روآن گیبسون کتابی به نام « چهار لنز نوآوری: ابزاری قدرتمند برای ایجاد تفکر » نوشت که اوایل امسال منتشر شد.

این کتابی است که ارزش به دست آوردن و کار کردن را دارد. چرا؟ خوب، الگوهای تفکری را که نوآوران را به ایده‌های بزرگشان سوق می‌دهد، درک می‌کند. با تقلید از این الگوهای فکری روآن پیشنهاد می‌کند که واقعاً می‌توانید مهارت‌هایی را به مردم بیاموزید تا تمام توانایی‌های خلاق خود را برای تولید ایده و حل مسئله تخیلی بهبود بخشند.

بازگشت سرمایه شما و سازمان شما پتانسیلی برای باز کردن نیروی مغز است و این وعده کتاب است. این می تواند ظرفیت ما را برای نوآوری افزایش دهد و این ارزش واقعی دارد.

نکته کلیدی ایجاد دیدگاه های ذهنی مناسب، نگاه کردن از دریچه های مختلف در مورد اینکه چگونه باید جهان اطراف خود را ببینیم، و در موقعیت ها یا مشکلات خاصی که ممکن است داشته باشیم، است. این کشف روشی است که نوآوران جهان را می بینند و چگونه یاد گرفته اند با شناخت این الگوهای تفکر فرصت های بزرگ را کشف کنند.

ارائه دیدگاهی متفاوت در مورد ظرفیت ذهنی خود برای تولید ایده

بحث این است که همه ما ظرفیت ذهنی برای ایده پردازی و حل مسئله تخیلی داریم، کلید این است که چگونه این ظرفیت های ذاتی را دوباره بیدار کنیم. بسیاری از چیزهایی که به ما آموزش داده می شود با تفکر و خلاقیت مخالف است. محیط مدرسه اغلب موانع بیرونی بر سر راه ما قرار می دهد. ما را وادار می کند که مسیر مشخصی از یادگیری، پاسخ دادن، آزمایش شدن را دنبال کنیم. سپس همانطور که ما به سمت یک فرهنگ شرکتی حرکت می کنیم، اغلب جنبه های خلاقانه درون ما را از بین می برد، ریسک پذیری و آزمایش را محدود می کند و اغلب مردم فقط تعطیل می شوند و به سادگی به کار خود ادامه می دهند.

همراه با این، ما موانع ذاتی در نحوه تفکر خود داریم. ما چیزی را داریم که «ثابت عملکردی» نامیده می‌شود، نوعی بلوک ذهنی که درک ما را محدود می‌کند و تمایل دارد فقط از چیزهای اطرافمان به روش‌های سنتی که یاد گرفته‌ایم استفاده کنیم. ما وارد «الگوهای ثابت» می‌شویم و حرکت ذهنی فراتر از اینها برای ما به طور فزاینده‌ای دشوار می‌شود، هرچه تلاش می‌کنیم، به ساختار، تمرین و راهنمایی نیاز دارد.

ما در تلاشیم تا به چیزی به شیوه ای غیرمتعارف نگاه کنیم، دلتنگ دیدن آن از منظری تازه هستیم. ما باید راه هایی پیدا کنیم تا از الگوهای تثبیت شده خود در ذهن خود بیرون بیاییم و به چیزها به شیوه های جدید نگاه کنیم. سپس روی همه الگوهای جدید (روالها، رویه‌ها، قوانین، مقررات) و رویه‌های عملیاتی «استاندارد»، رویه‌های صنعتی لایه‌بندی می‌کنید و همه این‌ها به‌طور پیوسته بر ناخودآگاه تأثیر می‌گذارند و ما را راهنمایی می‌کنند تا به «راه‌های خاصی» در مورد نحوه عمل خود فکر کنیم. کسب و کار روزانه.

همه این‌ها باعث می‌شود که ما را از فرصت‌های مختلف نابینا کند، ما دیگر متوجه چیزها نمی‌شویم یا زیر سوال نمی‌رویم و سپس ابتکار نوآوری به وجود می‌آید که این دیدگاه‌های تازه را می‌طلبد. معمولاً قبل از اینکه بتوانیم واقعاً چیزها را از منظری جدید ببینیم، زمان قابل توجهی برای شکستن عادت های قدیمی و الگوهای فکری از ما می گیرد.

بازگشایی تفکر خلاق از طریق رویکرد چهار لنز

چهار لنز همه چیز در مورد توضیح این موضوع و آموزش دیدن اشیا و موقعیت ها از زاویه ای جدید است. یادگیری این است که الگوهای موجود در ذهن خود را بشکنیم تا بتوانیم الگوهای جدیدی را ببینیم و از بین آنها فرصت های هیجان انگیزی که اغلب قبلاً به آن توجه نکرده بودیم به دست می آید.

روون مطالعه کرده است که چه چیزی نابغه خلاق را می سازد و کتاب را بر اساس این چهار نفر ساخته است. چهار دیدگاه یا الگوی تفکر خاص لنزها را تشکیل می‌دهند و در بخش اول کتاب – « ذهن مبتکر» به طور کامل بررسی می‌شوند ، جایی که او شروع به باز کردن چهار عدسی خود می‌کند:

1) به چالش کشیدن ارتدکس ها

زیر سوال بردن باورها و مفروضات عمیقاً ریشه دار، و کاوش در پاسخ های جدید و بسیار غیر متعارف

2) مهار روندها

شناخت پتانسیل آینده تحولات نوظهور و استفاده از این روندها برای گشودن فرصت های جدید

3) استفاده از منابع

درک ظرفیت بی حد و حصر ما برای به کارگیری مجدد مهارت ها و دارایی ها به روش ها، ترکیب ها یا زمینه های جدید

4) درک نیازها

توجه به مسائل و ناامیدی هایی که دیگران نادیده گرفته اند و آزمایش راه حل های جدید برای مشکلات

در هر یک از این لنزها شما با توضیحات مفصل کار می کنید. در پایان هر بخش مجموعه‌ای از «درس‌هایی برای حذف» وجود دارد که «محرک‌های» عالی برای ادامه تفکر و تمرین رویکرد ارائه می‌دهد. در این چهار صفحه ارزشمند، شما شروع به شناسایی و سپس تمرین “الگوهای دیدن” جدیدی می کنید که اکثر ما ممکن است آنها را نبینیم.

نتیجه نهایی کار با چهار لنز این است که شما یک ابزار قدرت ادراکی برای تشخیص، بازاندیشی و اختراع مجدد الگوها دریافت می‌کنید. آن‌ها قابلیت‌های تفکر خلاق طبیعی ذاتی ما را به‌عنوان افراد و به‌عنوان تیم‌ها دوباره بیدار می‌کنند، تقویت می‌کنند و گسترش می‌دهند تا واقعاً تلاش‌های نوآوری ما را تسریع کنند.

نقطه شروع هر یک از چهار لنز

هر یک از این چهار عدسی در یک نقطه مشخص شروع می شود تا به الگوهای تفکر مبتکر بپردازد.

  • Challenging Orthodoxies با “Here’s to the Crazy Ones” شروع می شود که به استیو جابز و کمپین نمادین “متفاوت فکر کن” اپل می پردازد و این جمله معروف را بیان می کند: “دیوانه ها، میخ های گرد در سوراخ های مربع، آنهایی که چیزها را متفاوت ببینید، شورشیان، آشوبگران». اینجا جایی است که شما به «مخالف» بودن فکر می کنید که از وضعیت موجود ناراضی هستید. آنهایی که تفکر متعارف را به چالش می کشند. جرات می کنند.
  • مهار گرایش‌ها جایی است که از تغییر استقبال می‌کنید و تلاش می‌کنید تا تغییر برای شما کارساز باشد. شما به دنبال تبدیل ناپیوستگی به فرصت هستید. آینده پژوهی نیست که پیش‌بینی‌های بلندمدت می‌کند، بلکه این استعداد را برای شناسایی و استفاده از پتانسیل چیزهایی که در حال تغییر هستند اما دیگران هنوز «آن را دریافت نمی‌کنند» ایجاد می‌کند. به نقل از مارتا گراهام: «هیچ مبتکری از زمان خود جلوتر نیست. او زمان اوست. فقط این است که دیگران عقب مانده اند.» این به سادگی دریافت سیگنال ها و بهتر شدن در خواندن آنها است.
  • در Leveraging Resources این سوال مطرح می‌شود که چگونه مهارت‌ها، شایستگی‌های اصلی و دارایی‌های استراتژیک را به‌دست آوریم و می‌گوید: «چگونه می‌توانیم اینها را برای باز کردن فرصت‌های رشد جدید هدف‌گذاری، مجدداً مستقر یا ترکیب کنیم». ما باید به دنبال این باشیم که چیزهایی را که داریم گسترش دهیم، چگونه از راهی که خودمان را تعریف می کنیم یا کبوتر چاله می کنیم، خارج شویم. چگونه می توانیم از ظرفیت ها و قابلیت های موجود خود بهره برداری کنیم؟ “چگونه می توانیم مرزهای تجارت خود را گسترش دهیم” و “دیدگاه انعطاف پذیرتری از شرکت” ایجاد کنیم؟ بخش سخت، شناخت مهارت‌ها و شایستگی‌های منحصربه‌فردی است که در حال حاضر موجود است، و سپس ترکیب آن‌ها با شایستگی‌ها و دارایی‌های شرکت‌های دیگر برای تولید راه‌حل‌های جدید که مشتریان برای آنها ارزش قائل هستند. اندرو هارگادون در کتاب خود «چگونه پیشرفت‌ها اتفاق می‌افتد» چنین می‌گوید: «نوآوری فرآیندی است که از هم جدا می‌شود.مونتاژ مجدد این عناصر در ترکیبات جدید .
  • برای درک نیازها ، لنز چهارم، سؤالی که امروز واقعاً باید پرسیده شود این است که “درباره مشکلات حل نشده، نیازها و خواسته های برآورده نشده مشتریان خود چقدر می دانید؟” به نظر می رسد که یک نوآور رادیکال مهارتی طبیعی در شناسایی نیازهای عمیق و برآورده نشده مشتری و سپس ایجاد آنها در فرصت های تجاری جدید دارد. آنها نسبت به دیگران “همدل” تر به نظر می رسند و اغلب خود را به جای مشتری قرار می دهند تا احساس مشتری را احساس کنند و از دیدگاه آنها ببینند. سپس آنها تصمیم گرفتند تا با طراحی راه‌حل‌هایی از سوی مشتری به این نیازها پاسخ دهند. شما با دیدگاه خلق ارزش مصرف کننده شروع می کنید

این کتاب تصاویر استثنایی از مبتکران گذشته و حال را نیز ارائه می‌کند، و همچنین مراحلی را برای بازاندیشی در ساختمان برای پیشرفت‌ها و ارائه مسیرهای مختلف به ایده‌های بزرگ ارائه می‌دهد که به تفکر شما می‌افزاید. همه اینها درس‌های ارزشمندی را ارائه می‌دهند که در هر مرحله از این سفر یادگیری برای ایجاد فرآیند خلاقیت شما باید از آنها برداشت کنید.

بنابراین شما در این کتاب به بازگشایی روشنی از ذهن مبتکر، وضوح قدرت الگوها و چگونگی ایجاد ایده های بزرگ با استفاده از این چهار لنز می پردازید.

ایجاد این ترکیب‌ها و ارتباطات جدید بین افکار، ایده‌های قبلی و حوزه دانش و تجربه شما، و ساختن آن‌ها در قالب الگوهای جدید و پتانسیل بینش جدید، به گونه‌ای که درک جدیدی ارائه کنیم که دیدگاه ما را به روشی اغلب مهم تغییر می‌دهد. ابتدا به دنبال بینش های جدیدی است که مواد خامی هستند که از آن ایده های بزرگ ساخته می شود.

به همین دلیل است که چهار لنز نوآوری برای شما ارزش واقعی دارد که بخوانید، جذب کنید و آزمایش کنید و سپس به طور مستمر در مورد نیازهای تفکر نوآورانه خود اعمال کنید. شاید به شما کمک کند تا مبتکر بهتری شوید – چیزی که همه ما باید باشیم.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *