با توجه به اینکه کارفرمایان بزرگ در حال حرکت در خارج از کشور هستند و تعداد مشاغل کاهش یافته است، چه چیزی از خاکستر صنعت تولید استرالیا بیرون خواهد آمد؟ و تولید چه نقشی در برنامه رقابتی دولت فدرال باید ایفا کند؟ در این سری Reinventing Manufacturing ، ما به موردی برای حفظ صنعت نگاه میکنیم و اینکه چگونه میتواند خود را به یک بخش با کارایی بالا، پیشرفته و مولد تبدیل کند.
اگر مقایسات بین المللی قابل انجام باشد، استرالیا بیش از سهم عادلانه خود از کارآفرینان دارد. شاخص جهانی کارآفرینی و توسعه ، استرالیا را پس از ایالات متحده در رتبه دوم قرار داده است. به طور مشابه، ناظر جهانی کارآفرینی ، استرالیا را به عنوان مکانی که از کارآفرینی حمایت و پرورش می دهد، قرار می دهد.
اما نگاه دقیقتر به این شاخصها و رتبهبندیها، این «ارواح حیوانی» را نشان میدهد که نوآوری و رشد اقتصادی را به طور مساوی در همه صنایع توزیع نمیکنند. این امر بهویژه در بخش تولید، که دومین پایینترین نرخ راهاندازی کسبوکار در استرالیا را دارد، به نظر میرسد.
برای توسعه تولید پیشرفته، توسعه و انتشار فناوری جدید ضروری است. با این حال، استرالیا در زمینه کارآفرینی مبتنی بر فناوری رتبه ضعیفی دارد. نوآوری محصول جدید به بازار و ساخت پیشرفته نیز قوی به نظر نمی رسد.
اروپایی ها، خبرنامه هفتگی ما را با تجزیه و تحلیل از محققان اروپایی دریافت کنید
اگر تولید استرالیایی بخواهد خود را دوباره اختراع کند، این نشانهها نشاندهنده یک چالش بزرگ است – ایجاد یک فرهنگ صنعتی که فعالیت کارآفرینی را تشویق و حمایت میکند.
ارواح حیوانی
این امر مستلزم پرورش نوع جدیدی از مشاغل تولیدی است که تمایل به نوآوری و بهبود مستمر دارند و تمایل به ریسک کردن و کشف فرصت های جدید بازار را دارند.
این صرفاً مربوط به کاری نیست که شرکتها انجام میدهند، و مستلزم تغییر در نحوه عملکرد صنعت به عنوان یک کل است. این امر ناگزیر به تحمل شکست و یافتن راههایی است که کسبوکارها میتوانند از تلاشهای ناموفق در نوآوری برای ادامه پیشرفت و موفقیت درس بگیرند. این نیاز به رویکردی متفاوت از بازارهای سهام تا تأمین مالی برای توسعه فناوریهای جدید و ایدههای تجاری دارد.
رویکردی جدید به ارزش
شاید مهمتر از همه، این نیاز به ذهنیت متفاوتی برای نحوه درک و خلق ارزش داشته باشد، که برای توسعه مدلهای تجاری جدید ضروری است.
به طور سنتی، شرکتهای تولیدی، خلق ارزش را از طریق تبدیل مواد خام به چیزی که مشتریان مایل به پرداخت آن هستند، دنبال میکنند. این رویکرد از این جهت محدود کننده است که بر معامله مبادله و بازده مالی مرتبط (اغلب کوتاه مدت) تمرکز می کند، تمایل دارد از آنچه پس از معامله برای ارزش اتفاق می افتد غفلت کند (مثلا در طول استفاده از محصول) و به ذینفعان غیرمشتری بی توجهی می کند. .
اگر میخواهیم یک بخش تولید کارآفرین استرالیایی قوی با شرکتهایی بسازیم که بتوانند مدلهای کسبوکار جدید و نوآورانه ایجاد کنند، باید بر این محدودیتها غلبه کنیم و رویکرد کارآفرینانهتر و گستردهتری برای خلق ارزش ایجاد کنیم.
ارزش بسیار بیشتر از بازده مالی است و هر ذینفعی می تواند ارزش را به روشی متفاوت ببیند. مهم است که از این ادراکات مختلف از ارزش آگاه باشید و در نظر بگیرید که شرکت ها و محصولات می توانند هم ارزش ایجاد کنند و هم از بین ببرند که بر بسیاری از سهامداران و نه فقط مشتریان تأثیر می گذارد.
ارزش باید بهعنوان ایجاد مشترک در شبکههای ذینفعان درک شود و در یک دوره زمانی طولانیتر به جای محصور شدن در محصول در طول تولید با تمرکز بر سود مالی کوتاهمدت در نظر گرفته شود.
به عنوان مثال، ارزش یک تلفن در طول زمان با شبکه ارائه دهندگانی که تعیین می کنند تلفن کجا می تواند استفاده شود و هزینه استفاده از آن چقدر است، توسعه دهندگان برنامه که بسیاری از عملکردهای تلفن را تعیین می کنند و خود کاربرانی که درخواست می کنند، ایجاد می شود. تلفن برای اهداف مختلف و در زمینه های مختلف.
دانش، تجربه و تخیل کاربران به ویژه منابع مهم نوآوری است. به عنوان مثال، لگو توانسته است محصولات موفقی مانند Lego Friends را که برای جذابیت دختران طراحی شده است، با مشارکت فعال کاربران در تولید مشترک محصول، توسعه دهد.
تغییر ارزش رویکرد
به منظور تغییر رویکرد جدید و گسترده به ارزش، کسب و کارها می توانند به جای دنبال کردن سود به عنوان یک هدف، با دنبال کردن سود برای یک هدف شروع کنند.
نتایج اولیه در مطالعه کسبوکارهای تولیدی با استفاده از رویکرد توسعهیافته به ارزش در ایالات متحده آمریکا، اروپا و نیوزلند که در حال انجام آن هستیم، نشان میدهد که شرکتها سود خود را به عنوان ابزاری برای ایجاد ارزش کلی بیشتر میبینند. مدیران این شرکت ها تشخیص می دهند که انجام این کار نه تنها به توانایی قوی برای نوآوری کمک می کند، بلکه به وفاداری بالای کارکنان و موفقیت اقتصادی کلی کمک می کند.
صنعت بهعنوان یک کل میتواند به روشهای مختلفی از تغییر رویکرد توسعهیافته به ارزش حمایت کند. باید دسترسی بهتری به سرمایه بیمار پیدا کند که انتظار بازده مالی بالا و کوتاه مدت را نداشته باشد. همچنین نیاز به تقویت همکاری و تبادل دانش بین بخشهای مختلف دارد. اختراعات و فرصت های بزرگ اغلب از افراد غیر متخصص به دست می آیند. به عنوان مثال، اولین وسیله نوری که امکان دیدن موجودات تک سلولی را فراهم می کرد توسط یک تاجر پارچه کتانی اختراع و ساخته شد. سازمانهایی مانند Carlton Connect و دیگر مراکز دانشگاهی/صنعتی مشترک میتوانند در این فرآیند کمک کنند.
در نهایت، دولتها میتوانند با تأمین بودجه برای ایجاد مشارکتهای چندبخشی به این تغییر کمک کنند، جایی که موفقیت با میزان حل مشکلات خاص و برآورده شدن نیازها به جای نتایج مالی کوتاهمدت تعریف و اندازهگیری میشود.
ناتوانی در اتخاذ رویکردی گسترده برای ارزش، احتمالاً ظرفیت شرکتها را برای ایجاد مدلهای تجاری جدید و نوآورانه از بین میبرد و به این معنی است که تولیدکنندگان استرالیایی بهجای تبدیل شدن به رهبران کارآفرین و جهانی در خلق ارزش، ناگزیر در حالت عقبنشینی قرار خواهند گرفت.
بدون نظر