برنده شدن در هر سازمانی مستلزم آن است که افراد به عنوان یک واحد، به طور مشترک با هم کار کنند و از مسابقه ای به مسابقه دیگر، روز به روز، چالش به چالش رشد کنند. برای رشد، ابتدا باید باور کنیم که می توانیم رشد کنیم. یعنی باید باور داشته باشیم که هر روز این فرصت را داریم که چیز جدیدی یاد بگیریم، یک روز به یک عادت جدید نزدیک‌تر شویم و سنگ بنای دیگری برای دستیابی به عملکرد بالاتری بدست آوریم. ما باید باور داشته باشیم که با هر باخت، برد یا تساوی، می‌توانیم یک بینش، یک فرصت یا یک مشکل را به دست آوریم و در تلاش بعدی کاری برای رفع آن انجام دهیم. این دستور العمل یادگیری و رشد است. با این حال، انجام آن به طور موثر و مداوم با آگاهی آغاز می شود. آگاهی از اینکه در حال برنده شدن یا باختن، موفقیت یا شکست، یا بی طرف ماندن هستید. این آگاهی به شما این امکان را می دهد که آنچه را که اتفاق افتاده زیر سوال ببرید و بپرسید:

  • چی شد؟ چه اتفاقی نیفتاد؟
  • هدف من چه بود؟ آیا من هدفی داشتم؟
  • چه کاری انجام دادم یا چه کمکی کردم؟ من روی چه چیزی کنترل داشتم؟ روی چه چیزی کنترل نداشتم؟
  • چگونه کاری را که انجام دادم انجام دادم؟ چگونه توانستم بر نتیجه تأثیر بگذارم؟
  • چرا کاری را که کردم انجام دادم؟ چرا کار کرد یا نشد؟ چرا روی نتیجه تأثیر گذاشت یا نه؟
  • آیا معتقدم در کجای اقداماتم فرصتی برای ایجاد تغییری وجود دارد که بتواند نتیجه/تاثیر را بهبود بخشد؟
  • چه چیزی را در اقداماتم می توانم تنظیم، اصلاح یا تغییر دهم تا نتیجه خود را بهبود بخشم؟
  • فرصت بعدی من برای انجام این اقدام اصلاح شده چه زمانی است؟
  • چگونه می توانم اقدام اصلاح شده خود را اجرا کنم؟ چگونه موفقیت/شکست آن را اندازه گیری کنم؟
  • چه کار خواهم کرد و تا چه روزی اقدامات لازم را برای بهبود نتایج خود انجام دهم؟

آگاهی = سوال زیاد! و اینها همیشه سوالات آسانی نیستند که از خود بپرسیم. اینجاست که مربیگری وارد می شود.

ماموریت کوچ کمک به راهنمایی مشتری برای طراحی و اجرای راه حل، هدف یا هدف خود است. مربیان این کار را از طریق پرسش‌های قدرتمندی انجام می‌دهند که خودآگاهی را در پیگیری شناسایی فرصت‌های رشد و بهبود هدایت می‌کنند. 

درگیر کردن یک مربی به شما کمک می کند از یک مسابقه به مسابقه دیگر پیشرفت کنید. یک مربی از شما سوالاتی را می پرسد که برای پیشرفت هر بار که اقدامی انجام می دهید، باید به آنها پاسخ دهید. هر روز فرصتی است برای انجام کاری متفاوت از گذشته. یک مربی می تواند به شما کمک کند تا اقدامات بعدی واضح تر و مؤثرتری را طراحی کنید تا هر فرصتی را برای بهبود به حداکثر برسانید. من یک هفته در میان با مربی ام ملاقات می کنم تا بتوانم اقدامات و عملکرد، بردها و باخت ها و فرصت های رشدم را مرور کنم. در پایان هر تماس، تعهد خاصی می دهم که به رشد من کمک می کند. یعنی اگر هیچ کار دیگری انجام ندهم، این تعهد تضمین می کند که من قبل از جلسه بعدی رشد کنم.  به عنوان یک مشتری، هدف من تکمیل حداقل یک هدف است که به اهداف رشد سالانه من قبل از جلسه مربیگری بعدی ام کمک می کند.  به عنوان یک مربی ، هدف من این است که مشتری خود را راهنمایی کنم تا حداقل یک تعهد انجام دهد که او را (هرچقدر هم کم) به سمت یک هدف مهم سوق دهد.

برای مربیان بیرون، مطمئن شوید که مربی خود را دارید. بسیار مهم است که در پیگیری مراقبت از دیگران از خود مراقبت کنیم. دقیقاً مانند هواپیما که قبل از کمک به دیگران باید ماسک اکسیژن خود را بپوشیم، باید ابتدا از دریافت کوچینگ اطمینان حاصل کنیم تا بتوانیم در بهترین حالت ممکن برای کمک به دیگران و در عین حال بهبود مهارت خود از جلسه ای به جلسه دیگر، اطمینان حاصل کنیم. من این اشتباه را کردم که سال ها مربی نداشتم و رشد زیادی را از دست دادم. امروز که با یک مربی کار می کنم، به طور قابل توجهی سریعتر از همیشه رشد می کنم. اگر قبلاً این کار را نکرده اید، با یک مربی همکاری کنید. این به شما کمک می کند تا سازمان خود را پیروز کنید.

چگونه می توانید برای پیدا کردن یک مربی اقدام کنید؟ با سازمان خود چک کنید، ممکن است تعدادی مربی در کارکنان وجود داشته باشد. همچنین ممکن است به یک برنامه کمک کارمند که گاهی اوقات شامل مربیان می شود نیز دسترسی داشته باشید. یکی دیگر از منابع عالی، مربی بین المللی مربیگری فدراسیون بین المللی است .

به خاطر داشته باشید، ممکن است لازم باشد قبل از اینکه مناسب مناسب را پیدا کنید، چند مورد را امتحان کنید.  امروز متعهد شوید که 3 نامزد را شناسایی کنید و برای هر کدام 30 دقیقه برای بحث در مورد مربیگری رزرو کنید.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *