نوآوری را از استارت آپ ها بیاموزیم
تمام هدف استارتآپها نوآوری است – در غیر این صورت، هرگونه تقاضای برآورده نشده قبل از اینکه یک شرکت بزرگ از وجود آن مطلع شود، متوقف میشود. شرکت ها به طور فعال در این زمینه مشارکت دارند، اما تاکید آنها بر فعالیت های روزمره و تفکر سنتی ، دیدن فرصت های بالقوه را دشوار می کند. در نتیجه، ما همچنان به این فکر می کنیم که چه چیزی می توانیم در مورد نوآوری از استارت آپ ها بفهمیم. هرازگاهی می بینیم که استارت آپ های امیدوارکننده ای از بین مردم متمایز می شوند و سعی می کنیم بفهمیم که چگونه و چرا موفق شدند.
برخی از این کارآفرینان آن ایده نبوغ فوری را دارند که اگرچه واضح است، اما هیچ کس دیگری متوجه آن نشد. با این حال، در درصد زیادی از موارد، ایده اولیه به طور چشمگیری با شروع این سفر در حال توسعه تغییر می کند. بنابراین، صرف نظر از اینکه ایده محصول استارتاپ چقدر درخشان است، ممکن است مشخص شود که تقاضای کافی برای آن وجود ندارد، به همین دلیل است که این جنبه باید با دقت و تامل بررسی شود. پاسخ بسیار واضحی به این سوال که چگونه این کار را انجام می دهند وجود دارد: اکثر استارتاپ ها از فرآیند طراحی محصول اولیه استفاده می کنند که شامل سه مرحله کلیدی است و به شرح زیر است:
-
مرحله مفهوم سازی مسئله
کارآفرینان باید قبل از شروع کار مهندسی، مصاحبه های گسترده ای با مشتریان احتمالی انجام دهند تا نیازهای مشتری را شناسایی کنند. این غیرعادی نیست که مشتریان نیاز به محصول یا خدمات را تنها پس از معرفی به بازار درک کنند. این بدان معناست که استارتاپها از ما به عنوان مشتریان حمایت میکنند تا نیازهایمان را بشناسیم، که ما با درگیر شدن با محصولات آنها از آنها قدردانی میکنیم. نظرسنجیهای مختلف میتوانند به استارتآپها در اندازهگیری رفتارها و انتظارات مصرفکننده کمک کنند، که دادههای مفیدی برای تخمین تقاضای بالقوه است. اولویتهای ذینفعان مختلف ممکن است متفاوت باشد، و کارآفرینان باید هنگام طراحی نقشه راه محصول، این را در نظر بگیرند.
-
مرحله نمونه سازی راه حل
هنگامی که درک کاملی از نیازهای برآورده نشده مصرف کنندگان ایجاد شد، می توان طیف وسیعی از راه حل ها را ایجاد کرد. در جلسات انفرادی، تیم استارت آپ از مشتریان احتمالی بازخورد دریافت می کند. این مصاحبه ها به تیم کمک می کند تا عملکرد و ظاهر پیشنهاد آینده خود را نمونه اولیه کند. آزمایشهای تکراری با ویژگیهای محصول تا زمانی که یک مفهوم عالی آشکار شود، رخ خواهد داد. در طول این مرحله از فرآیند، تأثیر یادگیری باید آشکار شود.
-
اعتبار سنجی محصول جدید
حداقل محصول قابل دوام ( MVP) نسخه محصولی است که به یک شرکت اجازه می دهد تا با حداقل تلاش، بیشترین یادگیری را از مشتریان خود داشته باشد. ارزیابی MVP شامل قرار دادن یک محصول واقعی در دست مشتریان قانونی در یک محیط واقعی است تا ببینیم چگونه پاسخ می دهند. از نظر کاهش هزینه، MVP معمولا دستگاهی با ویژگی های کافی برای جذب پذیرندگان اولیه و اعتبار بخشیدن به مفهوم محصول است. استارتآپها این بررسیهای اولیه MVP را انجام میدهند تا ویژگیهای محصول را نهایی کنند و پایهای برای پروژههای جدید خود فراهم کنند.
هر استارتآپ موفقی برای انجام مقدمات لازم قبل از راهاندازی محصول خود زمان میبرد. علاوه بر این، هر پروژه نوآورانه باید انعطاف پذیر و انعطاف پذیر باشد. چابک بودن مستلزم باز داشتن ذهنی نسبت به این احتمال است که این روش چالش های مهم تر یا راه حل های بهتر را آشکار کند. از سوی دیگر، تاب آوری به عنوان توانایی مقابله با شکست ها به طور منظم توصیف می شود. کارآفرینان واقعی به کار خود ادامه می دهند، فداکارتر و بی امان.
نکته اصلی این است که کارآفرینان عالی همه چیز را به وقوع میپیوندند و برای استفاده از فرصتها سریع حرکت میکنند. اگر آزمایش را کوتاه کنیم و در توسعه و تلاش برای کسب سود عجله کنیم، ایده های ما در موقعیت بدی قرار می گیرند. بنابراین، این درس ها را از استارت آپ های موفق بگیرید و مانند یک کارآفرین واقعی روی ایده های خود کار کنید. برای ترویج بهتر فعالیتهای رشد، Innovation Cloud دسترسی رایگان به نرمافزار مدیریت ایده را برای استارتآپها فراهم میکند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این پیشنهاد، اینجا را کلیک کنید .
بدون نظر