علیرغم صحبتهای فراوان در مورد اهمیت علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات ( STEM )، نوآوریهای فنی و بهبود تعامل بین دانشگاههای تحقیقاتی و صنعت، در سالهای اخیر پیشرفت چندانی نکرده است.
در چشم انداز خود برای نوآوری، شاهد تغییراتی هستیم که نوعی تعامل مبتنی بر صنعت و دانشگاه را که استرالیا به آن نیاز دارد، هدایت می کند. تغییرات مالیاتی، تجدید ساختار نحوه تامین بودجه دانشگاه ها، آموزش گسترده تر برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی که شامل مشارکت در صنعت و تغییرات در برخی موسسات نابهنگام مانند CSIRO می شود.
در چنین شرایطی بود که برنامه شبکه مربیگری صنعت در STEM ( IMNIS ) در سال گذشته به عنوان یک ابتکار آکادمی فناوری و مهندسی استرالیا ( ATSE ) تأسیس شد. IMNIS به عنوان یک مداخله مقیاس پذیر و ارزان برای افزایش دانش تجاری و تمرکز فارغ التحصیلان STEM تأسیس شد، بنابراین امکان تغییر فرهنگی طولانی مدت را فراهم کرد.
IMNIS دانشجویان ارشد دکترا را با مربیان موفق صنعت مطابقت می دهد و برنامه های آزمایشی در بیوتکنولوژی در ویکتوریا و مواد معدنی و انرژی در استرالیای غربی را طی شش ماه گذشته اجرا کرده است. تاکنون جذب دانشآموزان و مشارکت مربیان مشتاقانه بوده است.
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
IMNIS تنها برنامه ای برای آموزش فارغ التحصیلان در علوم تجاری نیست، اگرچه تمرکز آن بر شبکه سازی و مشاوره گسترده داوطلبانه با طرح های آموزشی یا کاریابی متفاوت است.
در حالی که IMNIS باید به افراد کمک کند، و مطمئناً به افراد کمک خواهد کرد، همه طرح ها در مجموع تنها بخش کوچکی از تغییرات فرهنگی لازم برای یک جامعه نوآور فنی هستند.
تعقیب تعالی
ما اکنون یک مدل کسبوکار دانشگاهی و طرح تشویقی پژوهشی داریم که به دانشگاه یا صنعت برای لقاح متقابل پاداش چندانی نمیدهد. مدلهای کسبوکار دانشگاههای تحقیقاتی عمدتاً مبتنی بر فروش آموزش به دانشجویان بینالمللی است که هزینه پرداخت میکنند.
در همین حال، انگیزه برای همکاری در صنعت کم است، در حالی که انگیزه برای دستیابی به رتبه بالا در طرح ERA Excellence in Research for Australia ، که نشریات تحقیقاتی را به همکاری در صنعت ترجیح می دهد، زیاد است.
خوب، چه چیزی باید انجام شود؟ خیلی ها راه حل هایی را پیشنهاد می کنند. ATSE در مورد ساختار ERA نظر داده است، و همه معتقدند که تحقیقات با کیفیت باید پاداش داده شود. از سوی دیگر، ERA اکنون به خودی خود یک بوروکراسی است.
هر گروه دانشگاهی دیدگاهی درباره ERA و نتایج تحقیقات با کیفیت دارد، اما به هر حال «کیفیت» در تحقیق چیست؟ در حال حاضر این عمدتاً یک سیستم ارجاع به خود است: تحقیق با کیفیت عبارت است از انتشار در مجلات با کیفیت، و استناد توسط دیگران در مجلات با کیفیت ذکر شده، یک حلقه فضیلتمند.
تحقیقات کیفی که به این روش تعریف شده است توسط شورای تحقیقات استرالیا ( ARC )، شورای ملی تحقیقات بهداشتی و پزشکی ( NHMRC ) پشتیبانی میشود و دریافت بودجه از این منابع – اما نه منابع تجاری – نیز به عنوان یک اقدام تحقیقاتی با کیفیت تعریف میشود، از این رو بخشنامه فضیلت برای کسانی که کمک مالی دریافت می کنند.
مشوق مالیاتی تحقیق و توسعه
در دهه گذشته ما شاهد فرسایش برنامه های حمایتی هدایت شده صنعت در سطح فدرال و در برخی موارد ایالتی بوده ایم. تنها مشوقی که حتی برای شرکت های کوچک به وضوح ارائه شده است، مشوق مالیاتی تحقیق و توسعه است.
طرح قبلی به مشاغل بزرگ مانند معدن و بانکداری پاداش می داد و شرکت های کوچک کارآفرین و صنایع جدید را نادیده می گرفت. طرح تحقیق و توسعه فعلی به شرکتهای کوچک پاداش میدهد و سرمایه لازم برای کاهش ارزش سهام را برای تحقیق و توسعه فراهم میکند.
AusBiotech ، بدنه صنعت بخش بیوتکنولوژی و علوم زیستی استرالیا، نمونههای زیادی از شرکتهایی دارد که آزمایشهای بالینی را به استرالیا آوردهاند و زودتر به نقطه عطف ارزش خود رسیدهاند و در نتیجه توانستهاند سرمایهگذاری فشردهتری در تحقیقات انجام دهند. این در نهایت برای مصرف کننده منتظر و برای اقتصاد خوب است.
با این حال، همه گیرندگان هدف سیاست را برآورده نمی کنند. برخی از شرکتهای بزرگ در حال «بازی کردن سیستم» با تغییر چارچوب فعالیتهای «کسب و کار معمول» به عنوان تحقیق هستند. بنابراین، اگر میخواهیم سود حاصل از این طرح را برای کشور به حداکثر برسانیم، باید معیارهای واجد شرایط بودن را سختتر کنیم تا از تحقق هدف مشوق اطمینان حاصل کنیم.
آنچه تاریخ نشان داده است این است که برای همه طرحهای مالیاتی، آموزشی و کمک هزینه، ما به کشوری حیلهگر در سراسر طیف جامعه تبدیل شدهایم. برای صنعت، به نظر می رسد که تعریف تحقیق بسیار گسترده شده است و در آموزش و پرورش، آموزش مالی مجاز مالیات دهندگان به سطوح مضحک رسیده است.
یک پیشنهاد این است که انگیزه تحقیق و توسعه باید به گونهای طراحی شود که صنعت را به همکاری و بودجه دانشگاه تشویق کند. اما چرا صنعت باید این کار را انجام دهد؟ چه چیزی باعث می شود تحقیقات دانشگاهی سودمندتر از پروژه هایی که توسط صنعت اجرا می شود؟ دانشگاهها همه «R» و «D» کوچک هستند، حتی اگر با ادعای فعالیتهای ترجمه سعی کردهاند به بودجه بیشتری دسترسی پیدا کنند.
بهجای درخواستهای ویژهتر، به تعهد واقعی برای همکاری نیاز داریم.
آموزش فوق لیسانس
با دادههای جدید که نشان میدهد تنها 10 درصد از دانشجویان فعلی دکترا در STEM موقعیت علمی دائمی کسب خواهند کرد، ما به تغییرات فوری برای گسترش فرصتهای فارغالتحصیلی نیاز داریم. فارغ التحصیلان دکترا استرالیا به دلیل آموزش علمی خود در خارج از کشور مورد توجه قرار می گیرند، اما دانش کمی از صنعت دارند.
صنعت این دانشمندان جوان باهوش را به خاطر استعدادشان استخدام خواهد کرد، اما اگر نتوانند به صورت گروهی کار کنند و ارتباط مؤثر برقرار کنند، ممکن است آنها را به خاطر سبک شخصی خود اخراج کنند.
اکنون دانشگاه ها برای رسیدگی به این مسائل عجله دارند . اما بخش دانشگاه برای همکاری در صنعت پاداش نمی گیرد و واقعاً برای آن ارزش قائل نیست.
دانشگاه ها تا حد زیادی به هزینه کمک های مالی ARC/NHMRC یارانه می دهند، با این حال آنها به دنبال نرخ های “تجاری” برای همکاری های صنعتی هستند. و چرا که نه، زیرا فقط اولی ارزش ERA و رتبه بندی دارد؟ با این حال پیامی که به کارکنان دانشگاه و همکاران بالقوه صنعت میفرستد این است که دانشگاه تحقیقات انجام شده با صنعت را به عنوان تحقیقات اولویتدار در نظر نمیگیرد، ارزش و کیفیت پایینتری دارد و تقریباً مانند تاجر است.
ما نمیتوانیم فرهنگ نوآورانهای بسازیم در حالی که در ذهنیت التماسهای خاص گرفتار شدهایم، و در آن ذهنیتهای پاکگرا مانند اشرافسالاران قدیمی که تجارت را تحقیر میکنند، غالب است. ما بدون اصلاحات اساسی در ساختارها و تفکر خود تغییر نخواهیم کرد، به این معنی که برای محققان و صنعت، بودجه بیشتری برای انجام کارهایی که در حال حاضر انجام میدهند، بدون تغییر اساسی در ساختار نهادی و پاداش، مورد نیاز نیست.
اصلاحات گسترده
تبدیل به یک “فرهنگ نوآورانه” مستلزم اصلاحات گسترده در نگرش و پذیرش تغییر است. CSIRO سازمانی است که می تواند اصلاحات در این زمینه انجام دهد.
CSIRO سالهاست که بسیاری از مدلهای عملیاتی را امتحان میکند و به وضوح منطقیترین گروه برای تحقیقات ترجمهای است و تحقیقات محض را برای دانشگاهها باقی میگذارد.
ما از یک CSIRO تفکیک شده، متشکل از موسسات تجاری نیمه مستقل، که تنها زمانی ادامه مییابند که نیازهای صنایع استرالیا را برآورده میکنند، ادامه میدهند، با این کارکردهای CSIRO از منافع عمومی به مؤسسات وابسته به دانشگاه بازمیگردند.
در خارج از دانشگاه، میتوانیم انگیزه تحقیق و توسعه را برای ایجاد شرکتهای نوآور جدید، به جای اینکه تا حد زیادی فقط از بازیگران موجود حمایت کنیم، دوباره بررسی کنیم. کاهش مالیات بر عایدی سرمایه هدفمند ابزار دیگری است که میتواند سرمایهگذاری تحقیقاتی ریسکپذیر را در شرکتهای کوچک و متوسط جدید با نشت خارج از هدف کمتر به شرکتهای بزرگ و چند ملیتی تشویق کند.
ما همچنین به سیستمهای پاداش برای دانشگاهها برای همکاری با صنعت، سیستمهای پاداش برای کارکنان در دانشگاههایی نیاز داریم که واقعاً برای همکاری صنعت و سایر مشارکتهای جامعه ارزش قائل هستند، و دانشگاههایی که دانشجویان را برای تعامل با صنعت به عنوان بخشی طبیعی از فعالیتهایشان آموزش میدهند.
مطمئناً نیازمند یک تغییر فرهنگی است، اما میبینیم که افزودن چنین اقداماتی چیزی از کارکرد پژوهشی ناب دانشگاهها کم نمیکند و در واقع منابعی را برای آن فراهم میکند.
این مقاله از گفتگو با دکتر تونی رادفورد (مدیر IMNIS) و دکتر آنا لاول (مدیر عامل AusBiotech) گرفته شده است.
این مقاله بخشی از مجموعه ما چرا نوآوری مهم است. در روزهای آینده منتظر مقالات بیشتری در مورد این موضوع باشید.
بدون نظر