انتظار طولانی به پایان رسیده است. از این هفته، استرالیا یک برنامه استراتژیک دارد که وعده می دهد عملکرد نوآوری عقب مانده کشور را جوان کند – استرالیا 2030: رفاه از طریق نوآوری . اما به جای یک نقشه راه برای اقدام، بیشتر یک طرح با مسیرهای انحرافی، بن بست ها و چراغ های قرمز است که باید سبز باشند.
این طرح به عنوان یک تعهد در دستور کار ملی نوآوری و علم 2015 نخست وزیر مالکوم ترنبول آغاز شد . و اکنون توسط یک آژانس دولتی مستقل به نام Innovation and Science Australia ( ISA ) پس از بررسی سنا تهیه و منتشر شده است. در مورد سیستم تحقیق و نوآوری استرالیا و مشاوره گسترده در سراسر جامعه، تهیه و منتشر شده است.
این گزارش طیفی از 30 توصیه را ارائه می دهد که در پنج “ضرورت عمل” طبقه بندی شده اند: آموزش، صنعت، دولت، تحقیق و توسعه، و فرهنگ و جاه طلبی. به عنوان بخشی از این آخرین الزام، ISA همچنین یک ابتکار ماموریت ملی بلندپروازانه را پیشنهاد می کند که با عکس های ماه قابل مقایسه است.
ما مشکل داریم
نه تنها استرالیا 2030 به طور گسترده در صنعت و در بخش تحقیقات و آموزش پیش بینی شده است، بلکه بسیار مورد نیاز است. ملت مشکل دارد. در اکثر معیارهای بین المللی، مانند شاخص جهانی نوآوری شناخته شده، استرالیا به طور مداوم از رقبای بین المللی عقب است.
حقایقی در مورد همه گیری ویروس کرونا و آخرین تحقیقات دریافت کنید
در سال 2017، این شاخص استرالیا را در رتبه 23 از 127 کشور از نظر عملکرد تحقیقاتی خود قرار داد. اما در مورد کارایی نوآوری، که معیاری است برای اینکه چگونه تحقیقات را به نتایج تجاری ترجمه میکنیم، در رتبه 76 قرار داریم . حتی نیوزلند استرالیا را در هر دو امتیاز شکست داد. و بدتر می شود. استرالیا آخرین بار در 2017 OECD Scoreboard علم، فناوری و صنعت بود در مورد شرکت های با رشد بالا قرار داشت.
بیل فریس قبل از اینکه به ریاست هیئت مدیره ISA منصوب شود ، صراحتاً عملکرد تحقیق و توسعه (R و D) کشور را اعلام کرد .
استرالیا دارای رقابت بین المللی R و Bugger-all D است.
یک تخم مرغ متصدی
بنابراین ناامید کننده است که برنامه استراتژیک جدید چیزی شبیه به “تخم مرغ سرپرست” است – در برخی بخش ها خوب است، اما در برخی دیگر با فرصت های از دست رفته. کاملاً درست است، مثلاً در:
- در صورتی که استرالیا بخواهد رفاه اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی خود را حفظ کند، نیاز به اقدام فوری را مجدداً بیان می کند
- با اذعان به اینکه نظام علم و نوآوری کشور مجموعهای از موسسات، برنامهها و شرکتهای دولتی و خصوصی است که در مجموعهای پیچیده از حوزههای قضایی فدرال و ایالتی در کنار هم قرار گرفتهاند.
- شناسایی نقش پیشرو برای دولت در ایجاد تنظیمات خط مشی و مقرراتی که مشارکت کنندگان در سیستم نوآوری در آن فعالیت می کنند، و
- ترغیب دولت به ایفای نقش فعال در فرآیند نوآوری، به عنوان مثال، تشویق به خرید پیش از تجاری محصولات از صنعت و ارائه خدمات در قرن بیست و یکم “الگوسازی”.
اجرا مشخص نیست
با این حال، نقاط ضعف این طرح زمانی آشکار می شود که سیاست ها و مکانیسم های مورد نیاز برای دستیابی به اهدافی را که مشخص می کند در نظر بگیریم. هر چند وقت یکبار در این بحث ها آرزوهای قابل ستایش با یک استراتژی اجرایی منسجم و با بودجه کافی مطابقت پیدا می کنند؟
در نتیجه، این طرح مانند یک لیست خرید از ایدهها و ابتکارات غیرمرتبط است، که بسیاری از آنها کاملاً خاص هستند – «افزایش تدارکات دولتی از شرکتهای کوچک به متوسط به 33 درصد تا سال 2022» – در حالی که برخی دیگر گسترده هستند: «افزایش قابلیت تجاریسازی در سازمانهای تحقیقاتی “.
مشکل این است که یافتن جزئیات در مورد چگونگی تبدیل چنین ایده هایی به واقعیت کمتر آسان است. این تعجب آور است زیرا برنامه ها و رویکردهای بسیاری، چه در استرالیا و چه در سطح بین المللی، وجود دارد که مدل ها و راه حل ها را ارائه می دهند.
