مشاغل در حال حاضر بخشی از اقتصاد سیال و قابل ساخت هستند. آنها خارج از کنترل دولت هستند. ما، نیروی کار، نسبت به گرایش اساسی به سمت اخراج‌های بیشتر و کار پاره‌وقت بیشتر ابراز نگرانی کرده‌ایم. اما از آنجایی که افراد بیشتری با اخراج مواجه می شوند، آیا باید در نحوه برخورد با آن تجدید نظر کنیم؟ شاید این منطقه غنی از فرهنگ ایده پردازی باشد. امیدوارم HYPE دنبال کند و چالشی را راه‌اندازی کند، همان‌طور که در زیر پیشنهاد می‌کنم.

اول به از دست دادن شغل. مایکروسافت اخیراً اعلام کرده است که قصد دارد 18000 نفر را اخراج کند. بانک بارکلیز 12000 نفر را اخراج کرد، در حالی که پس‌زمینه وسیع‌تری از اعلامیه‌های تعدیل نیرو در امور مالی وجود داشت. تا ماه مه 2013، اداره آمار کار ایالات متحده داده های ماهانه اخراج دسته جمعی را منتشر می کرد. این سرویس اکنون متوقف شده است اما آخرین خلاصه آن در اینجا آمده است :

در ماه مه، کارفرمایان 1301 اقدام به اخراج دسته جمعی شامل 127821 کارگر انجام دادند. رویدادهای اخراج انبوه از آوریل 102 افزایش یافت و ادعاهای اولیه مرتبط با آن 10972 افزایش یافت.

از سوی دیگر، اپل ادعا می کند که از زمان افتتاح اپ استور در سال 2008، حدود 630000 شغل جدید در اروپا ایجاد کرده است که 497000 مورد از آنها در توسعه اپلیکیشن ها بوده است. در همین حال فایننشال تایمز اشاره می کند که اقتصاد اپلیکیشن ها در حال حاضر یک میلیون شغل جدید در اروپا ایجاد کرده است، در حالی که شرکت تحقیقاتی GigaOm تخمین می زند که اپلیکیشن ها تا سال 2018 با ایجاد 3 میلیون شغل غیرمستقیم، 3 میلیون شغل دیگر ایجاد خواهند کرد. در سال 2012 اپل ادعا کرد که بیش از 600000 شغل جدید در ایالات متحده ایجاد کرده است.

یک شرکت که پایه ای برای 497000 شغل جدید ایجاد می کند فوق العاده است. من هیچ دولتی را نمی شناسم که تا این حد فعال بوده باشد. اگر گوگل در مورد اکوسیستم اندروید خود محاسباتی انجام می داد، احتمالاً می توانست داده های قابل مقایسه ارائه دهد. این یک تغییر قابل توجه در اقتصاد است و مورد استقبال قرار گرفته است.

مشکل این است که این اکوسیستم‌ها مجموعه‌ای از کارآفرینان شناور هستند، تعداد کمی از آنها موفقیت‌های درخشانی به دست می‌آورند، برخی از آنها شرکت‌های محکمی می‌سازند، بسیاری از آنها سودی نمی‌سازند.

از دیدگاه صاحب پلتفرم (اپل، گوگل) آنها یک اختراع عالی هستند اما از منظر کلی اقتصادی چندین چیز را در مورد اقتصاد جدید به ما می آموزند:

  1. بسیاری از مردم به صورت رایگان کار می‌کنند و باید بیاموزند که چگونه آن کار (بر روی برنامه‌ها، در منبع باز یا برخی محیط‌های مشترک دیگر) را به کارآفرینی استخدام کنند.
  2. بسیاری از کارآفرینان نمی دانند که چگونه یک ایده خوب را تشخیص دهند – آنها به انواع جدیدی از حمایت نیاز دارند که به سادگی از سوی آژانس های تامین مالی مانند VC ها ارائه نمی شود.
  3. بیکاری بیشتر در راه است، بنابراین ما باید این سیستم ها را سریع و سریع کار کنیم.

یک تغییر فرهنگی گسترده‌تر در این زمینه وجود دارد و به آن کمک می‌کند و به راه‌هایی برای خروج اشاره می‌کند.

حرکتی پیوسته به سمت خوداشتغالی و کسب‌وکارهای کوچک با نرخ شکست بالا وجود داشته است و ادامه خواهد داشت. حکمت فعلی این است که تا سال 2020 هر سوم کارگر در ایالات متحده یا خوداشتغال خواهد شد یا کسب و کار کوچک (یعنی شخصی) خود را اداره خواهد کرد. درجه ای از پیچیدگی پنهان در این محیط در حال تغییر وجود دارد. در اروپا، طبق گزارش فایننشال تایمز، «حدود 14 درصد از نیروی کار بریتانیا در حال حاضر خوداشتغال هستند، در مقایسه با 10 درصد در آلمان، 11 درصد در فرانسه و 13 درصد در بلژیک و سوئیس». این رقم در اروپای جنوبی به 20 درصد افزایش می یابد، که نشان می دهد بسیاری از خوداشتغالی هنوز واقعاً بیکاری است. رقم بریتانیا در سال 2013 8 درصد رشد داشته است.

پس در مورد اخراج ها چه باید کرد؟

چند سال پیش، جاناتان لاکین در Intent HQ پیشنهاد کرد که شرکت‌هایی که کارگران را اخراج می‌کنند باید تشویق شوند تا بخشی از هزینه‌ها را برای راه‌اندازی سایت‌های جمع‌سپاری و تامین مالی جمعی برای ترویج ایده‌های جدید، مشارکت‌های جدید و کسب‌وکارهای جدید کنار بگذارند.

به عنوان مثال، صورت حسابی را که مایکروسافت باید برای اخراج 18000 نفر بپردازد، تصور کنید – همان طور که در بارکلیز وجود دارد. مبالغ بسیار زیاد است و فاقد حس جهت گیری هستند. اگر مایکروسافت ۲۵۰ میلیون دلار برای استارت‌آپ‌های جدید جمع‌سپاری و سرمایه‌گذاری جمعی از اخراج‌هایش کنار بگذارد، چه می‌شود؟ اگر بارکلیز همین کار را می کرد چه؟ چه می‌شد اگر این فرآیند مدت‌ها قبل از اینکه مردم مجبور به تمیز کردن میزهای خود شوند شروع شود؟

متأسفانه باید اذعان کنیم که دولت‌ها دیگر ایجادکننده شغل نیستند. این چماق به بخش خصوصی منتقل شده است، اما بخش خصوصی می‌تواند با رعایت تعهدات پرداخت اضافی، یا به طور تصادفی در مورد اپل و اکوسیستم توسعه‌دهنده‌اش، خود را به حداقل ممکن تبرئه کند. یا می تواند با درگیر شدن و کمک به نیروی کار خود در ایجاد ارز جدید – ایده ها، شهرت، اتکا به خود، تخیل، تجربه راه اندازی که در یک جامعه جاسازی شده است، خلاقانه خود را تبرئه کند. تیم و تیم باید شروع به نوشتن بیانیه مطبوعاتی کنند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *