نوآوری در کسب و کار از فروش گذشته است. این کار به اندازه مهندسی مجدد، مدیریت ماتریس و شلاق زدن به کارمندان بدرفتار از مد افتاده است. بله، مطمئناً برخی از مشاغل به نوآوری خود ادامه خواهند داد. همه به بهبود اوضاع در اینجا و آنجا ادامه خواهند داد. اما ابتکار نوآوری شرکتی سریعتر از آن چیزی که فراری مدیرعامل می تواند در اتوبان بجنگد، از مد می افتد. درست است، نوآوری در کسب و کار یک مد بوده است و مانند همه مدها، در راه است تا با مد بعدی جایگزین شود (برنامه های سلامتی شرکتی به حساب من – بنابراین، اگر یک مشاور نوآوری هستید، توصیه می کنم یاد بگیرید که چگونه در اسرع وقت کارگاه های تمرکز حواس را هدایت کنید، این جایی است که پول خواهید داشت).

دلایل متعددی وجود دارد که چرا نوآوری در کسب و کار در راه است، اما اصلی ترین دلیل این است که به سادگی خیلی خوب کار نکرده است. مدیران میانی به مدیران نوآوری متوسط ​​تبدیل شده‌اند، تسهیل‌گران خلاقیت طوفان‌های فکری زیادی را اجرا کرده‌اند و نرم‌افزار مدیریت ایده تنها برای شلوغ شدن به اندازه یک روستای متروک در یک شب بارانی نصب شده است. مشاوران نوآوری به شرکت‌ها حمله کرده‌اند، شیطنت‌های خود را انجام داده‌اند و صورت‌حساب‌های خود را – به جای شیوه‌های نوآوری پایدار – به عنوان سوغاتی گذاشته‌اند. 

شرکت ها همچنان نوآوری خواهند کرد، اما…

البته این بدان معنا نیست که شرکت ها دست از نوآوری بر می دارند – که منجر به رکود می شود. نوآوری همچنان از سه جهت ادامه خواهد داشت.

اولاً، تعداد انگشت شماری از شرکت‌ها مدت‌هاست که مبتکر بوده‌اند و به این کار ادامه خواهند داد. اما حتی در حال حاضر، آنها به نوآوری نمی بالند. در عوض، آنها یک جریان ثابت از محصولات و خدمات و فناوری های جدید و هیجان انگیز منتشر می کنند و آن را انجام تجارت طبق معمول می نامند.

ثانیاً، جرقه‌های درخشان در سیلیکون ولی و جاهای دیگر همچنان ایده‌های عجیب و غریبی خواهند داشت که آنها را به کسب‌وکارهای جدیدی تبدیل می‌کنند که روش افراد را تغییر می‌دهد که کارهای اساسی را انجام می‌دهند، مانند ارتباط با دوستان یا گرفتن تاکسی. همانند نوآوران بلندمدت، این تازه‌کارها کاری را که انجام می‌دهند «نوآوری» نمی‌نامند. به آن می گویند: «پولدار شدن متعفن». با این حال، با گذشت زمان، بسیاری از این استارت‌آپ‌ها رشد می‌کنند، بروکراتیک‌تر می‌شوند و خود را در گروه سوم می‌بینند.

این گروه سوم شامل اکثر شرکت ها می شود. اعضای این گروه در واقع نوآوری نمی کنند. بلکه پیشرفت های کمی در اینجا و آنجا ایجاد می کنند. علاوه بر این، هنگامی که یک شرکت در گروه اول یا دوم با یک محصول جدید نوآورانه موفق می شود، شرکت های گروه سوم محصولات مشابهی را تولید می کنند که کمی کمتر جذاب و کمی ارزان تر هستند. گوشی هوشمند صفحه لمسی مثال خوبی است. هنگامی که اپل توانایی این دستگاه ها را برای تبدیل کاربران به زامبی های مکنده محتوا نشان داد، سایر تولیدکنندگان تلفن به سرعت از گوشی های هوشمند خود پیروی کردند. 

این سومین گروه هستند که شیفته نوآوری شدند. آنها گوشی هوشمندی با ویژگی جدید طراحی می کنند و آن را «نوآوری» می نامند. آنها مدیران خود را با وظیفه نوآوری، در رأس مسئولیت های موجود، سخت کردند. آنها کلمه “نوآوری” را روی عناوین شغلی چپ، راست و مرکز چسباندند. آنها روی نرم افزار مدیریت ایده سرمایه گذاری کردند که عالی بود. به نوعی قبل از آن، زمانی که یک کارمند ایده ای داشت، باید آن را به مدیرش می گفت که از او تشکر می کرد و این ایده را نادیده می گرفت، زیرا او می دانست که هرگز توسط مدیرش تایید نمی شود و به هر حال، او خیلی سرش شلوغ بود و نمی توانست به آن رسیدگی کند. با ایده های احمقانه با ظهور نرم افزار مدیریت ایده،

نتیجه نهایی نوآوری برای این گروه سوم، در بیشتر موارد، چیزی نبود جز کار بیشتر برای کارمندانی که بیش از حد کار می کنند، به جای اینکه به طور جادویی شرکت خود را به ستاره های نوآوری تبدیل کنند، به طور فزاینده ای نشانه هایی از مرگ بر اثر استرس را نشان می دهند. احتمالاً به همین دلیل است که سلامتی روند تجارت آینده است. هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواهد این مدیران بمیرند، حداقل قبل از دور بعدی اخراج‌ها.

مشاوران نوآوری نیز نوآوری نمی کنند

توجه داشته باشید، فقط شرکت های بزرگ مقصر نیستند. در تجربه من، اکثر مشاوران نوآوری به اندازه مشتریان خود بی نوآور هستند. مشاوری را در نظر بگیرید که ارائه‌ی بدون پاورپوینت او شامل اسلایدی است که می‌گوید «خطرناک‌ترین عبارت در زبان انگلیسی این است که «ما همیشه این کار را انجام می‌دهیم.» و سپس به اجرای یک طوفان فکری دقیقاً با پیروی از قوانین تعیین‌شده توسط الکس ادامه می‌دهد. آزبورن 60 سال پیش، زیرا، خوب، “این راهی است که ما همیشه آن را انجام داده ایم.”

مشاوران نوآوری پیچیده‌تر به شرکت‌هایی با اسلایدهای پیچیده‌تر که شامل نمودارهای رنگارنگ، کلمات عجیب و غریب جدید و فرآیندهای پیچیده است حمله می‌کنند که اجرای آن‌ها ساعت‌های قابل پرداخت زیادی را تضمین می‌کند (البته برای مشاور) و تضمین می‌کند که ایده‌ها قبل از نادیده گرفته شدن از حلقه‌های بیشتری عبور می‌کنند. . به هر حال، چرا وقتی می‌توانید سیستم‌های پیچیده‌ای برای نادیده گرفتن ایده‌ها بسازید، چرا به مدیران اجازه دهید بلافاصله ایده‌ها را نادیده بگیرند؟

در نتیجه

در نتیجه، گروه سوم شرکت ها، گروهی که روند نوآوری را پذیرفته بودند، اکنون اشتهای خود را برای نوآوری از دست داده اند. آنها متوجه شده اند که تجارت طبق معمول، بدون اینکه همه چیز را “نوآورانه” بنامیم، خوب و شیک است. و هست. آنها می توانند به جای نوآوری، روی بهبود آهسته محصولات و فرآیندها و کپی برداری از محصولات موفق نوآوران واقعی تمرکز کنند.

بنابراین، نوآوری ادامه خواهد یافت، اما خود کلمه به میزان قابل توجهی کمتر مورد استفاده قرار خواهد گرفت. تازه کردن یک محصول برای به روز کردن آن، دیگر «نوآوری» نامیده نمی شود. در عوض، آن را “بهبود محصول” می نامند. عناوین شغلی کلمه “نوآوری” را از دست می دهند و مدیران ارشد از شرکت در کنفرانس های نوآوری خودداری می کنند و شروع به شرکت در کنفرانس های سلامتی می کنند.

در همین حال، تعداد معدودی از مشاوران نوآوری به یافتن کار ادامه می‌دهند، یا به این دلیل که در کمک به شرکت‌ها برای نوآوری بسیار خوب هستند یا به این دلیل که در فروش خود بسیار خوب هستند. بقیه به طور فزاینده ای برای کار ناامید خواهند شد مگر اینکه بتوانند در کسب و کار خود نوآوری کنند. برای آنها، من یک پیشنهاد دارم: “سعی کنید توصیه هایی را که به مشتریان داده اید دنبال کنید و ببینید چقدر به شما در نوآوری کمک می کند.”

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *