در دو دهه گذشته، شاهد افزایش چشمگیر محبوبیت نوآوری در مدل کسب و کار بوده ایم – و دلیل خوبی هم دارد.
فناوری استفاده از انواع مدلهای جدید کسبوکار را آسانتر از همیشه کرده است. در عین حال، افزایش سرعت نوآوری و رقابت جهانی، تمایز را بیش از همیشه مهم کرده است .
علاوه بر این، با ویرانی ناشی از COVID-19، ما در حال حاضر شاهد این هستیم که حتی اگر بسیاری از مشاغل برای بقا در حال مبارزه هستند، برندگان نیز وجود دارند. این برندگان معمولاً دارای مدلهای تجاری بسیار قوی هستند، که اهمیت نوآوری مدل کسبوکار را در مواقعی مانند این بیشتر نشان میدهد.
در این مقاله، به این خواهیم پرداخت که دقیقاً چیست، چرا اینقدر مهم است، و همچنین چگونه می توان با کمک چند مثال آن را محقق کرد.
فهرست مطالب
تعریف نوآوری مدل کسب و کار
یکی از اشتباهات رایجی که مردم در مورد مدل های کسب و کار مرتکب می شوند این است که آنها به سادگی به آنها به عنوان مدل قیمت گذاری محصولات و خدمات خود نگاه می کنند.
در حالی که مطمئناً بخش مهمی از مدل کسب و کار است، این اصطلاح در واقع به عنوان روشی تعریف میشود که «سازمان ارزش ایجاد، ارائه و جذب میکند».
مدل کسب و کار روشی است که یک سازمان ارزش ایجاد می کند، ارائه می دهد و به دست می آورد.
بنابراین، مدلهای کسبوکار موفق با ادغام این جنبههای مختلف کسبوکار در یک سیستم سازمانیافته و اندیشیده شده، رویکردی بسیار جامع را در پیش میگیرند.
بنابراین، نوآوری در مدل کسب و کار به سادگی راهی جدید برای کنار هم قرار دادن این قطعات است تا امیدواریم سیستمی ایجاد شود که هم برای مشتریان و هم برای خود سازمان ارزش بیشتری ایجاد کند.
یک مدل کسب و کار خوب، مانند هر سیستم دیگری، خیلی بیشتر از مجموع اجزای آن است.
چرا نوآوری در مدل کسب و کار بسیار مهم است؟
بدون اینکه بدانیم، کسبوکاری که به طور واضح بر مدل کسبوکار خود بهعنوان یک کل تمرکز نمیکند، اغلب در نهایت نقاط قوت اولیه خود را به خطر میاندازد.
به عنوان مثال، بسیاری از کسب و کارها به تدریج از نیازهای واقعی مشتریان خود دور می شوند، مگر اینکه به طور خاص بر اجتناب از آن تمرکز کنند. برخی ممکن است به شدت بر روی بهینه سازی تحویل محصولات خود تمرکز کنند و توانایی خود را برای ایجاد ارزش قربانی کنند.
دلایل زیادی برای این پدیده ها وجود دارد. شاید مدیریت بیش از حد روی کاری که رقبا انجام می دهد تمرکز کند، یا شاید فشاری از سوی سهامداران برای بهینه سازی برای سود کوتاه مدت وجود داشته باشد.
صرف نظر از این، صنایع بیشماری وجود دارند که منافع واقعی مشتریان و ارائهدهندگان خدمات متضاد شده است.
بخش مراقبتهای بهداشتی نمونه بارز این موضوع است: یک بیمارستان خصوصی انگیزههای قوی برای بیمار شدن شما دارد، به طوری که مرتباً برمیگردید و آنها میتوانند برای هر ویزیت از شما هزینه دریافت کنند. شما به طور طبیعی می خواهید که بیمارستان به خوبی از شما مراقبت کند، اما در حالت ایده آل، شما فقط می خواهید سالم بمانید و در وهله اول مجبور نباشید به پزشکان مراجعه کنید.
بنابراین، حتی اگر تک تک پزشکان تمام تلاش خود را برای مراقبت از شما انجام دهند، به احتمال زیاد کسبوکار برای حفظ سلامت شما سرمایهگذاری نمیکند، زیرا این بدترین اتفاقی است که میتواند برای کسبوکار آنها بیفتد. در مقایسه با مدلهای کسبوکار مانند خدمات اشتراک انعطافپذیر که در آن ارائهدهنده باید دائماً برای حفظ مشتری ارزش ایجاد کند. هر چه مدت طولانی تری بتوانند مشتریان خود را راضی نگه دارند، این کسب و کارها سود بیشتری کسب می کنند که انگیزه های بسیار قوی برای همسویی ارزش سهامداران و مشتری ایجاد می کند.
نوآوری مدل کسب و کار به سادگی احتمالاً مهمترین ابزار برای ایجاد یک کسب و کار است که حداکثر ارزش را برای همه ذینفعان ایجاد می کند: مشتریان، سهامداران، کارمندان و جامعه در کل.
این بدیهی است که به طیف گسترده ای از مزایای منجر می شود :
- افزایش ارزش آفرینی منجر به افزایش رشد خواهد شد ، حتی برای مشاغل راکد
- از آنجایی که نوآوری مدل کسب و کار اغلب به مدل های عملیاتی جدید نیاز دارد و بنابراین کپی کردن آن برای رقبای شناخته شده بسیار دشوار است.
- … که می تواند منجر به طولانی شدن دوره مزیت رقابتی شود
- نوع مناسب مدل کسب و کار همچنین به غلبه بر مخالفتها با فروش و ایجاد شناخت مثبت از برند کمک میکند
- همانطور که گفته شد، برخی از مدلهای تجاری میتوانند کسبوکار را نسبت به چرخههای بازار و رویدادهای غیرمنتظره «قوی سیاه»، مانند بحران اخیر COVID-19 قویتر کنند.
برای نتیجه گیری، نوآوری مدل کسب و کار ابزاری انعطاف پذیر برای ایجاد یک تجارت عالی صرف نظر از صنعت است. به همین دلیل است که بسیاری از سریعترین و مخربترین کسبوکارها از جمله نوآوری مدل کسبوکار را بهعنوان بخش کلیدی «ترکیب نوآوری» آنها خواهید دید .
نمونه هایی از نوآوری مدل کسب و کار
قبل از اینکه به قسمتی بپردازیم که در آن به چگونگی انجام واقعی نوآوری در مدل کسب و کار می پردازیم، اجازه دهید ابتدا به چند نمونه از نوآوری در مدل کسب و کار نگاهی بیندازیم تا تصویر بهتری از آنچه می تواند در عمل به نظر برسد.
مدل های اشتراک
مدلهای اشتراک روشی قدرتمند برای تبدیل خریدهای یکباره به یک جریان درآمد قابل پیشبینیتر و در طول زمان بزرگتر هستند و در عین حال اطمینان میدهند که مشتری همچنان ارزش خود را به دست میآورد و همچنین میتواند به دلیل خرید بیش از حد، از هزینههای بهتری برای خدمات رده بالا برخوردار باشد. زمان.
مدل های اشتراک برای هر دو کسب و کار B2B و B2C به طور یکسان قابل اجرا هستند.
در سمت B2B، محصولات نرم افزار به عنوان سرویس (SaaS) مانند مایکروسافت آفیس 365 و زیرساخت به عنوان سرویس (IaaS) مانند خدمات وب آمازون نمونه های خوبی از این رویکرد هستند.
در جایی که کسبوکارها قبلاً نسخه جدید محصولات آفیس را شاید هر پنج تا ده سال یک بار خریداری میکردند، اکنون همان شرکتها هر سال مبلغی مشابه، هرچند اندکی کمتر، برای اشتراک آفیس 365 خود میپردازند. با این حال، برای افزایش قیمت، بهروزرسانیهای دائمی دریافت میکنند تا همه همیشه از آخرین نسخهها استفاده کنند، و همچنین بسیاری از خدمات با ارزش افزوده بیشتری که مشتریان باید از شخص دیگری مانند تیمهای مایکروسافت خریداری میکردند، به علاوه انعطافپذیری بیشتر لغو مجوزهای استفاده نشده و ارتقا یا تنزل برخی از کاربران به برنامه های مناسب. کاملاً واضح است که این معامله ای است که در آن همه برنده می شوند.در سمت مصرف کننده، Dollar Shave Club یک نمونه عالی از یک تجارت اشتراکی است که به سادگی منطقی است. مصرفکننده محصولات عالی را راحتتر و مقرون به صرفهتر از مارکهای سنتی در فروشگاههای معمولی دریافت میکند، و شرکت دوباره جریان درآمدی بسیار قابل پیشبینی را دریافت میکند، در حالی که واسطهها را حذف میکند.
کسبوکارهای اشتراکی معمولاً زنجیرههای ارزش کاملاً متمایز و سادهای دارند، اما به برخی قابلیتها نیاز دارند که بسیاری از کسبوکارهای محصول ممکن است در آنها چندان قوی نباشند، مانند تحویل و پشتیبانی مشتری.
فریمیوم
Freemium مجموعه ای از کلمات free و premium است. این به مدلهای تجاری اشاره دارد که در آن یک شرکت نسخه رایگان محصول خود را معمولاً با محدودیتهای خاصی ارائه میکند تا کاربران را جذب کند و در نهایت آنها را به «مشتریان ممتاز» ارتقا دهد.
برای کسب و کارهایی با محصول خوب، حاشیه سود ناخالص بالا و هزینه های بالای جذب مشتری، مانند اکثر کسب و کارهای محتوا و نرم افزار، این می تواند یک مدل بسیار قدرتمند به خصوص در بازارهای شلوغ باشد.
برای مثال، در Viima ، تقریباً همه مشتریان پرداختکننده ما ابتدا برای نسخه رایگان محصول ما ثبتنام کردهاند، ارزشی را که محصول میتواند برایشان فراهم کند، دیدهاند، و سپس با افزایش استفاده از این ابزار، در نهایت به مشتریان پرداختکننده تبدیل شدهاند.این بدیهی است که هزینه های جذب مشتری ما را کاهش می دهد و به ما امکان می دهد محصول بهتری را با قیمتی مقرون به صرفه تر از رقبا به مشتریان خود ارائه دهیم، که به ما امکان می دهد به مشاغلی که رقبا علاقه ای به ارائه خدمات به آنها ندارند خدمات دهیم که منجر به رشد سریع می شود. در حالی که هنوز حاشیه های جامد را حفظ می کنیم که می توانیم از آنها برای سرمایه گذاری مجدد در کسب و کار استفاده کنیم و چرخ فلایویل رشد خود را تسریع کنیم .
مدل Freemium برای محصولات نرم افزاری B2B که تمایل به پذیرش از پایین به بالا مانند Slack و Zoom دارند ، اما همچنین برای بسیاری از سرویس های B2C، مانند Spotify و Apple iCloud ، بسیار رایج است .
نکته منفی این است که بدون ایجاد ارزش قوی، مدل های فریمیوم ممکن است کسب ارزش کافی را برای کسب و کار دشوار کند.
بستر، زمینه
در اصل، پلتفرمها مکانهایی هستند که تجمیع و/یا تسهیل دیدار عرضه و تقاضا را انجام میدهند. پلتفرم ها با رویکرد توزیع شده آنها برای ایجاد ارزش مشخص می شوند.
در عمل این بدان معناست که آنها اساساً یا خواستگار یا بازاری هستند، اما هنوز اشکال و اشکال مختلفی دارند. آنها معمولاً با دریافت کمیسیون از تراکنشها یا با گرفتن هزینه از طرف عرضه برای خدمات ارزش افزودهای که ارائه میکنند، درآمد کسب میکنند.
این روزها بیشتر این اصطلاح را می شنوید که برای پلتفرم های دیجیتال استفاده می شود، اما مدل کسب و کار بسیار پیش از خدمات آنلاین است. مراکز خرید و تبلیغات طبقه بندی شده در روزنامه ها تنها چند نمونه از مدل های کسب و کار پلت فرم های سنتی هستند.
با این حال، پلتفرم های دیجیتال، مدل کسب و کار را بسیار سودآورتر کرده است. پلتفرمهایی مانند موارد ذکر شده در بالا، قبلاً بسیار محلی بودند، اما اکنون میتوان پلتفرمهای جهانی با صرفهجویی در مقیاس فوقالعاده و حداقل هزینه برای شروع ایجاد کرد. همه ما با این مثال ها آشنا هستیم: YouTube، Airbnb، Uber، Alibaba، اپ استور ، و این لیست ادامه دارد. در حالی که احتمالاً تلاش برای رقابت مستقیم با این غولها ایده خوبی نیست، اما هنوز جاهای زیادی وجود دارد که مدلهای تجاری پلتفرم میتوانند ارزش زیادی ایجاد کنند.
چالش مدلهای کسبوکار پلتفرم این است که اغلب به سختی میتوان پلتفرمها را از زمین خارج کرد و به حجم بحرانی دست یافت، جایی که آنها خودپایدار شوند.
مستقیم به مصرف کننده (D2C)
هم تولیدکنندگان کالاهای مصرفی و هم تولیدکنندگان کالاهای صنعتی به طور سنتی برای فروش کالاهای خود به زنجیره تامین، اغلب پیچیده، از عمده فروشان و خرده فروشان متکی بوده اند.
قبل از اینترنت، این امکان را به آنها می داد تا دسترسی جغرافیایی بسیار بیشتری داشته باشند و در نتیجه از صرفه جویی در مقیاس بهره ببرند.
با این حال، با ظهور تجارت الکترونیک، ما شاهد افزایش سریع محبوبیت مدل کسب و کار مستقیم به مصرف کننده در بسیاری از دسته بندی های کالاهای مصرفی بوده ایم.
این رویکرد با حذف واسطهها، حاشیههای بیشتری را برای تولیدکننده فراهم میکند، به آنها کنترل بسیار بیشتری بر برند، تجربه و روابط مشتری میدهد، و دادههای بیشتری را در اختیار آنها قرار میدهد، که کیفیت بالاتری نیز دارد، بنا به تقاضا و ترجیحات مشتری.
ما طیف گسترده ای از داستان های موفقیت را در این زمینه دیده ایم، به عنوان مثال تسلا در خودروهای برقی، واربی پارکر در عینک، کاسپر در تشک ها، و باشگاه تراشی دلار فوق الذکر . اگرچه هنوز آنقدر رایج نیست، اما همین رویکرد در بخش B2B با شرکت هایی مانند بسته بندی برلین نیز مورد توجه قرار گرفته است .
تبلیغات، شرکت های وابسته و حمایت های مالی
تا زمانی که محتوا و کانال های ارتباطی وجود داشته است، تبلیغات به این شکل بوده است ، و این اخیراً تغییر نکرده است.
با ظهور اینترنت، تلفن های هوشمند و دموکراتیزه شدن تولید محتوا، شاهد افزایش چشمگیر محتوا بوده ایم که مدل کسب و کار سنتی کسب درآمد از محتوا با تبلیغات و حمایت های مالی را سخت تر کرده است زیرا رقابت بسیار بیشتری برای جلب توجه مردم وجود دارد. .
برای مخاطبان مناسب، معمولاً در جایگاههای بسیار خاص، همچنان میتواند به خودی خود یک مدل کسبوکار قابل دوام باشد و برای کسبوکارهای دیگر با پیروان قابلتوجه، میتواند به یک منبع ثانویه درآمد اضافی تبدیل شود.
به عنوان مثال، در حالی که Spotify اکثریت قریب به اتفاق درآمد و سود خود را از مشترکین خود تولید می کند، درآمد تبلیغاتی جریان درآمد ثانویه محکمی را برای شرکت فراهم می کند که می تواند برای سرمایه گذاری در رشد استفاده شود.
رهبران ضرر و خدمات افزودنی
در حالی که هیچ چیز جدیدی در فروش خدمات حرفه ای وجود ندارد، ما شاهد بسیاری از مدل های کسب و کار جدید جالبی بوده ایم که بر اساس آنها ساخته شده اند.
یک مثال عالی از این مدل کسب و کار شرکتهای نرمافزار منبع باز مانند WordPress، Red Hat و Elastic است . این شرکتها محصولات نرمافزاری متنباز بسیار محبوبی ساختهاند که به سایر شرکتها اجازه میدهند کاملاً رایگان از آنها استفاده کنند.
وقتی نرم افزار عالی را به صورت رایگان ارائه می کنید، به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد، همانطور که مطمئناً در مورد سه محصول فوق الذکر چنین بوده است. بدون مدل منبع باز، این شرکت ها هرگز نمی توانستند به سهمی از بازار دست یابند که واقعاً به آن رسیده اند.
هنگامی که محصولات آنها در مقیاس پذیرفته شد، شرکت های منبع باز بدیهی است که موقعیت خوبی برای فروش خدمات حرفه ای یا ارائه خدمات میزبانی برای این پایگاه بزرگ از کاربران دارند.
همان منطق اولیه ارائه چیزی به صورت رایگان یا با ضرر، و سپس فروش محصولات یا خدمات اضافی به آن پایگاه مشتری گستردهتر، به عنوان استراتژی رهبر ضرر نیز شناخته میشود . این به طور گسترده ای در بسیاری از صنایع، مانند خرده فروشی که در آن فروشگاه ها ممکن است یک معامله واقعی برای برخی محصولات جذاب ارائه دهند تا ترافیک بیشتری را جذب کنند، مورد استفاده قرار گرفته است.
به طور کلی، فروش قراردادهای تعمیر و نگهداری و سایر خدمات الحاقی به یک مدل تجاری فراگیر به ویژه در B2B تبدیل شده است، اما همچنین برای محصولات B2C گرانتر، مانند خودروها.
تیغ ریش تراش
مدل کسب و کار تیغ و تیغ در واقع شکل دیگری از استراتژی رهبر ضرر ذکر شده است، اما مختص کالاهایی با چرخه عمر طولانی تر است. ایده این است که شما محصولی مانند تیغ را با قیمتی بسیار مقرون به صرفه – معمولاً با ضرر – ارائه میکنید و سپس با فروش مداوم اقلام مکمل و مصرفی برای آن، درست مانند تیغههای تیغ، سود میبرید.
جالب توجه است، درست مانند بسیاری دیگر از داستانهای نوآوری ، داستان مدل کسبوکار ابداع شده توسط ژیلت زمانی که برای اولین بار تیغهای یکبار مصرف را ساخت، درست نیست . در واقع، رقبای آن را اختراع کردند که پس از انقضای پتنت های ژیلت وارد بازار شدند.
از آن زمان، این مدل توسط بسیاری از شرکتهای فروش کالاهایی مانند دوربین فیلمبرداری، چاپگر و کپسول نسپرسو پذیرفته شده است .
هیبریدها
در حالی که نمونههای ذکر شده برخی از الگوهای مدل کسبوکار نوآورانهای را پوشش میدهند که در سالهای اخیر شاهد محبوبیت آنها بودهایم، بسیاری دیگر نیز وجود دارند: حق رای دادن، مزایدهها، پرداختهای خرد، پرداخت هر چه میخواهید ، این فهرست ادامه دارد.
Business Model Navigator یک ابزار بسیار راحت و آسان برای مرور این الگوها است.
روشهای بیشماری وجود دارد که میتوانید مدلهای کسبوکار مختلف را با محصولات و خدمات مختلف ترکیب کنید تا ارزش ایجاد شده توسط محصولات و خدمات خود را به حداکثر برسانید.
در نتیجه، بسیاری از نوآورترین کسبوکارها در صنایع خود مدلهای تجاری ترکیبی دارند که در واقع چندین الگوی فوقالذکر را به گونهای ترکیب میکنند که برای کسبوکار خاص آنها طراحی شده است. این هم برای کسب و کارهای سنتی و هم برای استارت آپ ها به طور یکسان صادق است. یک نمونه از یک مدل هیبریدی موفق، Spotify فوق الذکر است . همانطور که گفته شد، رویکرد freemium هسته اصلی کسب و کار آنها است، اما آنها همچنین از تبلیغات به عنوان راهی برای کسب درآمد از کاربران رایگان خود استفاده می کنند، اما همچنین کاربران خود را تشویق می کنند تا به برنامه های پولی ارتقا پیدا کنند. حتی اگر تبلیغات به طور آشکار ارزشی را برای مشتریان خود فراهم نمی کند، آنها می توانند از این کار کنار بیایند زیرا طرح رایگان آنها به سادگی ارزش زیادی را در اختیار کاربران قرار می دهد که تبلیغات فقط یک مزاحمت کوچک در طرح کلان چیزها هستند.
نمونه دیگری از این مورد Peloton است . آنها تجهیزات ورزشی پیشرفته مانند دوچرخه و تردمیل را برای مصارف خانگی می فروشند و آن را با خدمات اشتراکی که برنامه های ورزشی، کلاس های مجازی و بسیاری ویژگی های جذاب دیگر را برای همراهی دوچرخه ارائه می دهد، می فروشند. به گفته این شرکت، با وجود اینکه دستگاههای آنها بسیار گران هستند، قصد دارند آنها را در زمان سربهسر بفروشند و سپس با اشتراکها درآمد کسب کنند.
این بدیهی است که به این معنی است که برای کسب سود، آنها باید اطمینان حاصل کنند که مشتریان خود با انگیزه باقی می مانند و به ورزش ادامه می دهند، که در نهایت آنها را تناسب اندام نگه می دارد و برای همه افراد درگیر ارزش ایجاد می کند.
رهبری شرکت ممکن است کسب و کار را به خوبی مدیریت نکرده باشد، که منجر به چالش های مالی شدید پس از پایان قرنطینه شده است، اما این چیزی از قدرت اساسی مدل کسب و کار کم نمی کند. با این حال، این یک یادآوری عالی است که در حالی که یک مدل کسب و کار قوی یک پایه عالی است، اما راه اندازی یک کسب و کار موفق بیشتر از آن است.
چگونه نوآوری در مدل کسب و کار ایجاد می کنید؟
نمونههای بالا امیدواریم الهامبخشی در مورد مدلهای کسبوکار جدیدی که ممکن است امکان پذیر باشد را به شما ارائه کرده است.
با این حال، اگر به دنبال ایجاد نوآوری در مدل کسب و کار برای کسب و کار خود هستید، در اینجا چند نکته وجود دارد که می تواند به شما کمک کند مدل مناسب خود را پیدا کنید.
1. با ارزش مشتری شروع کنید
اولین قدم، مانند هر نوآوری، شروع با ارزش مشتری است.
- “کاری” که مشتری می خواهد انجام شود چیست ؟
- چه موانعی در حال حاضر آنها را از انجام کار باز می دارد؟
- مشتریان شما اکنون از چه چیزی برای انجام همان کار استفاده می کنند، یا چرا انجام آن را به تعویق می اندازند؟
- از کجا بفهمند کار انجام شده یا نه؟
هنگامی که پاسخ روشنی برای این سؤالات دارید، در حال حاضر به خوبی در راه خود خواهید بود.
2. نقاط قوت شما چیست؟
بدیهی است که هر کسب و کاری باید مدل های کسب و کار خود را بسازد تا از نقاط قوت و قابلیت های منحصر به فرد خود بهره برده و از آنها بهره ببرد.
به عنوان مثال، اگر دادههای زیادی دارید و اینکه محصولاتتان چه زمانی و چگونه خراب میشوند، بدیهی است که بهترین گزینه برای ارائه خدمات تعمیر و نگهداری جدید یا حتی بیمه برای این محصولات هستید.
3. اهداف شما برای کسب و کار چیست؟
برخی از کسبوکارها میخواهند روی سودآوری تمرکز کنند، برخی دیگر میخواهند تا جایی که ممکن است رشد کنند و برخی به سادگی میخواهند تا جایی که ممکن است کاری را برای مشتریان خود انجام دهند.
این اهداف در نهایت زمانی اهمیت زیادی پیدا میکنند که میخواهید مدل کسبوکار کاملی را طراحی کنید، زیرا مدلهای مختلف کسبوکار برای انواع مختلف اهداف مناسبتر هستند.
برخی از شرکت ها ممکن است به سادگی بخواهند راه هایی برای گسترش تجارت فعلی خود با تغییرات جزئی در مدل خود پیدا کنند، جایی که دیگران ممکن است به دنبال تغییرات بزرگتر و دگرگون کننده تر باشند.
به عنوان مثال، اگر به دنبال به حداکثر رساندن رشد هستید، باید یک مدل کسب و کار را انتخاب کنید که در آن مشتری تقریباً تمام ارزش را بدست آورد و هزینه ها را کاهش دهید تا پذیرش را به حداکثر برسانید.
در کوتاهمدت، در مقایسه با برخی از مدلهای دیگر، آسیب مالی خواهید دید، اما این امر میتواند کسبوکار را برای رقبا غیر جذاب کند، بنابراین در بلندمدت مزیت رقابتی بزرگی برای شما به ارمغان میآورد. مدل های Freemium و open source نمونه های بارز این رویکرد هستند.
4. با محک زدن مبتکران پیشرو به دنبال الگوها باشید
همانطور که گفته شد، بهترین مدل های کسب و کار متناسب با نیازهای مشتریان شما، ویژگی های صنعت شما و همچنین اهداف کسب و کار شما طراحی می شوند.
بنابراین، هر زمان که به دنبال طراحی یک مدل کسبوکار جدید هستید، معمولاً ایده خوبی است که کارهایی را که نوآورترین شرکتهای جهان در حال حاضر انجام میدهند، محک بزنید.
واضح است که باید بدانید رقابت شما کجاست، اما به یاد داشته باشید که هدف نوآوری در مدل کسب و کار یافتن راهی است که به شما امکان می دهد ارزش بسیار بیشتری نسبت به آنها ارائه دهید، یا با قیمت کمتر یا با حاشیه بهتر، شاید حتی هر دو، بنابراین فقط آنها را کپی نکنید!
بنابراین، بهترین معیارها اغلب از صنایع بسیار متفاوت هستند.
همانطور که گفته شد، Business Model Navigator یک منبع عالی برای این فرآیند محک زدن است. این وبسایتی است که دارای 55 الگوی مدل کسبوکار مختلف است که میتوانید آنها را برای کسبوکار خودتان اعمال کنید، از جمله بیشتر نمونههایی که در بالا ارائه کردیم.
5. همه را کنار هم بگذارید تا مدل مناسب را شناسایی کنید
گام بعدی این است که یافته های خود را از مراحل 1، 2، 3 و 4 ترکیب کنید. راه هایی را بیابید که بتوانید تا حد امکان برای مشتریان خود ارزش ایجاد کنید، که از نقاط قوت شما استفاده می کند و به شما امکان می دهد تا سهم عادلانه ای از آن درآمد را به دست آورید. با اهداف تجاری شما تعیین می شود.
بدیهی است که این بخش خلاقانه است، بنابراین ممکن است برای درست کردن این کار کمی زمان و تلاش لازم باشد، اما به یاد داشته باشید که همیشه می توانید به نمونه هایی که در بالا ذکر کردیم نگاه کنید.
می توانید از ماتریس زیر برای ترسیم گزینه های خود و مقایسه آنها با اهداف خود استفاده کنید.برای تعمیم، اگر در حال حاضر خدماتی را می فروشید، معمولاً می خواهید کسب و کار را به مخاطبان بیشتری تقسیم کنید و حاشیه ها را بهبود بخشید. برای هر دو هدف، راه دستیابی به این اهداف، تولید محصول است. اگر در این کار موفق شوید، میتوانید بیشتر ارزش را با کسری از هزینه ارائه کنید، که به طور طبیعی میتواند به شما کمک کند تا کسبوکار را به پایگاه مشتریان بسیار گستردهتری ارتقا دهید، اما حاشیههای ارائه آن ارزش را نیز بهبود بخشید.
از سوی دیگر، اگر محصولاتی را می فروشید، احتمالاً می خواهید فروش یکباره را به جریان درآمد قابل پیش بینی تری تبدیل کنید و همچنین میزان کسب و کاری را که از هر مشتری دریافت می کنید، افزایش دهید. در این مورد، راه حل این است که یا خدمات اضافی را بفروشید که به مشتریان شما کمک می کند تا از محصولات شما حداکثر استفاده را ببرند، یا به دنبال راه هایی باشید که بتوانید از آن فروش یکباره محصول به اشتراک با برخی از اجزای خدمات استفاده کنید.
6. اعتبارسنجی و تکرار
مانند هر نوع نوآوری دیگری، معمولاً در اولین بار هم نوآوری مدل کسب و کار را درست دریافت نمی کنید.
در پایان، تنها راه برای دانستن اینکه آیا کار می کند یا خیر، آزمایش مدل کسب و کار در عمل است.
بخش چالش برانگیز بسیاری از نوآوری های مدل کسب و کار این است که آنها اغلب به تغییرات شدید در مدل عملیاتی فعلی شما نیاز دارند، که بدیهی است که نباید این کار را انجام دهید مگر اینکه شواهد قوی دال بر ارزش این انتقال داشته باشید.
بنابراین، بسیار مهم است که مفروضاتی را که در مراحل منتهی به این نقطه انجام دادهاید، از حیاتیترین فرض خود تأیید کنید ، و آن را با زیرمجموعه کوچکی از مشتریان خود به کار بگیرید.
اعتبار بخشیدن به مدل کسب و کار در مقیاس کوچکتر بدیهی است که در هزینه ها و منابع صرفه جویی می کند، اما یک مزیت کلیدی دیگر دارد: سرعت. یادگیری و حرکت سریع برای موفقیت در نوآوری ضروری است.
یادگیری و حرکت سریع برای موفقیت در نوآوری ضروری است.
ترفندهای به ظاهر کوچک در مدل کسب و کار می تواند حتی درخشان ترین محصولات را ایجاد یا خراب کند، بنابراین اگر پیشنهادات عالی دارید، آماده باشید تا مدل کسب و کار را بر اساس آموخته های خود تکرار کنید و به راحتی تسلیم نشوید.به عنوان مثال، هر دو نتهای Post-I و دستگاههای نسپرسو موفقیت تجاری نداشتند تا زمانی که شرکتهای مربوطه آنها توانستند راههای مناسب برای بستهبندی این محصولات با مدل تجاری مناسب را بیابند.
گاهی اوقات ممکن است چند مورد از این ترفندها برای کشف مدل کسب و کار مناسب لازم باشد، حتی اگر محصولات شما عالی باشند، به همین دلیل است که وقتی پنجره فرصت شما هنوز باز است، باید یاد بگیرید، تکرار کنید و سریع حرکت کنید.
نتیجه
برای نتیجه گیری، نوآوری در مدل کسب و کار ابزاری قدرتمند و در عین حال بسیار ناچیز است.
این یکی از آن موضوعاتی است که برای دستیابی به آن کاملاً ساده است و بنابراین می تواند به زودی به ایجاد تفاوت کمک کند.
اگر نتایج کسبوکاری که فکر میکنید باید با محصولات و خدمات خود به دست آورید را نمیبینید، یا میخواهید سهم بازار قابل توجهی را از رقبای ریشهدار بگیرید، نوآوری در مدل کسبوکار را امتحان کنید.
بدون نظر