به عنوان یک قاعده کلی، هر چه یک ایده نوآورانه تر باشد، اجرای آن ریسک بیشتری دارد. نوآوری های بزرگ شامل تغییرات بزرگ و ریسک بزرگ است. یک ایده محصول جدید ممکن است به ابزار تولید جدید، بسته بندی جدید، بازاریابی جدید و موارد دیگر نیاز داشته باشد. اگر شکست بخورد، پول از دست رفته است. اما نه همیشه. گاهی اوقات، یک نوآوری بسیار ساده و تقریباً بدون ریسک می تواند تأثیر عمیقی داشته باشد. در اینجا سه نمونه از نوآوری های مسخره ساده و حتی بدیهی است که واقعاً جهان را تغییر داده اند.
کمربند ایمنی
در سال 1959، مهندس ولوو، نیلز بوهلین، ایده کمربند ایمنی سه نقطه ای را که امروزه در خودروها می بینیم، مطرح کرد. در مجموع، این یک اختراع بی اهمیت بود: اضافه کردن یک کمربند پارچه ای به اطراف صندلی ها و لنگر انداختن آن به شاسی خودرو. اما تا به امروز هیچ چیز – مطلقاً هیچ چیز – برای کاهش صدمات و نجات جان افراد در تصادفات اتومبیل بیشتر انجام نداده است. با وجود کامپیوترها، کیسه های هوا، ماشین های خودران و موارد دیگر، طبق گفته اداره ملی ایمنی ترافیک بزرگراه های آمریکا “برای بزرگسالان و کودکان بزرگتر (که به اندازه کافی بزرگ هستند تا کمربند ایمنی به درستی جا شود)، استفاده از کمربند ایمنی موثرترین راه است. برای نجات جان افراد و کاهش صدمات در تصادفات.”
این بدان معناست که میلیونها نفر امروز زنده هستند، زیرا آنها یا والدین یا پدربزرگها و مادربزرگهایشان کمربند ایمنی را بستهاند. اتفاقاً و به اعتبار ولوو، این شرکت پتنت خود را برای کمربندهای ایمنی باز کرد و به هر سازنده ای اجازه داد که از آنها بدون مجوز ایده یا پرداخت حق امتیاز استفاده کند.
چرخ روی چمدان
از آنجایی که در دهه 50 زندگیام هستم و از کودکی یک مسافر معمولی بودم، هنوز به وضوح روزهایی را به یاد میآورم که واقعاً مجبور بودیم چمدانها را حمل کنیم یا یک باربر استخدام کنیم تا این کار را برایمان انجام دهد. در سال 1970 بود که برنارد سادو ایده بسیار واضحی داشت که چرخهایی را روی ته چمدانها قرار دهد تا بتوانید به جای حمل آنها، آنها را بکسل کنید. علیرغم درخشش ساده این ایده، این ایده واقعاً مورد توجه قرار نگرفت و در طول دهههای 70 و 80، بیشتر مسافران چمدانهایی را به فرودگاه حمل میکردند در زمانی که حتی در شرایط اقتصادی میتوانستید دو چمدان نسبتاً قابل توجه را چک کنید. این تا حدی به این دلیل بود که چمدان های چرخ دار با بند کششی به راحتی می افتادند.
بیست سال بعد، خلبان باب پلات دو ایده بسیار ساده دیگر داشت. ابتدا چمدان را به پهلو چرخاند و یک چرخ را در دو طرف انتهای پهن کیف قرار داد. ثانیاً یک دسته جمع شونده روی چمدان ها گذاشت. با این تغییرات کوچک، حتی چمدانهای سنگین بزرگ را میتوان به راحتی پشت سرتان کشید.
هیچ یک از این ایده ها مهم نبودند. هر یک از آنها می توانست بدون ایجاد ضرر فاجعه بار برای تولید کنندگان شکست بخورد. اما شکست نخوردند. آنها خیلی موفق شدند و امروز، یک چمدان بدون چرخ یک چیز کمیاب و احتمالاً عتیقه است.
پیامک
از نظر فنی، SMS (سرویس پیام کوتاه که در ایالات متحده «پیامهای متنی» نامیده میشود) به سادگی دو اختراع دیگر که در اینجا در مورد آنها نوشتهام نیست، اما از نظر مفهومی بسیار ساده است. در دهه 1980، هنگام توسعه پروتکل GSM، که استاندارد دیجیتال پشت تلفن همراه امروزی است، پیش بینی ارسال پیام های متنی کوتاه در نظر گرفته شد. دلیل این امر ارسال پیام های شبکه به کاربران مانند اطلاع رسانی پست های صوتی یا تماس های از دست رفته بود. در سال 1992 بود که یک مهندس Vodaphone به این فکر افتاد که از قابلیت SMS تلفن خود برای ارسال پیام شخصی به همکاران خود استفاده کند. یک سال بعد، نوکیا (که در آن زمان پیشرو نوآورانه در تلفن های همراه بود)، گوشی هایی را معرفی کرد که به کاربران اجازه می داد پیام های SMS را به تلفن های دیگر ارسال کنند.
چند سالی طول کشید تا پیامهای اس ام اس محبوب شدند. در اواسط دهه 1990، جوانان بیشتری در اروپا به تلفن همراه دست یافتند. با این حال، تماسهای تلفنی در آن زمان نسبتاً گران بود، بهویژه بر اساس استانداردهای دانشجویان پرحرف در بودجه. از طرف دیگر پیام ها نسبتاً ارزان بودند.
علاوه بر این، محدودیت 160 کاراکتری آن زمان به این معنی بود که جوانان، معمولاً خلاقتر از ما افراد مسنتر، باید راههایی را برای برقراری ارتباط تا حد امکان در چارچوب محدودیتهای تعداد محدودی از شخصیتها ابداع کنند. از این رو آنها با اختصاراتی مانند LOL، OMG، ROFL و موارد دیگر که امروزه رایج هستند، آمدند.
امروزه راههای زیادی برای برقراری ارتباط از طریق دستگاههای تلفن همراه وجود دارد: پیامک، تماسهای تلفنی، پیامرسانی فیسبوک، ایمیل، اسکایپ، واتساپ و غیره. با این حال، پیامک احتمالاً محبوب ترین است. با این وجود، این چیزی بیش از یک افزودنی ساده به پروتکل GSM نبود.
ریسک کم
این سه نوآوری، بر خلاف بسیاری از آنها، به راحتی قابل اجرا و نسبتاً بدون ریسک بودند. بستن کمربند ایمنی به خودروهای خود برای ولوو و سایر سازندگان امری ساده بود. و اگر مردم از کمربند ایمنی خوششان نمی آمد، به سادگی می توانستند آن را نبندند. متأسفانه، بسیاری از افراد از کمربند ایمنی استفاده نکردند و علیرغم کاهش صدمات و ارزش نجات جان آنها همچنان از این کار استفاده نمی کنند. توسعه کمربند ایمنی را با آیفون مقایسه کنید. توسعه و بازاریابی آیفون پرهزینه و پرخطر بود. اگر شکست می خورد، برای اپل یک فاجعه مالی بود.
اگر کمربندهای ایمنی خراب می شد، تفاوت مالی زیادی برای ولوو ایجاد نمی کرد. به همین ترتیب، قرار دادن چرخ بر روی چمدان ها شامل تغییرات مهندسی اساسی در چمدان سنتی نبود. نصب آنها بر روی برخی از چمدان ها و نه روی برخی دیگر کار ساده ای بود. اگر آنها شکست میخوردند، برای میسی، اولین خردهفروشی که چمدانهای چرخدار را به بازار عرضه کرد، فاجعهای مالی نداشت.
تلفن های همراه با استفاده از GSM در دهه 1990 قبلاً دارای صفحه نمایش پیام های کوتاه و پروتکل دریافت پیام بودند. تلفن های ثابت قدیمی از قبل حروف روی کلید داشتند. در نتیجه استفاده از این سیستم برای نوکیا برای ارائه پیام کوتاه بین تلفن ها آسان بود. از نظر فیزیکی، تلفنهای دارای پیامک مانند تلفنهای بدون قابلیت به نظر میرسند. اگر پیامهای اس ام اس قطع نمیشد، برای نوکیا مشکل بزرگی نبود. تلفنهای آنها همچنین برای تماسهای تلفنی خوب و شیک کار میکردند که امروزه باورش سخت است که هدف اصلی تلفن همراه بود.
محصول شما؟
در مورد محصول شما چطور؟ آیا افزودن یا کاهش ساده ای وجود دارد که بتوانید به محصول خود اضافه کنید که آن را ایمن تر، راحت تر یا کاربردی تر کند؟ اگر محصول شما فنی است، آیا عملکردهای موجودی وجود دارد که بتوان از آن برای مفیدتر کردن آن استفاده کرد؟
متأسفانه، نوآوری ها و اختراعات ساده محصول که تأثیر عمیقی دارند نادر هستند. بنابراین، امید خود را از دست ندهید.
من معتقدم راه یافتن آنها از طریق طوفان فکری یا تلاش برای یافتن ایده نیست. من معتقدم راه الهام گرفتن برای ایجاد تغییرات ساده اما عمیق در محصولات روزمره تماشای جهان است. مراقب نحوه استفاده مردم از محصولات شما و محصولات مشابه باشید. هنگامی که مشتریان معمولی خود از محصولات خود استفاده نمی کنند مراقب آنها باشید. به چیزهایی مانند ایمنی، راحتی و اتصال فکر کنید.
درست همانطور که یک روز در حالی که برنارد سادو چمدانهای سنگین را در یک فرودگاه جابهجا میکرد، الهامبخش نصب چرخها بر روی چمدانها بود، یک روز ممکن است از شما الهام شود که یک تغییر ساده، اما عمیق در محصولی که خود و دیگران مرتباً استفاده میکنید، ایجاد کنید. اگر دارید، در مورد آن به من بگویید!
بدون نظر