از پایان قرن بیستم، فناوری های جدید شیوه زندگی ما را به کلی تغییر داده است. ظهور رایانهها، اینترنت، تلفنهای هوشمند، کلان داده و محاسبات ابری، انقلابی در نحوه ارتباط و کار ما ایجاد کرده است. حتی در داخل خانههای ما، تحول دیجیتال در حال افزایش است. بیشتر و بیشتر از ما از اشیاء متصل استفاده می کنیم: ماشین لباسشویی، چراغ، بخاری. لوازم خانگی ما به طور فزاینده ای دیجیتالی می شوند و به تلفن های هوشمند ما متصل می شوند.
تلفنهای هوشمند روابط مردم را با فناوری دیکته میکنند و کانالهای ارتباطی و اطلاعاتی ضروری و روزمره را دیجیتالی میکنند. در نتیجه انتظارات مصرف کننده تحت تاثیر قرار گرفته و تغییر کرده است. این تجربه کاربری تغییر یافته به همین جا ختم نمی شود. این به زندگی حرفه ای منتقل شده است و سفرهای دیجیتالی و توسعه شرکت را به چالش می کشد. ظهور چیزی که می توانیم آن را Homo Numericus بنامیم، بسیاری از شرکت های سازمانی را به تجدید نظر در استراتژی های خود برای ماندن در رقابت در این عصر دیجیتال سوق می دهد. اما آیا آنها آماده و قادر به انجام این کار هستند؟
در این راستا، هر شرکتی باید در مورد کاربردهای دیجیتالی خود از خود بپرسد. تغییر دیجیتال چه کاربردهایی ایجاد می کند؟ در نتیجه، چه تأثیری بر محصولات و راه حل های نوآورانه آنها دارد؟ چه انتظاراتی از مشتری دارید یا باید انجام دهید؟ همه اینها باید در اهداف تجاری دیجیتالی شما ادغام شود.
تحول دیجیتال چیست؟
تعریف تحول دیجیتال
تحول دیجیتال به پذیرش فناوری های جدید توسط یک سازمان برای دیجیتالی کردن محصولات، خدمات یا فرآیندها اشاره دارد. خطرات این رویکرد برای تحول کسب و کار برای شرکت ها عمدتاً نوآوری، بهبود تجربه مشتری یا افزایش کارایی به منظور دستیابی به مزیت رقابتی است. پذیرش فناوری های دیجیتال و قابلیت های دیجیتال جنبه مهمی از تحول موفقیت آمیز در سراسر تجارت است. با این وجود، اجرای آن و تبدیل آن به یک کسب و کار مدرن، مجموعه جدیدی از چالش های تجاری را به همراه دارد.
تاثیر تحول دیجیتال بر سبک زندگی ما
جالب است بدانید که چگونه این تحول دیجیتال و کاربردهای آن تغییر کرده و باعث تکامل بسیاری از محصولات و مشاغل شده است. استفاده از صفحه نمایش هایی که در اختیار ما هستند، انتظارات ما را در تمام تعاملات تغییر می دهد. استفاده روزانه از دستگاه های تلفن همراه، نحوه مشاهده اطلاعات، نحوه جستجو و نحوه اتصال ما را ساختاربندی کرده است. به عنوان مثال GPS یکپارچه ماشین خود را در نظر بگیرید. باید استانداردهای دسترسی به اطلاعات را مطابق با تلفن شما داشته باشد. سازندگان خودرو این را درک کرده اند و اکنون تلفن های هوشمند ما اغلب می توانند به صفحه نمایش خودرو متصل شوند.
به عنوان مثال، تسهیلات شرکت ها برای کار کردن دستگاه ها را در نظر بگیرید. در درون سازمان ها، همه ما شاهد پیشرفت استفاده حرفه ای از لپ تاپ در چند سال اخیر بوده ایم. در گذشته، پذیرش استفاده از مک بوک برای بخش های فناوری اطلاعات غیرممکن بود. امروزه آنها به یک هنجار تبدیل شده اند. و حتی بیشتر از آن در میان تیم های توسعه، جایی که آنها اغلب برای طراحان گرافیک محفوظ بودند. کاربر نهایی در نهایت شرکت را مجبور به پذیرش ترجیحات خود کرده است.
