ما از بسیاری از متخصصان نوآوری می شنویم که اغلب با برنامه خود مشکل دارند، زیرا شرکت واقعاً آن را قبول نمی کند. کارمندان ایدههای خود را به اشتراک نمیگذارند، مدیران میانی از دستیابی به اهداف فصلی غرق میشوند، مدیریت ارشد مدیریت نوآوری را یک امر خوب میداند.
من معتقدم که بازاریابی می تواند در اینجا کمک کند.
“داخلی” به چه معناست
برای آن دسته از شما که هنوز نام “inbound” را نشنیده اید: این یک روش است و جام مقدس برای ما بازاریابان است. چیز بزرگ. ایده اصلی این است که بازاریابی و فروش دیگر مشتریان خود را به سمت خرید سوق نمی دهند (“خروجی”). در عوض، آنها را با ارائه محتوایی که برایشان معنادار و ارزشمند است، جذب میکنند. با این حال، امیدوارم این مقاله برای شما مدیران نوآوری معنادار و ارزشمند باشد. بازخورد خوش آمدید.
بنابراین وقتی عینک بازاریاب ورودی را به چشم میزنید و به جمعیت خود نگاه میکنید، باید از خود بپرسید:
آنها چه مشکلی دارند که بتوانم آن را حل کنم؟
نحوه ارتباط ورودی با مدیریت نوآوری
نکته این است که چرا آنها حتی باید زحمت بکشند؟ بسیاری از مدیران نوآوری در حال “دعوت سرد” جمعیت خود هستند. کمپین های ارتباطی بر تبلیغات برنامه متمرکز هستند. آیا تبلیغات را دوست دارید؟ می خواهید به شما بگویم که نرم افزار ما چقدر عالی است؟ نه؟ آها! دیدن؟
پس چه باید شما انجام می دهید؟ چیزی را ارائه دهید که برای آنها هم معنادار و هم ارزشمند باشد! خوب، اکنون بخش دشوار فرا می رسد: شما باید بفهمید که چیست و به شدت به فرهنگ شرکت شما بستگی دارد. اگر یک نوع فرهنگ نسبتاً پرانرژی و «اجازه می دهیم» دارید، ممکن است حتی این مشکل را نداشته باشید. با این حال، می توانید با انجام اقدامات جسورانه، سر و صدای بیشتری ایجاد کنید. جی جی خوان، رئیس جهانی نوآوری سازمانی در Vodafone، در طول ارائه خود در اجلاس CINO، اکتبر 2014 در لندن، با ما به اشتراک گذاشت که افرادی که می خواهند برای برنامه او قهرمان نوآوری باشند، در واقع باید برای آن شغل درخواست دهند. از جمله ارزیابی. این انحصار باعث جذابیت جادویی می شود. شما با ارائه یک موقعیت نادر نیاز ایجاد می کنید.
با این حال، اگر فرهنگ شما هنوز کاملاً وجود نداشته باشد، چه؟ یا کیلومترها دورتر؟
چاقوی ارتش سوئیس شرکت خود باشید! با فرض اینکه متوجه شده اید که چه چیزی همکارانتان را آزار می دهد (این واقعاً کار شماست، نه من ؛))، پیشنهاد دهید کمپین هایی را روی آن اجرا کنید. شاید روندی وجود داشته باشد که بتوان آن را بهبود بخشید. شاید متوجه شده باشید که مدیران میانی شما در جمع آوری تعدادشان مشکل دارند – مشکلی که با فناوری قابل حل است. یک کمپین راه اندازی کنید تا فناوری مناسب (برنامه، برنامه) را بیابید تا این بار را از دوش آنها بردارید.
اما چه میشود اگر مردم ایدههای خود را ارسال نکنند، زیرا برایشان اهمیتی ندارد؟ یا چون به «روی صحنه بودن» عادت ندارند، میترسند ایدههایشان آنقدر خوب نباشد که به اشتراک بگذارند؟ خب اونا انسانن درسته؟ همه انسان ها مشکل دارند.
آنها چه مشکلی دارند که شما می توانید آن را حل کنید؟
یک کمپین در حال انجام با ارسال ناشناس ارائه دهید که در آن افراد می توانند بگویند که واقعاً چه چیزی آنها را در محل کار دیوانه می کند (شما احتمالاً می خواهید برای جلوگیری از یک مارپیچ منفی غیر ضروری مراقب بحث ها باشید، هرگز نمی دانید). در عوض، شما را قادر می سازد تا مسائل داغی را در شرکت کشف کنید که باید به آنها رسیدگی شود. مدیریت می خواهد آن را بداند. این می تواند نقطه شروع تغییر باشد. و این فرصت را به شما می دهد تا بخش نوآوری را به عنوان ارائه دهنده جهانی راه حل ها، نگهبان کارمندان، حافظ اسرار پنهان معرفی کنید.
معنی دار باش با ارزش باشد به داخل بروید.
بدون نظر