بریزبن در یک شاخص استرالیایی جدید که عملکرد نوآوری را در سطح حومه شهر می سنجد، بهتر از سیدنی و ملبورن عمل کرده است. این شاخص برای کمک به سیاستگذاران برای درک بهتر ویژگی هایی طراحی شده است که برخی مکان ها را نسبت به سایرین نوآورتر می کند.
بریزبن در سال 2014 دارای پنج منطقه در 10 منطقه برتر شاخص نوآوری است که به طور قابل توجهی بیشتر از پایتخت ایالت های بسیار بزرگتر سیدنی (سه) و ملبورن (دو) است. در عین حال، مناطقی در شهرهای پایتخت ایالت های دیگر حتی تا موقعیت 28 نیز مشخص نمی شوند.
این شاخص ترکیبی از تعدادی شاخص برای ورودی ها و خروجی های نوآوری است. اقدامات شامل ثبت اختراع، علائم تجاری، ورود به مشاغل جدید و سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه تجاری (همه نسبت به حجم نیروی کار)، و همچنین سهم فارغ التحصیلان واجد شرایط تحصیلات تکمیلی و نسبت موسسات تحقیقاتی به جمعیت ساکن می باشد. هر یک از این اقدامات یا یک فعالیت نوآوری مستقیم یا عاملی است که از فعالیت های نوآوری حمایت می کند.
این شاخص اهمیت مکان و تجمع را برجسته می کند. نوآورانه ترین مناطق معمولاً در بزرگترین شهرها هستند و معمولاً در نزدیکی سایر مناطق نوآورانه و زیرساخت های مربوطه هستند که از نوآوری مانند مناطق تجاری، دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی پشتیبانی می کنند، همانطور که در شکل 1 در بالا مشاهده می شود.
یک ایمیل هفتگی با تجزیه و تحلیل مبتنی بر شواهد از بهترین محققان اروپا
نزدیکی مهم است
نوآوری در جاهایی تعبیه شده است. محل قرارگیری ترکیب مناسبی از افراد، سرمایه فیزیکی و زیرساخت کلیدی برای توسعه ایدههای جدید و تبدیل آنها به موفقیتهای تجاری است.
یک گزارش جدید از مرکز اقتصادی Bankwest Curtin نشان میدهد که نوآوری یک پدیده محلی است که در آن به دلایل پیچیده و متقابل، مکانها و مناطق خاص بهتر از سایرین عمل میکنند.
نوآوری ها بر اساس دانش موجود ساخته می شوند. شهرها مکانیزمی هستند که ایجاد و انتشار دانش را که منجر به عملکرد بهتر نوآوری می شود، تسهیل می کند. دانشگاه ها عملکرد نوآوری مناطق اطراف را از طریق تحقیقات مستقیم و خروجی های نوآوری و با بهبود سرمایه انسانی کارگران افزایش می دهند. به طور مشابه، مراکز شهر و مناطق اطراف آن فارغ التحصیلان بسیار ماهر را جذب می کنند.
در حالی که ارتباطات مبتنی بر اینترنت افراد را در دورافتادهترین مکانها با سایر نقاط جهان مرتبط میکند، در هنگام توسعه یک نوآوری، این فنآوریهای ارتباطی بهجای جایگزینی، تا حد زیادی مکمل تعامل منظم رو در رو هستند. ارتباط، به اشتراک گذاشتن ایده ها و ایجاد اعتماد با یک همسایه آسان تر از یک فرد یا تجارتی است که دور است.
کشورهای دیگر تشخیص داده اند که مکان برای نوآوری چقدر مهم است و سیاست های نوآوری مبتنی بر مکان را توسعه داده اند.