نمونه ای از تحول دیجیتال در صنعت خودرو
مثال دیگر صنعت خودروسازی است. خودروسازان در حال حاضر در تلاش هستند تا به مدل تکنولوژیکی تسلا نزدیک شوند. به جای تمرکز بر روی نیروی الکتریکی که به عنوان نیروی محرکه استفاده می شود، آنها عمدتاً هدفشان ایجاد وسایل نقلیه به عنوان پلتفرم های تکنولوژیکی واقعی هستند. این وسایل نقلیه به جای اینکه صرفاً یک پلت فرم فناوری باشند، توسط سیستم عامل ها مانند رایانه های روی چرخ هدایت می شوند. کل پلت فرم ماشین، نرم افزار آن، خود را مانند کامپیوتر شما به روز می کند. به شبکه ماهواره ای که توسط سازنده برای این منظور راه اندازی شده است متصل می شود. در نتیجه، ارتباط بین تولیدکنندگان و بازیگران بزرگ فناوری مانند گوگل یا اپل در توسعه وسایل نقلیه جدید ضروری است. کاربر پادشاه است و ارتباط آنها با فناوری ها ادامه خواهد داشت تا همه محصولات و کاربردهای آنها تکامل یابد.

چالش های کلیدی تحول دیجیتال چیست؟
تحول دیجیتال دارای چهار ستون است که کسب و کار را تغییر می دهد و به سازمان ها اجازه می دهد:
- مشتری را در مرکز فرآیندهای تحول محصولات و خدمات جدید خود قرار دهید
- نوآوری و بهبود مستمر
- بیشتر پاسخگو باشید
- تعامل کارکنان و استعدادها را بهبود بخشید
انتظارات تجربه مشتری
به لطف فناوری اطلاعات جدید، مصرف کنندگان در یک دنیای فوق العاده متصل در حال تکامل هستند. آنها تحصیلات بهتری دارند. انتظارات آنها در حال افزایش است و بیشتر و بیشتر تقسیم بندی می شود. به همین دلیل است که ایجاد محصولاتی که انتظارات خاص آنها را برآورده می کند، اساسی است.
قرار دادن مشتری در مرکز، مثال توزیع
تجربه کاربر خرده فروشی نمونه بسیار خوبی از اجرای موفقیت آمیز استراتژی های دیجیتال است. با رونق فروش آنلاین، روابط با مشتری تکامل یافته و کاربردهای جدیدی ایجاد کرده است. چگونه یک تجربه دیجیتال شخصی و بهینه را به مشتریان ارائه می دهید؟ بسیاری از شرکت های خرده فروشی شروع به ارائه یک تجربه ترکیبی کرده اند. مشتریان آنها می توانند محصولات را امتحان کرده و به صورت آنلاین سفارش دهند. یا برعکس، مقایسه قیمت ها را به صورت آنلاین انجام دهید و محصول مورد نظر خود را در فروشگاه خریداری کنید. دنیای “فیتیگال” اکنون یک واقعیت است و به تغییر تجربه خرید ادامه خواهد داد.
چنین مدل های هیبریدی بسیار هوشمندانه هستند. شرکت ها می توانند موجودی و هزینه ها را در نقاط توزیع با کاهش زیرساخت های پرداخت و سفارش محدود کنند. همه به این دلیل که همه چیز را می توان از طریق تلفن هوشمند مشتری انجام داد. بازیگران خردهفروشی جدید اغلب تنها با راهاندازی یک فروشگاه پاپآپ و سپس انتقال تجربه در وبسایتها یا برنامههای تلفن همراه وارد بازارها میشوند. این مثال نشان میدهد که چگونه بازیکنان جدید میتوانند استراتژی کسبوکار شما را مختل کنند و شما را وادار به بررسی آن کنند. اختلال در این فرآیند دیجیتالی سازی همچنین به شما امکان می دهد تا استراتژی کسب و کار سنتی خود را تکامل دهید.
همانطور که می بینید، تقسیم بندی مشتریان (حتی بیشتر) ضروری شده است. آنها خواسته های قوی در مورد نیازهای استفاده دارند. اما دیگر نمی توان تنها به این نیازها بدون در نظر گرفتن انتظارات اجتماعی آنها توجه کرد. رویکرد صحیح به تحولات دیجیتال شامل اولویت مطلق قرار دادن این انتظارات است.

نوآوری باز: اهرمی برای ایجاد تحول دیجیتال
بیایید یک گام عمیق تر در یکی از جنبه های کلیدی تحول دیجیتال غوطه ور شویم. چگونه می توانید آن را تحریک کنید؟ موارد زیر را در نظر بگیرید. آیا شرکتها تأثیر تحول دیجیتال مؤثر بر انتظارات مصرفکننده را در مورد مسیرهای خرید یا انتقال اطلاعات محیطی مطالعه میکنند؟
نوآوری باز یکی از پاسخ ها برای رویکرد به چنین چالش هایی است. و این رویکرد در واقع مستلزم آن است که همه خارج از چارچوب ها و نقاط مرجع معمول خود فکر کنند. این ایده ها و تفکراتی را القا می کند که می تواند تیم های داخلی را به جلو سوق دهد. مهم این است که وقت خود را به آن اختصاص دهید. از این گذشته، بسیاری از تیمها اغلب روی اهداف فعلی تمرکز زیادی دارند و زمانی برای تمرکز روی آینده ندارند.
جالب است بدانید که برخی از سازمان های سازمانی به کارکنان خود زمان می دهند تا روی این نوع هدف کار کنند. آنها اغلب آن را با برنامههای کارآفرینی داخلی ، توسعه فرآیندها و محصولات کاملاً جدید، یا صرفاً برای بررسی موضوعات مخل بیشتر، قادر میسازند. ترکیب این برنامه های داخلی با منابع خارجی بسیار مفید است. شرکتها به چنین مدلهای نوآوری باز روی میآورند تا سفر تحول خود را آغاز کنند.
نوآوری دائمی داخلی و خارجی
ما در دنیایی زندگی می کنیم که دستگاه هایی که ما را به منابع اطلاعاتی ما متصل می کنند هر سال تجدید می شوند. آیا آنها ریتمی را برای نوآوری تحمیل می کنند ؟ نه کاملا. اما دیگر نمیتوانیم مثلاً دستگاههایی را تصور کنیم که در تمام مدت استفاده شما از آن تغییر نکنند. این ریتم های جدید مستلزم آن است که شرکت ها بازتر، واکنش پذیرتر و چابک تر باشند. چیزها دیگر نمی توانند بر اساس چرخه های ایجاد تیم های تحقیق و توسعه باشند. آزمایش و نوآوری مداوم ضروری است.
برای اجرای یک طرح تحول دیجیتال کارآمد، شرکت ها باید تیم های اختصاصی ایجاد کنند. این تیمها روی پروژههایی کار خواهند کرد که قبل از عرضه سریع آنها به بازار برای انطباق با نیازهای کاربران، لازم است برای آنها انکوبه و توسعه داده شوند. بدیهی است که این سرعت به چابکی داخلی و توانایی مدیریت پروژه ها در بازه های زمانی محدودتر توسط سازمان ها نیاز دارد. اما جستوجوی دانش یا فناوریهای بیرونی نیز یک ضرورت مطلق است.
چگونه یک فرهنگ سازمانی چابک تحول دیجیتال را به پیش میبرد
اگرچه این ممکن است پیش پا افتاده به نظر برسد، اما فرهنگ بدون شک دشوارترین عنصر مدیریت تحول دیجیتال است. شرکت ها و افراد اطراف آنها اغلب به شدت با محصولات و فن آوری های فعلی شناسایی می شوند. بنابراین، جای تعجب نیست که ابتکارات تحول دیجیتال اغلب با اولین مانع مواجه می شوند. از این گذشته، دگرگونی شرکت ها را ملزم می کند که محصولات، کانال های توزیع و خطوط تجاری موجود را زیر سوال ببرند. و به این ترتیب، برخی از فرهنگ ذاتی شرکت را زیر سوال می برد.
نمونه رسانه ها
آنچه رسانههای سنتی مانند مجلات و روزنامهها تجربه کردهاند کاملاً نشاندهنده مشکل موجود است. هنگامی که روش نوشتن مقالهها به منظور مطابقت با استانداردهای وب تغییر میکند، چیزی بیش از شغل شما تغییر میکند. همچنین بر رابطه شما با نحو، حتی با فرهنگ شما نیز تأثیر می گذارد.
یکی دیگر از تأثیرات تحول دیجیتال در مدل درآمد منعکس شده است. پیش از این، آگهی دهندگان قراردادهایی را به تعداد یا سال با این ناشران امضا می کردند. امروزه مدل کسب و کار مبتنی بر پلتفرم های دیجیتال است. فضای تبلیغاتی در صفحات وب شما به صورت بلادرنگ در پلتفرم های اختصاصی فروخته می شود. تبلیغکنندگان آنها را بر اساس حراجهایی خریداری میکنند که در زمان واقعی نیز مدیریت میشوند، گاهی اوقات به صورت خودکار. با این تحول، سهم دیجیتال از کل درآمد تبلیغات در ایالات متحده 61 درصد در سال 2022 برآورد شده است .
ماموریت و چشم انداز شرکت
بازنگری در DNA شرکت می تواند بخشی از سفر تحول دیجیتال باشد. هنگام راه اندازی یک پروژه تحول، تعریف ماموریت و چشم انداز بسیار اساسی تر است. برای مثال، میتوانیم مشاهده کنیم که اکثریت قریب به اتفاق گروههای خودرویی پروژههایی را اتخاذ میکنند که در آن مأموریتها حول محور تحرک به معنای وسیع و کمتر در اطراف خودرو و خود رانندگی بیان میشوند.
این پارادوکس انقلاب دیجیتال و آن چیزی است که بر فرهنگ های شرکتی تحمیل می کند. بهره وری را به ارمغان می آورد و شرکت ها این تغییر فرآیند را برای افزایش بهره وری چارچوب می دهند. با این حال، نتایج قابل مشاهده فوری نیست. این می تواند منجر به رفتارهای کلیشه ای یا حتی اشکال روتین شود. در حالی که تحول دیجیتال چارچوب های زمانی کوتاه و پرسش های مداوم را تحمیل می کند. این پارادوکس بازه های زمانی طولانی و کوتاه هرگز به این اندازه رایج نبوده است.
فرهنگ سازمانی خود را باز کنید
بیایید تغییراتی را تصور کنیم که رسانه هایی مانند شبکه های تلویزیونی اخیراً تجربه کرده اند. پس از انقلابی شدن توسط شرکت های پخش آنلاین مانند نتفلیکس، آمازون پرایم یا اپل، اکنون با پلتفرم هایی مانند Twitch رقابت می کنند که تعامل زنده را به تجربه کاربر اضافه می کند. از نظر داخلی، تکامل با این سرعت برای آنها بسیار دشوار است. بنابراین، کاملاً ضروری است که فرهنگ شرکت را برای جستجوی دانش و دانش خارجی باز کنیم.
مثال: اختلال در فرهنگ بانکداری
دنیای بانکداری به شدت تحت تأثیر این نیاز به تحول دیجیتال قرار گرفته است. تماس انسانی اغلب ارزش گذاری می شد، اما هزینه آن در مواجهه با استفاده از فناوری های تلفن همراه بسیار گران شد. بخش خدمات مالی تلاش می کند این روند را دنبال کند اما وزن تاریخی شبکه های شعب خود را به دوش می کشد. دپارتمانهای فناوری اطلاعات مانند همه شرکتهای تازه وارد مانند Revolut، Qonto یا M26 چابکی ندارند.
برای بسیاری از کاربران، این بانک های جدید کاملاً نیازهای آنها را برآورده می کنند. بدیهی است که این یک موضوع فرهنگی و انسانی است، اما یک اراده قوی مدیریتی برای تغییر است. از این نظر، جالب است بدانیم که زمینههای محلی نیز میتوانند بر تصمیمگیریهای اجرایی تأثیر بگذارند. بین سالهای 2010 تا 2020، تعداد شعب بانکها در فرانسه 10 درصد کاهش یافته است، در حالی که در بریتانیا تعداد شعب در 7 سال گذشته بیش از 50 درصد کاهش یافته است.
