چگونه یک کارگاه موفق راه اندازی کنیم


اگر درگیر خلاقیت و نوآوری سازمانی هستید، این احتمال وجود دارد که گهگاه مجبور شوید کارگاه های آموزشی در این زمینه ترتیب دهید. اگر چنین است، من می‌توانم بر اساس سال‌ها تجربه در ارائه کارگاه‌های خلاقیت در مشاغل، ارگان‌های دولتی و سازمان‌های غیرانتفاعی در سطح جهان، توصیه‌هایی به شما ارائه کنم. من همچنین باشگاه تخیل بروکسل را که یک پلتفرم برای آزمایش در آموزش و تسهیل است، تأسیس و مدیریت می کنم . و جایی که من ده ها نفر از افراد با مهارت های مختلف را دیده ام که کارگاه های آموزشی در مورد انواع موضوعات ارائه می دهند.

به طور خلاصه، من یک یا دو چیز در مورد ارائه یک کارگاه می دانم و خوشحالم که بخشی از آن دانش را با شما به اشتراک می گذارم.

موضوع خود را بشناسید

مهم نیست که چقدر کارگاه خود را با دقت آماده می کنید، شرکت کنندگان سوالاتی خواهند پرسید. آنها خیلی سریع کار می کنند که آیا شما واقعاً می دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید یا اگر فقط یک ارائه آماده ارائه می دهید. اگر از شما خواسته می شود که یک کارگاه در مورد موضوعی که به خوبی نمی دانید برگزار کنید، آن را مطالعه کنید.

کارگاه بحث نیست

آخرین باری که در یک کنفرانس بین المللی صحبت کردم، جایی که در برخی کارگاه ها نیز شرکت کردم، از اینکه تک تک آن کارگاه ها یک سخنرانی گسترده بود، تعجب کردم. نه تمرینی بود، نه کار گروهی، نه تمرینی. فقط صحبت زیاد و اسلایدهای پاورپوینت زیاد. تنها نکته تعاملی دعوت از حضار برای طرح سوال در طول سخنرانی بود. صحبت طولانی کارگاه نیست. بدتر از آن، صحبت طولانی خسته کننده است. یک کارگاه باید شامل تمرینات فردی و گروهی و همچنین یک سخنرانی باشد. نسبت 50/50 صحبت به تمرینات را هدف قرار دهید.

ساختار

یک ساختار کارگاهی خوب به این صورت اجرا می شود

  1. مقدمه. به مخاطب بگویید که قرار است چه کاری انجام دهید.
  2. بدن این کار را به طور ایده آل در سه قسمت انجام دهید.
  3. نتیجه. به مخاطب بگویید چه کرده اید.

اعداد جادویی

تعداد انگشت شماری اعداد مهم در راه اندازی یک کارگاه وجود دارد. من این اعداد را آنقدر می دانم که دیگر نمی توانم منبع را به خاطر بیاورم یا اینکه آیا دقت علمی در اعداد وجود دارد یا خیر. من می دانم که این اعداد برای من کار می کنند و پیشنهاد می کنم خودتان از آنها به عنوان دستورالعمل استفاده کنید.

قانون هفت دوم

می گویند هفت ثانیه فرصت دارید تا توجه مخاطب را جلب کنید. من فکر می کنم شما چند بیشتر از آن دارید. با این وجود، اگر کارگاه خود را با یک مقدمه خسته کننده شروع کنید یا در مورد هدف کارگاه نامشخص باشید، در ادامه کارگاه برای جلب علاقه مخاطبان تلاش خواهید کرد. از سوی دیگر، اگر شروعی چشمگیر در کارگاه داشته باشید، از همان ابتدا مورد توجه و علاقه شرکت کنندگان قرار خواهید گرفت. حتی اگر بعداً چیزی را خراب کنید، شما را خواهند بخشید.

بدیهی است که شما باید دریچه ای برنامه ریزی کنید که جوراب همه را از بین ببرد. این می‌تواند یک واقعیت شگفت‌انگیز، یک ادعای جسورانه در مورد آنچه که قصد انجام آن را دارید یا یک سؤال از مخاطب باشد. اگر بامزه بودن راحت هستید، چیزی بگویید تا مخاطب بخندد (البته از گفتن جوک های قدیمی خودداری کنید).

هنگامی که گشایش خود را در ذهن دارید، آن را بارها و بارها تمرین کنید تا زمانی که به طور غریزی آن را بدانید. در واقع، من به شما توصیه می کنم پنج تا ده دقیقه اول کارگاه خود را بی وقفه تمرین کنید تا مطمئن شوید که افتتاحیه در ذهن شما حک شده است. چرا؟ زیرا اگر از صحنه ترسیدید (و همه این کار را می‌کنند)، احتمالاً زمانی که برای اولین بار در مقابل تماشاچی قرار می‌گیرید شدیدتر خواهد بود. اگر پنج تا ده دقیقه اول خود را بدانید، علاقه مخاطبان خود را جلب کرده و در ریتم کارگاه خود خواهید افتاد. هنگامی که این اتفاق می افتد، ترس از صحنه برای اکثر مردم کمتر مشکل می شود.

20 دقیقه فاصله توجه

اگر صحبت می کنید، می توانید انتظار داشته باشید که علاقه مخاطبان خود را حدود 20 دقیقه قبل از از دست دادن علاقه خود حفظ کنید – و این به این فرض است که شما جالب هستید. اگر کسل کننده هستید، زمان کمتری دارید. کارگاه خود را به قطعات حداکثر 20 دقیقه ای تقسیم کنید و سپس تمرینات را به دنبال آن 20 دقیقه دیگر صحبت کنید و به همین ترتیب. این تضمین می کند که شما جالب باقی بمانید. همچنین به شرکت‌کنندگان این فرصت را می‌دهد تا آنچه را که به آن‌ها گفته‌اید بلافاصله عملی کنند که به طور چشمگیری به حفظ آن کمک می‌کند.

قانون سه

ظاهرا ذهن انسان سه نفره را دوست دارد. گروه های سه نفره را بهتر از گروه های جفت یا بزرگتر به خاطر می آورد. سعی کنید از این موضوع در کارگاه خود بهره برداری کنید، به عنوان مثال: با تقسیم موضوع به سه قسمت، با ارائه روش های سه مرحله ای یا با شکستن نکات کلیدی به سه زیر نکته.

راستی، دقت کردید جمله آخر شامل سه مثال بود؟ قانون سه نیز برای استفاده در نوشتن عالی است!

 

اعضای گروه تصادفی

هنگامی که شرکت کنندگان وارد فضای کارگاه می شوند، تمایل دارند در کنار افرادی که با آنها کار می کنند بنشینند – معمولاً سایرین در بخش خود. با این حال، زمانی که افراد را در گروه‌ها قرار می‌دهید تا تمرین‌ها را انجام دهند، بهتر است آن‌ها را مخلوط کنید تا افراد با همکاران کمتر آشنا کار کنند. انجام این کار باعث تحریک تفکر خلاق تر و ایجاد ارتباطات جدید در سازمان می شود – ارزش افزوده ای از کارگاه شما.

یکی از راه های مورد علاقه من برای تصادفی کردن اعضای گروه، ساختن کارت های موضوعی است. به عنوان مثال، در یک مجموعه کارت، کلماتی مانند قهوه، چای، شراب دارم. در مجموعه ای دیگر، کلماتی مانند سیب، آناناس، انگور. و غیره کارت ها را با هم مخلوط می کنم و به صورت تصادفی می دهم. سپس من به سادگی به شرکت کنندگان می گویم که گروه های خود را بدون هیچ توضیحی پیدا کنند. همه باید بایستند، راه بروند و کارت‌ها را با هم مقایسه کنند تا بتوانند مضامین گروه و به کدام گروه تعلق دارند.

 

گروه ها همیشه نیازی به ارائه نتایج خود ندارند

پس از پایان کار گروه ها، تسهیلگران اغلب احساس می کنند که هر گروه باید نتایج خود را به دیگران ارائه دهد. با این حال، این زمان قابل توجهی را می گیرد. علاوه بر این، اعضای گروه تمایل بیشتری به ارائه های خود دارند تا توجه به ارائه های گروه های دیگر.

در واقع، اغلب می توانید از ارائه های گروهی صرف نظر کنید و به قسمت بعدی کارگاه خود بروید. با این حال، اگر از ارائه ها صرف نظر کنید، دو کار وجود دارد که باید انجام دهید. اولاً، در حالی که گروه ها در حال کار هستند، شما باید به هر گروه مراجعه کنید، به مکالمات آنها گوش دهید، سؤال بپرسید و مشاوره ارائه دهید. ثانیاً، گروه ها باید نوعی مستندسازی از کار خود تهیه کنند. به عنوان مثال، در یک کارگاه تفکر ضد متعارف، گروه ها باید هدف، دیدگاه خلاق و برنامه اجرایی خود را مستندسازی کنند. معمولاً اسناد در پایان کارگاه به شما یا مدیر مربوطه داده می شود. برای مثال، در یک کارگاه تفکر ضد متعارف ، دیدگاه‌های خلاقانه گروه‌ها را می‌توان به پروژه تبدیل کرد.

از سوی دیگر، اگر می‌خواهید گروه‌ها نتایج خود را به یکدیگر ارائه کنند، روش جالب و کنترل‌شده‌ای برای این کار ابداع کنید. برای مثال، از آنها بخواهید داستانی تعریف کنند یا یک رول پلی محدود به پنج دقیقه اجرا کنند. از آنها بخواهید پوستری تهیه کنند و نتایج را توضیح دهند. یا از آنها بخواهید یک نمونه اولیه ساده بسازند و آن را در دو دقیقه ارائه کنند.

 

مشتاق بودن

من کارگاه های بسیاری را در کلوپ تخیل بروکسل ارائه داده، دیده و در آن شرکت کرده ام. در طول سال‌ها متوجه شده‌ام که مهم‌ترین ویژگی یک کارگاه خوب، اشتیاق مجری است. اگر مجری در مورد موضوع هیجان زده شود، مسری می شود و مخاطب نیز هیجان زده می شود.

اگر مجبور به ارائه یک کارگاه در مورد موضوعی هستید که شما را هیجان زده نمی کند، راهی برای هیجان انگیز کردن آن پیدا کنید. شما ممکن است این کار را با یافتن چیزی جالب در مورد موضوع انجام دهید یا ممکن است با پیدا کردن یک روش اصلی برای ارائه کارگاه خود این کار را انجام دهید.

وقتی اشتیاق پیدا کردید، همه چیز به راحتی کنار هم قرار می گیرد. و با پیشنهادات من در این مقاله، به راحتی می توانید یک کارگاه عالی را گردآوری کنید!

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *