از شفیلد تا تورینو، لیل تا لایپزیگ، بلفاست تا بیلبائو، شهرهای صنعتی اروپا با روزهای سخت غریبه نیستند. این شهرها در مواجهه با منابع تهی شده، کاهش شدید جمعیت و تخریب شهرها، تلاش کردند تا گوشه ای را بچرخانند. اما به نوعی، در اواخر قرن، آنها بهبود یافتند و شروع به شکوفایی کردند. سقوط بانک در سال 2008 و بحران منطقه یورو پیشرفت آنها را کاهش داد، اما نتوانست آن را به طور کامل متوقف کند.
من 20 سال گذشته را صرف درک این موضوع کرده ام که چگونه شهرهای مناطق صنعتی اروپا از لبه نابودی عقب نشینی کردند و شکوه سابق خود را بازپس گرفتند. من یک رشته مشترک قوی از فروپاشی صنعتی، سرمایه گذاری مجدد و عقب نشینی با وجود ریاضت را کشف کردم .
خاستگاه صنعت
شمال انگلستان مهد انقلاب صنعتی بود که در قرن 18 و 19 مانند آتش سوزی سراسر اروپا را فرا گرفت. در زمان شروع جنگ جهانی اول، صدها شهر در چنگال تولید ماشین های فوق سریع، بر اساس استخراج، سوزاندن و تخلیه زباله بودند. دو قرن طول کشید، دو جنگ جهانی و رونق و رکود بسیاری تا غول های صنعتی تمام شوند.
با این حال، در دهه 1980، معادن اروپا تخلیه شد. زمین، آب و هوای آن مسموم شد. نرخ بیکاری افزایش یافت، کارخانه ها تعطیل شدند و کارگران مهاجر دیگر برای نیروی کار ارزان در کارخانه ها مورد نیاز نبودند. جمعیت شهرهای اروپایی که صنعت در آن ها غالب بود، شروع به کاهش کرد. مناطق شهری شروع به پراکندگی کردند، زیرا مردم به دنبال فرار از کثیفی و فقر مراکز شهر بودند.
اروپایی ها، خبرنامه هفتگی ما را با تجزیه و تحلیل از محققان اروپایی دریافت کنید
ناگهان همه چیز بسیار زیاد شد – مسکن یارانه ای زیاد، ماشین های زیاد، کارخانه های زیاد، افراد بیکار بسیار. رها شدن مسکن شتاب گرفت و رهبران شهر با “مرگ آهسته” شهر خود بیدار شدند. اگرچه بسیاری از آنها به شهرهای مرفه تر نقل مکان کردند، اکثریت بزرگ مردم گیر کرده بودند.
آغازی نو
به تدریج، ایده های جدید ظهور کرد: چشم انداز جدید، شرکت ها و انرژی. شهرها می توانند برای اقتصاد جدید تغییر شکل دهند. انرژی کمتر، بیشتر مبتنی بر خدمات، از هم گسیخته تر و مدرن تر.
دولتهای اروپایی سرمایهگذاری مجدد را انتخاب کردند: به هر حال، شهرهای صنعتی سابق بیشتر ثروت این قاره را تولید کرده بودند. اما آنها بیشتر دردهای فزاینده آن را نیز متحمل شده بودند و شدیدترین آسیب را متحمل شده بودند. هیچ مخالفتی با بازپرداخت سنگین برای شهرهایی که تقریباً یک شبه فقیر شده بودند وجود نداشت.
شهرهای صنعتی سابق دارای داراییهای عظیم (اگر فرسوده) بودند: ساختمانهای شهری با عظمت، تالارهای شهر، مکانهای کنسرت، کتابخانههای عمومی و حمامهای شنا، دانشگاهها، بیمارستانها، پارکها و میادین عمومی، راهآهنها، کانالها، رودخانهها و بالاتر از همه، مهارت فنی – اکنون بسیار کم ارزش گذاری شده است
این دارایی های پوسیده و نادیده گرفته شده نوید تولد دوباره پسا صنعتی را می داد که منحصر به شهرهای صنعتی سابق بود. میراث به نقطه شروعی برای بازیابی تبدیل شد، زیرا شهرها قدرت و عزم خود را برای بازیابی «با عزت» نشان دادند. زیرساختهای وسیع این شهرهای کوچکتر به طرز قابل توجهی انعطافپذیر بوده است.
باهوش شدن
سرمایه گذاران توسط جاذبه های قدیمی و جدید جذب شدند، اما آنها همچنین به مسکن با کیفیت برای کارگران ماهر جدید نیاز دارند. باز هم، شهرها مدبر بودند. محله های قدیمی – اغلب فقیر، فرسوده و نامحبوب – پتانسیل پنهانی داشتند. خیابانهای پلکانی ، بلوکهای حیاط، آپارتمانها و خانههای مدرنیستی نیازمند سرمایهگذاری و ارتقای عمده هستند. محیط ها و امکانات آنها به مراقبت های ویژه و مدیریت عملی نیاز داشت. زمینه جدیدی از شرکت های مراقبتی برای ساکنان شهر کم کار رشد کرد.
