه بیشتر کمک کنند. اظهار نظر همچنین میتواند به وارد کردن دانش موجود در بحث، آشکار کردن ایدههای موجود یا افراد متخصص که میتوانند کمک کنند، کمک کند. برای غنی سازی این ویژگی، HYPE ویژگی Multi-Perspective-Thinking را به نرم افزار HYPE Enterprise خود اضافه کرد.که بر اساس مفهوم شش کلاه فکری اثر ادوارد دی بونو ساخته شده است. شرکتکنندگان میتوانند نظرات خود را به عنوان نمایانگر یک دیدگاه خاص پرچمگذاری کنند، مانند « شکاک “، یا “خلاقانه”. همچنین میتوانید دیدگاههای بیشتری بخواهید، تا ایدهها را با دیدگاههای خاص غنی کنید و به ایدهای متعادلتر برسید. این به شما کمک می کند تا ایده های نوآورانه را بدون حضور تنها مبتکران برتر جمع آوری کنید.
حتی اگر جابز یا بزوس نباشیم، و سالها پیش از دیوانگی پرسشهای کودکانهمان بیرون آمدهایم، چگونه میتوانیم امروز تواناییهای خود را ارتقا دهیم؟ چهار ایده:
- جلسات «سؤال طوفان» را اجرا کنید – به عنوان یک فرد یا تیم، یک مشکل را شناسایی کنید، سپس حداقل پنجاه سؤال را بنویسید تا در مورد این مشکل بپرسید. پاسخ ها را تحمل نکنید، فقط اجازه دهید درباره سؤالات بحث شود. هنگامی که تمام سؤالات را فهرست کردید، مهم ترین آنها را اولویت بندی کنید، سپس شروع به کار بر روی راه حل آنها کنید.
- بیانیه ها را به سؤالات تبدیل کنید – چیزی مانند اهداف شرکت یا مجموعه ای از اهداف شخصی را در نظر بگیرید و آنها را به سؤالات دوباره فرموله کنید. انجام این کار می تواند به درک بهتر مشکل کمک کند، و پاسخ هایی را برای کمک شناسایی کند.
- نسبت سؤال/پاسخ خود را دنبال کنید – در زمینههای مختلف (جلسات، بحثهای یک به یک)، تعداد سؤالاتی را که میکنید، در مقایسه با تعداد پاسخها و نظراتی که میدهید، پیگیری کنید. به دنبال افزایش نسبت
- یک دفترچه سوالات نگه دارید – سوالاتی را که میپرسید ثبت کنید و به صورت دورهای مرور کنید تا ببینید چه نوع سوالاتی بهتر جواب میدهند (چه میشود؟ چرا؟ چرا نه؟ چگونه ممکن است؟). تکنیکی که توسط ریچارد برانسون استفاده می شود که دفترچه های پر از سوال دارد.
نوآوران از انواع مختلف تمایل به پرسیدن سوالات بیشتری نسبت به همتایان غیر مبتکر خود دارند. منبع: The Innovator’s DNA.
3. مشاهده
استیو بلانک در مورد نیاز مدیران محصول به «خروج از ساختمان» صحبت میکند، و منظورش این است که بروید و مشتری را در محیط آنها مشاهده کنید، ببینید آنها چه میبینند. هیچ واقعیتی در داخل ساختمان وجود ندارد، فقط در خارج از جایی که مشتری زندگی می کند. این ماهیت مهارت بعدی است: مشاهده.
راتان تاتا، رئیس گروه تاتا، خانوادههایی را در هند مشاهده کرد که به طور خطرناکی روی یک اسکوتر سوار میشوند. او تعجب کرد که چگونه می توان با هزینه معقول این کار را برای خانواده ها ایمن تر کرد؟ این الهام بخش نانو، ارزان ترین خودروی جهان است.
