فرقه ایده ها فرقه خطرناکی است که در حوزه نوآوری شرکت ها کمین کرده است. این یک فرقه آزاردهنده است که در آن اعضا بیش از هر چیز تعداد زیادی از ایده ها را می پرستند. در ظاهر، این چیز خوبی به نظر می رسد. به هر حال، نوآوری ها بر پایه ایده ها بنا شده اند، اینطور نیست؟ بنابراین، اگر شرکتی بخواهد نوآوری کند، هرچه ایده های بیشتری خلق کند، بهتر است. با این حال، متأسفانه، حقیقت زشت این است که کیش ایده ها در واقع می تواند خلاقیت را خفه کند و مانع از نوآوری شود.
فرقه عقاید چیست؟
فرقه ایده ها پرستش تعداد زیادی از ایده ها بیش از هر چیز دیگری در نوآوری است. وقتی استارباکس با افتخار اعلام می کند که بیش از 100000 ایده را از وب سایت پیشنهادی آنلاین خود دریافت کرده است، آن را می بینید. وقتی آیبیام به Idea Jamهایی میبالد که دهها هزار ایده تولید میکنند، آن را میبینید. هر زمان که یک شرکت از یک ابتکار نوآوری صرفاً بر اساس تعداد ایده های جمع آوری شده به خود ببالد، آن را مشاهده می کنید.
به راحتی می توان درک کرد که چرا فرقه ایده ها در سال های اخیر اینقدر قدرتمند شده است. اکثر مدیران ارشد از پیشینه های تحلیلی، اغلب دارای مدرک MBA از دانشگاه های معتبر هستند. و این پیشینه به طور کلی به آنها کمک کرده است زیرا آنها عملیات در مشاغل پیچیده تر را مدیریت می کنند.
متأسفانه، یافتن اعداد معنادار در فرآیند نوآوری می تواند مشکل باشد. شرکت های فناوری و داروسازی می توانند حق ثبت اختراعات خود را بشمارند – و بسیاری از آنها این کار را می کنند. اما پتنت ها در اندازه گیری کارایی عملیاتی و نوآوری در مدل کسب و کار شکست می خورند که این نیز مهم است. علاوه بر این، بسیاری از شرکتهای نوآور، تعداد اندکی از اختراعات را دریافت میکنند. تعداد محصولات جدیدی که هر سال عرضه می شوند، یا درآمد حاصل از محصولات معرفی شده در پنج سال گذشته، رویکرد دیگری برای اندازه گیری نوآوری محصول است – اما در عین حال اشکال دیگر نوآوری را تشخیص نمی دهد. علاوه بر این، بازدید از هر سوپرمارکتی نشان میدهد که ما باید بپرسیم که آیا معرفی محصولات جدید واقعاً نوآوری را نشان میدهد یا خیر. نگاهی به تمام انواع محصولات شامپو نیویا، که بسیاری از آنها ادعا می کنند “جدید” هستند، به عنوان مثال،
بنابراین مدیران به شمارش ایدهها و این فرض که تعداد زیادی ایده باید چیز خوبی باشد، چسبیدهاند. این توسط ارائه دهندگان خدمات نوآوری تقویت شده است که همچنین از این ایده حمایت می کنند که ایده های بیشتر بهتر از کمتر است. و از این وضعیت فرقه عقاید رشد کرده است.
مشاوران نوآوری نیز مقصر هستند
فرقه ایده ها تنها توسط مدیران ارشد تحلیلی سکونت ندارد. بسیاری از مشاوران نوآوری که با روش طوفان فکری و حل خلاقانه مسائل آشنا هستند، یاد گرفته اند که بر اهمیت تولید ایده های زیادی به امید یافتن چند جواهر تاکید کنند. به عنوان مثال، طوفان های فکری اغلب بر اساس تعداد ایده های تولید شده مورد قضاوت قرار می گیرند. به همین ترتیب، فروشندگان نرم افزار مدیریت ایده به تعداد ایده هایی که نرم افزار آنها می تواند تولید کند به خود می بالند و به راحتی فراموش می کنند که این کارمندان هستند و نه نرم افزاری که ایده تولید می کند.
چرا این چیز بدی است؟
سه دلیل وجود دارد که چرا پرستش ایده ها بد است.
اولاً، جمع آوری 1000 ایده خلاقیت نیست. این یک کابوس اداری است. مگر اینکه قصد نادیده گرفتن ایده هایی را که جمع آوری می کنید، باید آنها را بررسی کنید تا ببینید آیا هر یک از آنها خوب هستند یا خیر. در 10 دقیقه یک ایده، بررسی 1000 ایده 167 ساعت یا 20 روز کاری (با فرض یک روز هشت ساعته بدون وقفه) طول می کشد.
ثانیاً، هنگامی که مردم را تشویق میکنید تا ایدههای بسیار زیادی را منتشر کنند، در واقع نسبت به کیفیت متوسط را تشویق میکنید. مردم به زودی یاد می گیرند که هر ایده ای عالی است و چندین ایده از این قبیل حتی بهتر هستند. در چنین شرایطی، چرا کسی باید زحمت توسعه یک ایده را به چیزی واقعا خلاقانه بدهد. به هر حال، این تنها یک ایده خواهد بود و به این ترتیب، کمتر از ده ها ایده کاملا خسته کننده پاداش دریافت می کند.
ثالثاً، وقتی روی جمع آوری ایده ها تمرکز می کنید، روی اجرای ایده ها تمرکز نمی کنید. نتیجه درازمدت تعداد زیادی ایده در پایگاههای داده طرح پیشنهادی و گزارشهای طوفان فکری است، اما هیچ کدام در لیست کارهای انجام نمیشوند.
نوآوران واقعی نوآوری را نشان می دهند
یک لحظه درباره آن فکر کن. شرکتهایی مانند Gore، Google، Apple و دیگران که بهعنوان مبتکر واقعی فکر میکنیم، هرگز درباره تعداد ایدههایی که در این ابتکار یا آن ابتکار ایجاد میکنند، لاف نمیزنند. بلکه آنها نوآوری را نشان می دهند. در واقع، نگاهی به لیست شرکت های فست (2011) از نوآورترین شرکت ها بیندازید . کسانی که در ده نفر برتر هستند به خاطر نوآوری هایشان شناخته می شوند و نه به خاطر تعداد ایده ها.
چه کاری می توانی انجام بدهی؟
راه حل ساده است. اگر می خواهید نوآوری کنید، باید نوآوری کنید. این بدان معناست که تمرکز شما نباید روی تعداد ایده های تولید شده باشد، بلکه باید بر ارزش ایجاد شده از طریق ایده های اجرا شده باشد. اگر هیچ یک از آنها را اجرا نکنید، یک میلیون ایده برای شما مفید نخواهد بود!
برای نوآوری، شما نیاز به یک طرح نوآوری نهایی دارید که نه تنها به تولید ایده، بلکه تمرکز بر تولید ایده بر روی استراتژی، ارزیابی ایدهها به طور کارآمد و توسعه فرآیندهایی برای اجرای ایدههای عجیب و غریبتر که میتوانند نوآوریهای نوآورانه باشند، توجه داشته باشد. می توانید در کتاب من به نام The Way of the Innovation Master درباره چگونگی ایجاد یک طرح نوآوری بیشتر بیاموزید .
به جای اینکه به سادگی سعی کنید تا آنجا که می توانید ایده های زیادی را از هر کارمند بیرون بیاورید، به کارمندان فرصت دهید تا ایده های خود را توسعه دهند. شرکت هایی مانند گوگل و 3M به این شهرت دارند که به کارمندان خود اجازه می دهند 20 درصد از زمان خود را برای کار روی پروژه های شخصی استفاده کنند. بسیاری از ایده های عالی از این زمان شخصی آمده است. در واقع، بنیانگذاران گوگل اخیراً «پیشرفت ایدههایی را که از آنها حمایت میکردند در مقابل ایدههایی که بدون پشتیبانی از بالا در رتبهبندیها اجرا شده بودند، ردیابی کردند و نرخ موفقیت بالاتری را در دسته دوم کشف کردند.»(1).
علاوه بر این، به این فکر کنید که دوست دارید کارمندان در این 20 درصد از زمان خود چه کاری انجام دهند: ایجاد ایدههای زیادی که میتوانند یا توسعه تعداد کمی از ایدهها در پروژههای آزمایشی.
به همین ترتیب، شرکت شما نباید بر روی تولید ایده های زیادی که ممکن است تمرکز کند. بلکه باید بر توسعه تعداد کمی از ایده های جالب در پروژه های آزمایشی متمرکز شود.
توجه داشته باشید
این مقاله در سال 2016 کمی بازنگری شده است. از زمانی که این مقاله برای اولین بار نوشته شد، ظاهراً گوگل مدل نوآوری 80/20 را که به مردم اجازه می دهد 20 درصد از زمان خود را در پروژه های حیوانات خانگی صرف کنند، متوقف کرده است. این مقاله دلیل آن را توضیح می دهد.
بدون نظر