ساکنان به شدت درگیر این فرآیند پرزحمت و پرهزینه تجدید بودند، زیرا بیشترین سود را داشتند. صنعتیزدایی فضا و ظرفیتی را برای درآمدزایی ایجاد کرد که نه فوقالعادهگر، بلکه بیشتر «پیشگامان شهری» بودند که فضاهای شهر را که از آن غافل شده بودند، دوباره اشغال و ارتقاء میدهند – محلههای قدیمی، آپارتمانهای مرکز شهر و جلوی مغازههای خالی. این افراد در شهر کار می کنند، تقاضا برای خدمات محلی ایجاد می کنند و با انجام این کار، مشاغل خدماتی را به مناطق کم اشتغال می آورند.
دانشگاه ها نیز مجریان ارزشمندی بودند. دانشکده های مهندسی آنها طراحان و تولیدکنندگان، مدیران و سازندگان را آموزش می دادند. تحقیقات پیشگام و کاربردی آنها در زمینه های جدید گسترش یافت و استارت آپ های جوان را در میان فارغ التحصیلان درخشان خود تشویق کرد. شرکت های بزرگ حامی پیشرفت های جدید، تحقیق و توسعه بودند.
آزمایشگاههای آزمایشی آنها بر امواج فناوری جدید، مهندسی زیستی، نوآوریهای محیطی سوار شدند – پیشرفتهایی که امروزه آینده پایدارتری را شکل میدهند. گسترش جمعیت دانشجویی و کسب و کار منجر به پیشرفتهای اساسی در عصر صنعتی کم انرژی، کم ضایعات و تاثیر کم شد.
داستان های موفقیت
تولید پیشرفته شفیلد، ماشین سازی فوق دقیق، تخصص تیغه های فوق سخت، قوی و سبک اکنون در باد و هسته ای به کار گرفته شده است. هزاران شرکت کوچک و متوسط در شهر، اقتصاد جدید را هدایت می کنند. یکی باتری جدیدی اختراع کرده است که ارزانتر، کارآمدتر، سبکتر و سریعتر شارژ میشود – موفقیتی برای خودروهای الکتریکی.
بلفاست نمادی از درام و مقیاس اختراع مجدد است. این کشور که به مدت 30 سال درگیر درگیری های مدنی و سیاسی شده است، از شهرت (یا بدنامی) تایتانیک و خیابان های جنگ زده اش برای ایجاد نوع جدیدی از گردشگری شهری-صنعتی استفاده کرده و از فاجعه گذشته برای ساختن آینده ای بهتر استفاده کرده است. بارانداز غول پیکر تایتانیک بلفاست برای مهندسی اولین توربین دریایی تجاری جهان، به اندازه کافی قوی برای تولید انرژی پیوسته از نیروی جزر و مدی استرنگفورد لاف ایرلند شمالی، دوباره استفاده می شود .
تورینو، لایپزیگ، بیلبائو، لیل و سنت اتین پیشرفت های خود را در زمینه گرمایش منطقه ای صرفه جویی در انرژی، رفع آلودگی سایت های صنعتی بسیار آلوده، جریان اصلی تولید خودروهای الکتریکی، طراحی اتوبوس های هیدروژنی و قطارهای فوق مدرن و برنامه ریزی برای تبدیل 100 درصدی به انرژی های تجدیدپذیر ایجاد کرده اند.
همه این شهرها به شدت به شرکت های کوچک و متوسط متکی هستند که بسیاری از آنها از بحران صنعتی جان سالم به در برده اند. این مدل بقا و اختراع مجدد در مقیاس کوچک به خوبی به «شهرهای بازار ضعیف» خدمت کرده است . جمعیت آنها به آرامی بهبود یافتهاند، مشاغل برگشتهاند و راههای جدیدی برای ساختن و انجام کارهایی یافتهاند که از آنچه در حال حاضر وجود دارد استفاده مجدد میکنند – از زیرساختهای مدنیشان شروع میشود و به محلههای فقیرتر گسترش مییابد. آنها در حال مهارت دادن مجدد به مردم خود و همچنین بازسازی خانه هایشان هستند.
در طول مسیر، کوچک شدن منابع جهانی، فوریت تغییرات آب و هوایی، پتانسیل انرژی سبز نیاز به اقتصاد دایره ای را نشان می دهد – جایی که ما فقط چیزهایی را که می توان بازیابی کرد، خارج می کنیم. شهرهای صنعتی سابق اروپا در حال توسعه راه های جدیدی برای بازیافت، بازسازی و رشد مجدد و همچنین فناوری های تجدیدپذیر پیشگام هستند. برای کوچکترین قاره جهان، این شهرها آینده هستند.
بدون نظر