چرا ما برای نجات سیاره به رویکرد “مسابقه فضایی” نیاز داریم؟

در اواخر دهه 1960، بخش خوبی از باهوش ترین ذهن ها و شیک ترین آزمایشگاه های جهان به یک چیز اختصاص یافتند: اکتشاف فضایی. هنگامی که بودجه ناسا در سال 1966 به اوج خود رسید، سازمان 400000 نفر را استخدام کرد و بیش از 4 درصد از بودجه فدرال ایالات متحده را مصرف کرد. سه سال بعد، پس از کمتر از یک دهه سرمایه گذاری جدی، انسان روی ماه بود.

این روزها هزینه های ناسا فقط 0.5 درصد از همان بودجه را تشکیل می دهد. دانشمندانی که زمانی موشک طراحی می‌کردند یا لباس‌های فضایی آزمایش می‌کردند تا حد زیادی وارد بخش خصوصی شده‌اند.

مسابقه فضایی ممکن است متعلق به گذشته باشد، اما مدل اقتصادی پایه هنوز منطقی است: سرمایه گذاری گسترده و هدفمند در تحقیق و توسعه بهترین راه برای ایجاد جهش های فنی شگفت انگیز به جلو و حل بزرگترین چالش های بشر است.

مذاکرات آب و هوای پاریس تاکنون دو وعده مهم در این زمینه داشته است. گروهی متشکل از 20 کشور بزرگ – که 75 درصد از انتشار گازهای گلخانه ای جهان را تشکیل می دهند – قول داده اند که تحقیقات خود در زمینه انرژی پاک را طی پنج سال دو برابر کنند. برای تکمیل این امر، بیل گیتس ائتلافی از چهره های تجاری برتر را اعلام کرده است که متعهد به دستیابی به یک اقتصاد کم کربن از طریق سرمایه گذاری “سرمایه بیمار” در این فناوری های جدید هستند. این به دنبال درخواست‌هایی در اوایل سال جاری برای برنامه جهانی آپولو برای رسیدگی به تغییرات اقلیمی است.

نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
بیل گیتس در مراسم معرفی Mission Innovation در پاریس با کاربران ناامید مایکروسافت ملاقات می کند. رویترز

به طور مطلق، پول زیادی درگیر است. با این حال، کل تحقیق و توسعه تنها 3.6 درصد از بودجه ایالات متحده در سال 2015 را تشکیل می دهد و هزینه های انرژی های تجدیدپذیر کمتر از 4 درصد از آن را تشکیل می دهد. این مقدار کمی بیش از 5 میلیارد دلار از مجموع 134.2 میلیارد دلار هزینه تحقیق و توسعه است. در مقایسه با تلاش و هزینه‌ای که برای قرار دادن یک انسان روی ماه انجام می‌شود، این مقدار از قدر کوچک‌تر است.

اما مشکل امروز بسیار بزرگتر است. دولت ها باید فعال تر باشند و مطابق با تحقیقات اخیر ، ما باید از پول عمومی برای هدایت میلیون ها دانشمند و مهندس به سمت انرژی خورشیدی، حمل و نقل الکتریکی یا باتری های بهتر استفاده کنیم. این یک لحظه “مردی در ماه” را تحویل نمی دهد، اما این سرمایه گذاری تنها راه برای پایان دادن به وابستگی ما به سوخت های فسیلی است.

این موضوع تا حدی توسط «مأموریت نوآوری» شناخته شده و به آن پرداخته شده است، اما برای درک اینکه چرا این هنوز کافی نیست، درک پیشرفت‌های اخیر در درک ما از اقتصاد نوآوری مفید است.

سبز از رنگ آبی بیرون نخواهد آمد

بسیاری از اقتصاددانان بانفوذ مانند ویلیام نوردهاوس از دانشگاه ییل یا گرگوری منکیو از هاروارد می خواهند با مالیات بر کربن با تغییرات آب و هوایی مبارزه کنند. مشکل این است که مالیات ها کار بهتری برای جلوگیری از اتفاقات بد می کنند تا تشویق جایگزین های بهتر.

اقتصاد استاندارد به سادگی انتشار گازهای گلخانه ای را به عنوان یک “خارجی” در نظر می گیرد – یک پیامد اقتصادی که توسط طرفی تجربه می شود که آن را انتخاب نکرده است. عوارض جانبی منفی مانند آلودگی را می توان با قیمت گذاری بر روی آنها و مجبور کردن مسئولین به پرداخت آن برطرف کرد – اگر کارخانه شما آلایندگی تولید کند، برای شما هزینه دارد. این ایده پشت مالیات کربن است. فرض بر این است که با گران‌تر کردن فناوری‌های آلاینده، بازار تعدیل می‌کند و نوآوری‌های کم کربن ایجاد می‌کند.

اما نوآوری به این سادگی نیست. به طور خاص، توسعه و گسترش فناوری‌های جدید به آنچه قبلاً انجام شده بستگی دارد و نمی‌توان به سادگی انتظار جهش به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر را داشت، برای مثال، وقتی همه چیز به سمت سوخت‌های فسیلی تنظیم شود. این ایده ” وابستگی به مسیر ” برای درک تغییرات تکنولوژیکی اساسی است.

خودروی مدرن تحت تاثیر تصمیمات طراحی که بیش از یک قرن پیش گرفته شده است. دی دیتریش

مخترعان تمایل دارند دانش موجود را بسازند و زیرساخت‌های موجود به این معنی است که فناوری‌های جدید معمولاً هزینه‌های زیادی را متحمل می‌شوند  فقط به مزیتی که خودروهای معمولی به لطف پمپ‌های بنزین از قبل موجود دارند نسبت به خودروهای الکتریکی فکر کنید. و از آنجایی که تلفن بی ارزش است مگر اینکه با کسی تماس بگیرید، ارزش یک فناوری جدید ممکن است به تعداد افرادی که از آن استفاده می کنند نیز بستگی داشته باشد. این همان چیزی است که اقتصاددانان آن را ” اثر شبکه ” می نامند.

قفل کربن

تمام این شتاب ما را به ادامه فناوری های کثیف سوق می دهد. حتی مالیات نسبتاً بالای کربن ممکن است منجر به این شود که شرکت‌ها به دنبال کارآمدتر کردن محصولات و فرآیندها باشند، نه فرآیند پرخطرتر و گران‌تر تغییر همه چیز. به عنوان مثال اتومبیل ها را در نظر بگیرید. به لطف قوانین مختلف زیست محیطی، اکنون می توانید وسیله نقلیه ای بخرید که بیش از 90 مایل در هر گالن را طی می کند – اما خودروسازان بزرگ هنوز واقعاً از برق استقبال نکرده اند.

این نوع بهبود کارایی ممکن است در کوتاه مدت انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش دهد، اما در نهایت هیچ دستاورد افزایشی دیگری وجود ندارد و کربن زدایی بیشتر به فناوری های کاملاً جدید نیاز دارد. این فناوری‌ها پس از آن حتی گران‌تر خواهند بود و وابستگی به مسیر حتی عمیق‌تر است. این قفل کربن است .

قفل کربن یکی از بینش های کلیدی کار اخیر در ” تغییر فنی هدایت شده” توسط اقتصاددان MIT Daron Acemoglu و همکارانش است. آنها مقرون به صرفه ترین راه برای رسیدگی به تغییرات آب و هوا را اقدام اولیه در هر دو جبهه می دانند: قیمت گذاری کربن و حمایت از نوآوری های کم کربن. Acemoglu و همکاران با مدل‌های اقتصادی سنتی تغییر اقلیم با در نظر گرفتن درست چگونگی ظهور فناوری جدید، به جای تلقی آن به عنوان یک فرآیند «برون‌زا» که ناگهان مانند مانا از بهشت ​​می‌رسد، متفاوت هستند.

مداخله اولیه سیاست بسیار مهم است. می‌تواند مسیر نوآوری را از «کثیف» (محصول کربن) به «پاک» (کم کربن) تغییر دهد و پس از آن که نوآوری پاک مزیت کافی به دست آورد، می‌توان آن را به حال خود رها کرد، زیرا شرکت‌هایی که سود را به حداکثر می‌رسانند، نوآوری پاک را در منافع خودشان

این شغل برای ایالت هاست

اگر بازارهایی که به حال خود رها شده‌اند، صرفاً به تولید «نوآوری‌ها» در مسیرهای معین ادامه دهند، آن‌گاه این بر عهده دولت است که نقش مستقیم‌تری در شروع انقلاب «تکنولوژی سبز» ایفا کند. ماریانا مازوکاتو، در کتاب خود با عنوان دولت کارآفرین ، استدلال می‌کند که پیشرفت‌های عمده در فناوری، از اینترنت گرفته تا فناوری نانو و داروسازی، یا مستقیماً از تحقیقات دولتی به وجود آمده است یا به این دلیل که دولت‌ها سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز لازم برای عمل کردن بخش خصوصی را انجام داده‌اند.

خبر خوب این است که همه پول‌ها یکسان نیستند، و به نظر می‌رسد کسانی که پشت سر Mission Innovation و Breakthrough Energy Coalition هستند، Mazzucato را خوانده‌اند. آنها به صراحت به “سرمایه بیمار” اشاره می کنند که می تواند خطر سرمایه گذاری های تکنولوژیکی نامطمئن را کاهش دهد. شکی نیست که این یک گام بزرگ در مسیر درست است.

دولت‌ها مطمئناً نیاز به قیمت‌گذاری کربن دارند، اما باید به‌عنوان کارآفرین و بازارساز برای شروع نوآوری برای رشد سبز آینده عمل کنند. اگر ما در این مورد با دستورات بزرگی خرج کنیم، دو برابر کردن تقریباً کافی نیست.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *