ایده های خلاق غذای نوآوری هستند و تقریباً هر رهبر تجاری ادعا می کند که نوآوری برای آینده شرکت او حیاتی است. با این حال، بیشتر کسبوکارها رویکرد احمقانهای به خلاقیت دارند. برای درک اینکه چرا چنین است، به خلاق ترین دسته از افراد روی این کره خاکی نگاه کنید: کودکان. روشی که کودکان با ایده ها کار می کنند و روشی که افراد تجاری با ایده ها کار می کنند کاملاً متضاد هستند. و همه می دانیم که کدام یک از آن دو گروه با خلاقیت موفق ترند! اگر کسبوکارها میخواهند خلاقتر باشند تا بهتر نوآوری کنند، پیشنهاد میکنم یادگیری را از کودکان شروع کنند.
یک صبح آفتابی شنبه را در محله ای با تعداد زیادی بچه در نظر بگیرید. یک خانواده یک ماشین لباسشویی جدید می گیرند و جعبه را به دخترشان کتی می دهند تا با آن بازی کند. او چند دوست را در اطراف دعوت می کند تا به او بپیوندند. چه می شد اگر کتی با جعبه مانند یک مدیر تجاری رفتار می کرد؟
راه کسب و کار
در یک محیط تجاری، کتی ممکن است طوفان فکری را آغاز کند. او به دوستانش توضیح میداد که برای به دست آوردن ایدههای خوب، انجام برخی حقیقتیابی و تعریف مسئله مهم است تا بتوانند بیانیهای مناسب برای مسئله بسازند. او با سؤالات تحلیلی شروع می کند.
“چرا می خواهیم با جعبه بازی کنیم؟”
“چون تخیلات ما را تحریک می کند!”
“چرا تصورات ما را تحریک می کند؟”
“زیرا به اندازه کافی بزرگ است که بتوانیم به آن صعود کنیم و می تواند تقریباً هر چیزی باشد که ما می خواهیم باشد!”
چرا ممکن است هر چیزی باشد که ما می خواهیم باشد؟
“سر دینگ دونگ نباش! بیا بازی کنیم.”
و غیره.
در نهایت، آنها یک بیانیه مشکل را فرموله می کنند: “از چه راه هایی می توانیم از این جعبه در سناریوی بازی استفاده کنیم؟” کتی این بیانیه را روی یک تخته سفید می گذارد و از دوستانش دعوت می کند تا در یک جلسه آزادانه ایده ها را فریاد بزنند که در آن همه ایده ها مورد استقبال قرار می گیرد و انتقاد ممنوع است (و کتی به هلن یادآوری می کند، این شامل این است که وقتی دوست ندارید زبان خود را به بابی بیرون بیاورید. ایده او).
پس از آن، ایده ها ترکیب می شوند و سپس به هر کودک چند برچسب داده می شود تا به سه ایده برتر خود رأی دهد. با این حال، قبل از اینکه آنها بتوانند این کار را انجام دهند، پدر کتی او را برای شام به خانه میخواند.
مسخره – مضحک
این مسخره است، اینطور نیست؟ هیچ گروهی از بچه ها اینطور بازی نمی کنند. با این حال، اغلب اینگونه است که ما به خلاقیت در کار نزدیک میشویم: به شیوهای کاسبکارانه، جدی، بدون بازی که بر جذب ایدهها و خفه کردن آنها تمرکز دارد. جای تعجب نیست که تاجران برای خلاق بودن تلاش می کنند!
چرا به جای اینکه تا حد امکان بچگانه و بی بازی باشید، از کودکان یاد نگیرید؟ چرا بازی را جزئی از خلاقیت و نوآوری نمی کنیم؟ نه تنها احتمالاً بهتر از روشهای تجاری کار میکند، بلکه مطمئناً بسیار سرگرمکنندهتر خواهد بود – ویژگیای که امروزه در اکثر محلهای کار بسیار کم است.
بیایید سعی کنیم دیدگاه کودکان را در مورد خلاقیت و نوآوری کسب و کار در نظر بگیریم. چه چیزی ممکن است یاد بگیریم؟ در اینجا فقط چند مورد وجود دارد.
تخیل گرایی
وقتی کودک یک جعبه بزرگ را می بیند، شروع به تصور احتمالات می کند. جعبه می تواند یک خانه، یک کاروان، یک سفینه فضایی، یک زیردریایی، یک ماشین زمان، یک سبد زیر یک بالن هوای گرم خیالی یا تقریباً هر چیزی باشد. انتخابهای او احتمالاً از هر چیزی که این روزها به او علاقه دارد، الهام میگیرد، داستانی که شب گذشته قبل از خواب خوانده و برنامههای تلویزیونی مورد علاقهاش.
او به راحتی می تواند احتمالات را تصور کند. یک جعبه بزرگ معمولی در چشمان بزرگسالان به همه چیز تبدیل می شود. همانطور که او احتمالات را تصور می کند، همچنین آنچه را که می تواند در سناریوهای مختلف انجام دهد، تجسم می کند. اگر قرار است جعبه یک سفینه فضایی باشد، ممکن است در کنارش «NASA» بنویسد، چند سوراخ سوراخ کند و بالشهایی را داخل آن قرار دهد تا صندلیها قرار گیرند.
شما می توانید همین کار را انجام بدید. من آن را تخیلگرایی مینامم (بازیای با اصطلاح «ذهنآگاهی»)، که در آن بهجای آگاهی از همه چیزهایی که در اطراف شماست، همه احتمالات را در یک موقعیت یا سناریوی معین تصور میکنید. به عبارت دیگر، همانطور که کتی کارهای مختلفی را تصور می کند که می تواند با جعبه خود انجام دهد، شما می توانید یاد بگیرید که کارهای مختلفی را که می توانید با یک محصول، یک تعامل یا یک فرآیند انجام دهید، تصور کنید.
به عنوان مثال، اگر در تلاش برای بهبود کارایی یک فرآیند هستید، فرآیند را در ذهن خود مجسم کنید و با آن بازی کنید. آن را به عنوان یک رقص با موسیقی مناسب تجسم کنید. آیا این یک فرآیند ظریف است که شایسته یک والس است یا فرآیندی خشن و بلند برای موسیقی تکنو مناسب تر است؟ یا شاید این فرآیندی باشد که میتوانید با اسباببازیهای ساختمانی ترسیم یا بسازید.
اگر می خواهید محصولی را بهبود ببخشید، تمام امکانات آن محصول را در ذهن خود تصور کنید. مردم چگونه از آن استفاده می کنند؟ چگونه می توانستند از آن استفاده کنند؟ چه کارهای مسخره ای ممکن است با آن انجام دهند؟ آیا نیاز به اصلاح یک تیغ دارید؟ اصلاح را با اشکال و اندازه های مختلف تصور کنید. یک حشره کوچک را تصور کنید که روی صورت یا پاهای شما (بسته به نوع تیغ) می گذرد و اصلاح را برای شما انجام می دهد. یک شاهزاده مو را تصور کنید که موها را می کند. کرم جادویی را تصور کنید که موها را از بین می برد.
بحث و جدل
وقتی گروهی از بچهها در حال بررسی این هستند که چه بازی کنند، انتقاد را به تعویق نمیاندازند. آنها آن را در آغوش می گیرند! بحث می کنند. آنها سعی می کنند ایده های خود را به دیگران بفروشند. آنها ایده های خود را تقویت می کنند و ایده های دیگر را تحقیر می کنند.
کتی تصمیم می گیرد که می خواهد جعبه سبد یک بالن هوای گرم باشد و به دور دنیا سفر کند. او گلندا را دعوت می کند تا با جعبه بازی کند. اما گلندا میخواهد جعبه مانند عمویش یک کاروان موتوری باشد، با فضای داخلی خنک و یکپارچه. آنها بحث می کنند و احتمالاً در مورد یکی از سه سازش تصمیم می گیرند. در مصالحه اول توافق می کنند که جعبه ابتدا یک سبد بادکنکی باشد و بعد از نیم ساعت تبدیل به کاروان شود. در سازش دوم، آنها تصمیم می گیرند آن را به یک کاروان معلق در یک بالون هوای گرم تبدیل کنند. در سازش سوم، آنها با یک گزینه نامربوط میآیند که برای هر دوی آنها جذاب است: آنها تصمیم میگیرند که بالون باید یک سفینه فضایی باشد.
تو این رو هم میتونی انجام بدی. در حالی که بسیاری از تکنیک های تفکر خلاق، انتقاد را در طول ایده پردازی ممنوع می کنند، اکثر بچه ها نسبت به ایده های یکدیگر بیش از حد انتقاد می کنند. به همین ترتیب، تیمهای واقعاً خلاق، مانند لنون و مککارتنی، گیلبرت و سالیوان و مونتی پایتون، در نوشتن آهنگها، موزیکالها و طرحهای کمدی انتقادی و استدلالی بودند. علاوه بر این، تحقیقات این را تأیید می کند: انتقاد از ایده های خلاقانه خلاقیت را افزایش می دهد .
بنابراین، بهجای فهرستبندی زیبای ایدهها بدون بحث انتقادی، بلافاصله درباره ایدهها بحث کنید. ایده های خود را مطرح کنید و ایده های دیگر را مسخره کنید. به آن ادامه دهید تا زمانی که یک سازش خلاقانه پیدا کنید که ممکن است این باشد: یک ایده و سپس دیگری را امتحان کنید. ایده ای را پیدا کنید که هر دو ایده را در خود جای دهد. یا ایده ای کاملا متفاوت پیدا کنید که همه را خوشحال کند.
بدون نظر