به عنوان مثال: بسیاری از دانشگاههای استرالیا با استخدام افراد با تجربه در صنعت، تشویق دانشمندان به همکاری با کاربران نهایی تحقیقات خود و سادهسازی مدیریت مالکیت معنوی خود، گامهایی برای افزایش «قابلیت تجاریسازی» خود برمیدارند.
به همین ترتیب، در مورد سیستم تحقیقاتی و نوآوری گسترده تر و کمبودهای آن، که در آن پیشنهادات سیاستی قرار است به نتایجی دست یابند، اندکی گفته شده است؟ این کاستی ها مورد توجه قرار می گیرد، نه رفع می شود. در مقابل، بازیگران جهانی مانند بریتانیا، آلمان، فنلاند، سوئد، کره جنوبی و سنگاپور مشغول تغییر شکل سیستمهای نوآوری خود با سیاستهای صنعت هدفمند برای شناسایی حوزههای مزیت رقابتی فعلی و آینده هستند.
ما در چه کاری خوب هستیم؟
در حالی که برنامه استراتژیک ISA تصویر وسیعی از جایی که استرالیا باید در سال 2030 باشد را ترسیم می کند، هیچ راهنمایی، چه رسد به تحلیل، در مورد این حوزه های مزیت رقابتی بالقوه ارائه نمی دهد. این کشور در انجام چه کاری خوب است؟ برای رقابت در بازارهای جهانی و زنجیرههای ارزش، و در کدام بخشهای اقتصاد چه باید بیاموزد؟
پاسخ به چنین سوالاتی کار تمرین های آینده نگری فناوری است که در آن سناریوهای آینده ترسیم و برای آن برنامه ریزی می شوند – چیزی که به نظر می رسد ISA امتحان نکرده است. مطمئناً زمان زیادی برای این کار داشت. در عوض، این طرح مجموعهای از مأموریتهای ملی و فرصتهای استراتژیک را ارائه میکند که تنها با تصاویری مجزا از چگونگی دستیابی به آنها ارائه میشود.
برای مثال، این طرح یک مأموریت ملی را پیشنهاد میکند تا استرالیا را به «یکی از سالمترین کشورهای روی زمین» تبدیل کند. چه کسی می توانست بحث کند؟ اما در هدف قرار دادن “ژنومیک و پزشکی دقیق”، جایی که استرالیا واقعاً برتر است، از مسائل بحث برانگیزتر مانند کنترل مصرف قند در جمعیت اجتناب می کند.
علاوه بر این، برخی از مسائل عمده دیگری که استرالیا با آن مواجه است ظاهراً قابل بحث نبود، مانند چالشهای انرژی تجدیدپذیر و پهنای باند فوق سریع. اگرچه از این موارد به عنوان “فراتر از محدوده این طرح” یاد می شود، آیا می توانیم به طور واقع بینانه ماموریت های ملی جدید را در حالی که ماموریت های فعلی حل نشده بفروشیم؟
برای طرحی که قرار است تفکر بلندمدت را دربرگیرد، دیدن چنین تسلیم شدن در برابر فشارهای سیاسی کوتاه مدت ناامیدکننده است. چرا سعی نکنیم با این واقعیت روبرو شویم که دولت فعلی – هر دولت – توسط سیاست و چرخه سیاسی سه ساله اداره می شود. به گفته دولت وقت، این برای همه ناامید کننده است که سیاست ها، بودجه و برنامه ها قطع و تغییر می کنند.
در حال حاضر، دولت ترنبول در جهت مخالف سیاستها و اولویتهای مورد نیاز برای حمایت از جاهطلبیهای استرالیا 2030 حرکت میکند. تحقیقات و آموزش را کاهش می دهد ، تغییرات آب و هوایی را نادیده می گیرد و به اقتصاد کالایی چسبیده است. است .
نیاز به جهت روشن
البته این چالشها برای سازمانی مانند ISA هستند. با این حال، شناسایی چالش ها و رسیدگی به آنها وظیفه یک استراتژی ملی علم، تحقیق و نوآوری است. نه تنها باید یک جهت روشن برای آینده، بلکه مسیرهای منسجم و مؤثری را نیز ارائه دهد که فعالان در سیستم نوآوری را قادر می سازد تا نتایج ملموس را ارائه دهند.
بدون شک استراتژی ISA حاوی عناصری است که به این اهداف ضربه می زند، به همین دلیل است که ما باید آرزوی موفقیت کنیم. اما به همان اندازه نیاز به بازنگری سازمانی دارد: اهداف ملی چیست؟ چه مشکلاتی وجود دارد و چگونه میتوانیم آنها را گام به گام و به صورت سیستماتیک برطرف کنیم؟ شاید این می تواند موضوع بعدی در دستور کار آن باشد.
برنامه های براق و جاه طلبی های بلند خوب است و ارزش آموزشی آنها برای طبقات سیاسی و جامعه گسترده تر نباید دست کم گرفته شود. اما طرحی برای یک سیستم تحقیقاتی و نوآوری دائماً در حال تکامل، با بودجه مناسب و پیوسته بهتر خواهد بود.ش
بدون نظر