این مثالهای تحول دیجیتال نشان میدهند که چگونه محصولات و خدمات نوآورانه، مدلهای کسبوکار جدید و ارزش تجاری ایجاد میکنند. یکی دیگر از بخشهای سازمانی که به این دلیل با چالشهایی مواجه است، منابع انسانی است. آنها باید با آموزش و مربیگری از این تحولات حمایت کنند. این به آنها امکان می دهد تا در یک شرکت چابک فزاینده با سطوح سلسله مراتبی کمتر رشد کنند.
استعداد: چگونه استعدادهای جدید را جذب و تربیت کنیم؟
بدیهی به نظر می رسد. اما در چنین مواقعی، ارزیابی کارکنان از نظر توانایی آنها در سازگاری با تغییرات مهم است. مهارت های خاصی در حال تبدیل شدن به ضروری هستند. به سازگاری، توانایی به چالش کشیدن خود و کسب دانش در طول حرفه خود فکر کنید. اما همچنین، و به ویژه، تسلط بر تمام فناوری های موجود و دانستن نحوه استفاده از کانال های دیجیتال.
مدیریت استعداد برای حمایت از تحول دیجیتال
در این دنیا توانایی معنا بخشیدن و دلیل بودن برای جذب استعدادهای جدید اهمیت فزاینده ای دارد. آنها این انتخاب را دارند که به شرکت هایی مراجعه کنند که تأثیر مثبتی بر آینده دارند. از این رو نیاز به حمایت از اهداف تلاشهای تحول دیجیتال با مدیریت استعداد است.
مهارت های خاصی ضروری می شوند و تسلط بر فناوری های جدید بسیار مهم خواهد بود. اما، وقتی مسائل جامعهشناختی مانند پیر شدن اقتصادهای غربی را اضافه میکنید، کمبود استعداد مستلزم خلاقیت بیشتر شرکتها برای جذب و حفظ آنها است. بنابراین ایجاد مسیرهای آموزشی و حمایت از طریق کوچینگ و منتورینگ ضروری است. و بله، ظهور استعدادها نیز از ویژگی های مدیران است. ما باید به آنها اجازه دهیم خارج از چارچوب فکر کنند، نه تنها با اتخاذ روشهایی مانند چابک، بلکه با هدایت آنها به مسیرهایی که شاید تصورش را هم نمیکردند.
فضایی برای تبادل پیشنهاد دهید
این استعدادهای جدید که باید جذب شوند، نیاز دارند تا خود را ابراز کنند، ایده ها یا نگرانی های خود را به اشتراک بگذارند. به همین دلیل است که شرکت ها باید مکانیسم هایی را برای ارزش گذاری مشارکت کارکنان ایجاد کنند. این را می توان از طریق فشارسنج های تعامل انجام داد. با این حال، همچنین لازم است جعبه های ایده ای را پیاده سازی کنید که به کارکنان اجازه می دهد ایده ها و خواسته های خود را به اشتراک بگذارند. و به طور بالقوه روی آنها با همکاران خود کار کنند.
داشتن ظرفیت تخصیص زمان به موضوعاتی که از کارکنان شرکت بیرون میآیند، به جای اینکه صرفاً توسط مدیریت تعریف شود، در استراتژی تحول دیجیتال یک سازمان مورد توجه قرار میگیرد.
پیش بینی تکامل حرفه ها
اینکه بگوییم مشاغلی که مستقیماً با بسیاری از فناوریهای دیجیتال مرتبط هستند در حال افزایش هستند، دست کم گرفتن است. این فقط در مورد مهندسانی نیست که راه حل های جدید را توسعه می دهند. همه مشاغل مرتبط، از مدیریت پروژه گرفته تا بازاریابی محصول، همچنان در کانون توجه خواهند بود. صحبت از بیش از 600000 شغل اضافی در 10 سال آینده وجود دارد. با +26٪ برای موقعیت های مهندسی فناوری اطلاعات. این به معنای حداقل به همان اندازه عملکردهای اضافی مانند مدیران بازاریابی دیجیتال، مدیران محصول دیجیتال یا صاحبان محصول است. بخش زنجیره تامین به تنهایی به دلیل ابتکارات تحول با استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای بهینه سازی به طور فزاینده ای تغییر می کند.
سفیران خود را شناسایی کنید
در نهایت، برای هر مدیر ارشد دیجیتال یا سایر مدیرانی که به موفقیت کامل در تحول دیجیتال کمک میکنند، شناسایی استعدادهایی که شما را در این تحول همراهی میکنند ضروری است. این یک راه طولانی است و داشتن رله بسیار مهم است. آنها گاهی اوقات می توانند عمیقاً در سازمان تعبیه شوند، با مشخصات غیرمنتظره، بیشتر چند مهارتی تا تخصصی. با این وجود، توانایی آنها در برقراری ارتباط، در هر سطحی که باشد، اساسی خواهد بود. آنها سفیران قدرتمندی در پروژه تحول دیجیتال شما و پیوندی ضروری برای انتقال اطلاعات و همچنین برای اجرای تغییرات و تحولات خواهند بود.
تیم تحول دیجیتال
این جمله “به تنهایی سریع می رویم و با هم جلوتر می رویم” هرگز به اندازه تحول دیجیتالی کسب و کار شما صادق نبوده است. تحول دیجیتالی یک سازمان به این معنی است که شرکت باید یک فرآیند تحول دیجیتال در سطح سازمانی را که مربوط به همه کارکنان است، راه اندازی کند.
سازمان خود را متحول کنید
همه شرکت ها باید از ساختارهای سلسله مراتبی فراتر رفته و سیلوها را تجزیه کنند. این به معنای سازماندهی مجدد یا اجرای یک سازمان پروژه اختصاصی است که به سازمان های قبلی و از پیش تأسیس شده احترام نمی گذارد. بدیهی است که این امر باعث ایجاد غوغا خواهد شد. اغلب دشواری در اجرای استراتژیهای تحول با تطبیق مشارکتکنندگان فردی با مأموریتهای جدید به تعویق میافتد.
با این حال، یک گلوگاه بسیار مهمتر می تواند از ساختارهای مدیریتی ناشی شود. برای موفقیت، باید مشخص شود که چه کسی در کشتی است و چه کسی نیست. گاهی اوقات تشخیص مدیری که میگوید با تغییرات موافق است اما واقعاً هدایت کننده آن نیست، دشوارتر است. گاهی اوقات شناسایی یک فرد مشارکت کننده آسان تر است.
مدیریت به عنوان محرک تحول دیجیتال
مدیریت باید بدنه ای باشد که این حرکت را درگیر کند، که باید مسائل «ساخت یا خرید» را زیر سوال ببرد. خیلی اوقات وقتی اینطور نیست، افراد در محل فکر می کنند که می توانند هر کاری را خودشان انجام دهند. این یک مسئله است. به خصوص در گروه های بزرگ که اندازه می تواند برخی را به این باور برساند که درک کاملی از محیط خود دارند. در واقعیت، توانایی آنها برای زیر سوال بردن و به چالش کشیدن خود می تواند بسیار ضعیف باشد.
نیاز به استخدام استعدادهای بیرونی برای تغییر فرهنگ، ساختارها و رویکردها به موضوعات و همچنین برای کاهش سطوح سلسله مراتبی بسیار مهم است. مدیریت باید محرک اساسی تحول باشد. نیرویی است که برای موفقیت باید از انرژی آن استفاده کرد.
نتیجه
بنابراین کاملاً واضح است که دنیای شرکت ها و فرآیندهای تجاری آن باید روش های کاری و همکاری خود را تکامل دهند. بنابراین، سازمانها باید به لطف ادغام فناوریهای دیجیتال در استراتژیشان، یک روش کار مشترک و عرضی را اتخاذ کنند. سپس، منابع انسانی باید از مدیران در این فرآیند تغییر حمایت کند. همه گیری جهانی پذیرش ابزارهای دیجیتال برای اطلاعات و ارتباطات توسط شرکت ها را تسریع کرده است.
نمونه هایی از تحولات دیجیتالی موفق کم نیست. اجرای استراتژی تحول دیجیتال یک اهرم عملکرد واقعی است که قادر به تغییر رابطه با کار و پاسخگویی به استفاده های جدید ناشی از دیجیتالی شدن است.
بدون نظر