تاتا مشغول مشاهده کاری بود که مشتری میخواست انجام دهد، و اینکه چگونه «محصول» فعلی آن کار را به اندازه کافی انجام نمیداد، و سعی کرد آن مشکل را حل کند. به طور مشابه در IDEO، آنها نقش انسان شناس را بزرگترین منبع نوآوری در شرکت می دانند، زیرا آنها عمیقاً به نحوه عملکرد انسان در محیط خود نگاه می کنند. مشاهده شرایط خاصی که در آن شخصی یک محصول را برای یک «کار باید انجام شود» «استخدام» میکند، فرصتهای فراوانی برای نوآوری ایجاد میکند.
این عقل سلیم است، اما واقعیت این است که اکثر مدیران از ساختمان بیرون نمی آیند و مشتریان را به شدت رصد نمی کنند. یک ایده این است که سفرهای منظمی را برنامه ریزی کنید، حتی اگر فقط برای 30 دقیقه، به مشاهده کارهایی که مشتریان در تلاش هستند انجام دهند. ایده دیگر این است که به شرکت ها نگاه کنید و به شدت مشاهده کنید که چگونه کار می کنند، چه کاری انجام می دهند، چگونه آن را انجام می دهند – با آن مانند یک مطالعه موردی مدرسه کسب و کار رفتار کنید. گوگل و P&G کارمندان خود را برای چند هفته مبادله کردند تا ببینند چگونه می توانند از مشاهده روش کار یکدیگر یاد بگیرند.
4. شبکه سازی
دو نوع مهارت شبکهسازی وجود دارد: 1) شبکهسازی منابع – آنچه مردم بیشتر با «شبکهسازی» مرتبط میکنند، که اکثر مدیران در آن مهارت دارند، فروش خود، شرکت، محصولاتتان، به افرادی که منابع مورد نظر شما را دارند. ۲) شبکه سازی ایده که در بین مدیران اجرایی کمتر دیده می شود.
نوآوران در شبکهسازی ایده برتر هستند و به دنبال دیدگاههای متنوع برای به دست آوردن راههای تازه برای دیدن جهان هستند. آنها لزوما به دنبال منابع نیستند، بلکه به دنبال چشم اندازها هستند. تحقیقات نشان می دهد که کارآفرینان استارت آپی در این نوع شبکه بهترین هستند.
به اکثر مدیران آموزش داده می شود که تحویل محور باشند، به این معنا که در جهت اهداف شرکت یا شغلی کار می کنند. بنابراین شبکهسازی برای آنها به دنبال پیشبرد این اهداف است، از طریق فروش آنچه دارند به افرادی که قدرت، منابع و نفوذ دارند. این همچنین به این معنی است که به دنبال افرادی باشید که شبیه شما هستند.
نوآوران تمایل دارند که اکتشاف محور باشند، با هدف یافتن افرادی که در شبکه های اجتماعی مختلف نشسته اند و دانشی ندارند که ندارند. ران برت، جامعه شناس دانشگاه شیکاگو، 673 مدیر را در یک شرکت بزرگ آمریکایی مورد مطالعه قرار داد و دریافت که آن دسته از مدیرانی که ارتباطات گسترده تری با افرادی داشتند که با مدیران دیگر ارتباط نداشتند، همواره ارزشمندترین ایده ها را داشتند. خیلی ساده، از شبکه موجود خود خارج شوید و تا جایی که می توانید با شبکه های دیگر ارتباط برقرار کنید.
برای بهبود مهارت های شبکه ایده خود، این چهار نکته را در نظر بگیرید:
- تنوع شبکه خود را گسترش دهید – فهرستی از 10 نفر برتری که می خواهید درباره یک ایده جدید با آنها صحبت کنید، تهیه کنید. چه تعداد از آنها پیشینه بسیار متفاوتی با شما دارند؟ چند نفر از کشور دیگری هستند؟ چند نفر زیر 20 سال، چند نفر بالای 75 سال؟ جدول زیر را به عنوان نمونه برای پر کردن ببینید.
- فردی جدید را برای صبحانه یا ناهار دعوت کنید – پیرو ایده کیت فراتزی برای هرگز به تنهایی غذا نخورید .
- در یک یا دو کنفرانس در سال شرکت کنید – در مورد موضوعات کاملاً غیر مرتبط با حوزه تخصصی شما. TED تجربه نهایی است، اگر میتوانید بلیت تهیه کنید، و اگر نمیتوانید، تماشای آنلاین محبوبترین سخنرانیها شروع خوبی است.
- یک جامعه خلاق راه اندازی کنید – فقط با چند نفر شروع کنید که به آنها اعتماد دارید تا در برابر ایده ها و تفکرات جدید باز باشند. یک بار در ماه برای به اشتراک گذاشتن ایده ها و بحث در مورد روندها با یکدیگر ملاقات کنید.
ارزیابی تنوع شبکه شما منبع: The Innovator’s DNA.
5. آزمایش کردن
ما بارها و بارها آن را می بینیم، چه از خود کلایتون کریستنسن، چه از اریک ریس و جنبش استارتاپ ناب ، آزمایش برای موفقیت در نوآوری کاملاً حیاتی است. جف بزوس در آمازون یکی از مدیران اجرایی است که ایده آزمایش را مجسم می کند:
«آزمایشها کلید نوآوری هستند، زیرا به ندرت آنطور که انتظار دارید به نتیجه میرسند، و شما چیزهای زیادی یاد میگیرید… من کارمندان خود را تشویق میکنم که به کوچههای کور رفته و آزمایش کنند. ما سعی کرده ایم هزینه انجام آزمایش ها را کاهش دهیم تا بتوانیم تعداد بیشتری از آنها را انجام دهیم. اگر بتوانید تعداد آزمایشهایی را که امتحان میکنید از صد به هزار افزایش دهید، تعداد نوآوریهایی را که تولید میکنید به طرز چشمگیری افزایش میدهید.» – جف بزوس در مورد نوآوری. منبع: The Innovator’s DNA.
این تحقیق نشان داد که افراد مبتکر در مقایسه با افراد غیر مبتکر درجه بالاتری از مهارت های آزمایشی را نشان می دهند. هنگامی که با سایر مهارت های مشاهده و پرسش ترکیب شود، ترکیبی قوی ایجاد می کند. اگر وقت خود را صرف تماشای مشتریان، درک وظایف آنها برای انجام دادن، و طرح سوالاتی در مورد شرایط و راه حل های بالقوه کرده اید، آزمایش به یک مرحله طبیعی برای آزمایش این ایده ها تبدیل می شود.
آزمایشها به شما کمک میکنند بینشهایی بهدست آورید، و هر تکرار از یک حلقه build-measure-learn (The Lean Startup) شما را به درک تناسب محصول/بازار نزدیکتر میکند. اما هر چه بیشتر مشاهدات و پرسش انجام دهید، کمتر نیاز به آزمایش برای یافتن پاسخ دارید، زیرا قبلاً بینش های مهمی را ایجاد کرده اید. با این حال، اگر کمتر مشاهدات و پرسشهایی انجام میدهید، کافی است آزمایشهای بیشتری برای جمعآوری بینشها انجام دهید.
نکته اصلی این است که اگر سؤالات برجسته بپرسید، موقعیت های برجسته را مشاهده کنید و با افراد متنوع تری صحبت کنید، احتمالاً نیاز به انجام آزمایش های کمتری خواهید داشت. – DNA مبتکر
مهارت های آزمایشی برای نوآوران متمایز کننده است. منبع: The Innovator’s DNA.
برای ایجاد مهارت در آزمایش، باید مکرراً به سناریوها با ذهنیت آزمون فرضیه نزدیک شوید و بپرسید: چه فرضیه ای را می توانیم آزمایش کنیم تا به ما کمک کند چیز جدیدی در مورد این مشکل بیاموزیم؟
بنابراین اینجاست، پنج مهارتی که نوآوران دارند که آنها را از بقیه متمایز می کند. خبر خوب این است که همه ما می توانیم سهمیه خود را در هر یک از آنها ارتقا دهیم. وبسایت http://innovatorsdna.com/ که کتاب را همراهی میکند، ارزیابیها و منابعی برای کمک به بهبود شما دارد.
بدون نظر