کشورها و مناطق اتحادیه اروپا ملزم به داشتن ” استراتژی های تحقیق و نوآوری برای تخصص هوشمند ” ملی یا منطقه ای هستند تا به صندوق های ساختاری و سرمایه گذاری اروپایی برای حمایت از تحقیق و نوآوری دسترسی داشته باشند. سیاست انسجام اتحادیه اروپا شامل فرآیندی برای تطبیق سیاستهای نوآوری برای مناطق محلی، از جمله سیاستهای تحقیق و توسعه علمی، نوآوری مبتنی بر عمل و پذیرش و انتشار دانش و نوآوری است.
استرالیا تقریبا دو برابر مساحت اتحادیه اروپا است. سیاستهای مکانمحور در استرالیا با فواصل زیاد بین شهرها و فواصل بیشتر با سایر نقاط جهان اهمیت ویژهای دارند.
سیاست های نوآوری مبتنی بر مکان در استرالیا کاملاً جدید نیست. استراتژی « دولت هوشمند » کوئینزلند بین سالهای 1998 و 2007 تلاش کرد تا صنایع مبتنی بر دانش را از طریق سرمایهگذاری در زیرساختها، آموزش و آموزش، برنامههای تحقیقاتی و مشوقهای صنعتی تقویت کند. در حالی که اندازه گیری موفقیت این سیاست ها دشوار است، استراتژی ممکن است به توضیح رتبه بالای مناطق در بریزبن در شاخص نوآوری BCEC کمک کند (جدول 1 را ببینید).
همکاری بین المللی و نوآوری
در حالی که نوآوری یک پدیده محلی است، همکاریهای بینالمللی میتواند منافعی را برای کسبوکارها در قالب قرار گرفتن بیشتر در معرض ایدههای جدید، پیشرفتهای پیشرو جهان در فناوری و فرصتهای تجاریسازی به ارمغان بیاورد.
با این حال، مقایسه OECD نشان می دهد که تنها 7.7٪ از مشاغل فعال در زمینه نوآوری در استرالیا با شرکای بین المللی در ایالات متحده، آسیا یا اروپا همکاری می کنند – بسیار کمتر از میانگین OECD 17.9٪ (شکل 2).
البته استرالیا با مراکز نوآوری مانند لندن، توکیو، شانگهای و دره سیلیکون فاصله زیادی دارد. استرالیا همچنین از شهرهای بزرگ در کشورهایی که (نسبتاً حداقل) به خانه نزدیکتر هستند، مانند سنگاپور یا اوکلند، بسیار دور است. و شهرهای استرالیا نیز از یکدیگر دور هستند.
این بدان معناست که ورودیهای دانش حیاتی برای نوآوری به راحتی در داخل و به استرالیا منتشر نمیشوند، چیزی که با توجه به انزوای نسبی آن ممکن است محدودیت خاصی برای نوآوری در استرالیای غربی باشد.
با این حال، به طرز متناقضی، بیش از 3.6 درصد از مشاغل استرالیایی دسترسی به دانش را به عنوان مانعی در برابر نوآوری ذکر می کنند. این نشان می دهد – به درستی یا نادرست – که اکثر کسب و کارها برای فعالیت های تحقیق و توسعه به مشارکت دانش ملی متکی هستند.
مربع کردن این دایره دشوار است، به غیر از حدس و گمان اینکه برخی از کسب و کارها در استرالیا ممکن است “آنچه را نمی دانند” نمی دانند – به عبارت دیگر، تشخیص شکاف های دانش به عنوان مانعی برای نوآوری برای شرکت ها دشوار است. زیرا آنها به سادگی چیزهایی را که هنوز یاد نگرفته اند یا اختراع نکرده اند، نمی دانند.
موقعیتیابی موفقیتآمیز استرالیا برای «رونق ایدهها» ممکن است نیازمند یک رویکرد سیاستی باشد که به محدودیتهای منحصربهفرد جغرافیای اقتصادی استرالیا بپردازد. در غیاب چنین رویکرد سیاستی متناسب، نوآوری ممکن است گرانتر و دستیابی به آن در استرالیا دشوار باشد، سرمایهگذاری تحقیق و توسعه را منصرف کرده و پتانسیل «رونق ایدهها» را محدود میکند.
بدون نظر