با محبوبیت روزافزون ابتکارات نوآوری، شرکتهای بیشتری در حال راهاندازی اقدامات خود هستند. با این حال، بسیاری به صورت مقطعی به جلو می روند، یک رویداد طوفان فکری را در اینجا اجرا می کنند، یک کمپین ایده را در آنجا امتحان می کنند و نوآوری را به روش های مبهم در ارتباطات بازاریابی ترویج می کنند. چنین رویکردی تا حدودی جواب می دهد، اما ایده آل نیست.
بهترین رویکرد، داشتن یک ساختار جامع مدیریت فرآیند نوآوری (IPM) است که نوآوری را به عنوان مجموعهای از چرخهها در نظر میگیرد که در یک چرخه فرآیند نوآوری بزرگ سازمانی اجرا میشوند.
چرخه فرآیند نوآوری
یک چرخه فرآیند نوآوری، حل خلاقانه مسئله (CPS) را با ارزیابی علمی بررسی همتایان و برخی از ابزارهای تجاری معمولی ترکیب می کند.
چالش
چرخه با یک مشکل یا هدف شروع می شود که باید به عنوان یک چالش نوآوری فرموله شود. پس از انجام این کار، چالش به گروه حل مسئله ارائه می شود. این ممکن است در قالب یک رویداد طوفان فکری، کمپین ایده یا فعالیت دیگر انجام شود. گروه حل مسئله گروهی ممکن است یک تیم، همه کارکنان شرکت، عموم مردم یا هر گروه دیگری از افراد باشد.
همکاری
به منظور به حداکثر رساندن پتانسیل خلاق گروه حل مسئله، فعالیت تولید ایده باید ماهیت مشارکتی داشته باشد. این را می توان به روش های مختلفی انجام داد. نرم افزار مدیریت ایده و مدیریت فرآیند نوآوری اغلب ابزارهای همکاری آنلاین را فراهم می کند، در حالی که تسهیل کنندگان طوفان فکری و سایر رویدادهای ایده پردازی باید توسعه ایده مشترک را ترویج دهند.
ترکیب
از آنجایی که یک چرخه فرآیند نوآوری با یک چالش شروع می شود، ایده ها به هم مرتبط هستند و بسیاری از آنها مکمل یکدیگر هستند. از این رو، قبل از ادامه، بهتر است چنین ایدههای مکمل را در ایدههای بزرگتر و پیچیدهتر ترکیب کنید تا بتوان آنها را به عنوان یک بسته استفاده کرد. این باعث می شود مراحل بعدی در چرخه کارآمدتر شود.
ارزیابی علمی با بررسی همتایان
در اینجا جایی است که بسیاری از ابتکارات نوآوری شکست میخورند: انتخاب بهترین ایدهها. بسیاری از رویکردهای ضعیف از رأی گیری استفاده می کنند، که روش خوبی برای شناسایی محبوب ترین ایده است، اما روشی وحشتناک برای شناسایی خلاقانه ترین ایده است. همچنین سازمانها را دیدهام که تلاش زیادی برای تولید ایده انجام میدهند و تصمیم نهایی را به مدیری واگذار میکنند که اساسا ایده مورد علاقهاش را انتخاب میکند. با فرض اینکه مدیر دارای تخصص تجاری مناسبی باشد، چنین رویکردی بهتر از رای دادن است – زیرا بر اساس تخصص است تا محبوبیت – اما معمولاً از کامل بودن فاصله دارد.
از سوی دیگر، رویکرد علمی بررسی همتا توسط متخصص، برای شناسایی امیدوارکنندهترین ایدهها در یک چرخه ایدهآل است. به جای اینکه انتخاب را بر اساس محبوبیت قرار دهید (می توانید تصور کنید انیشتین نظریه نسبیت خاص خود را برای رای دادن به عموم مردم بفرستد تا اعتبار آن مشخص شود؟) یا هوی و هوس یک مدیر، مجموعه ای از معیارهای تجاری را برای ایده و رتبه اعمال می کنید. چقدر ایده هر معیار را برآورده می کند. اگر یک ایده به رتبه کافی بالا دست یابد، چه آنطور که هست یا از طریق اصلاحات اضافی، باید بیشتر توسعه یابد.
ایده های آزمایش و توسعه
که به عنوان نوآوری های بالقوه شناسایی شده اند اکنون آماده آزمایش و توسعه هستند. اینجا جایی است که ابزارهای تجاری معمولی مفید هستند. یک مورد تجاری ابزار مفیدی برای اجرای فرضی یک ایده نوآورانه و طرح نتایج بالقوه است. البته کامل نیست، اما نشان دهنده مسائل احتمالی در اجرای ایده و همچنین مزایایی است که ممکن است برای توسعه دهندگان ایده اصلی آشکار نبوده باشد.
نمونه های اولیه وسیله ای عالی برای آزمایش ایده ها هستند. آنها نه تنها به شما، همکاران، مشتریان و دیگران اجازه می دهند تا ببینید که یک ایده در اجرا چگونه به نظر می رسد، بلکه ساختن و بازی با یک نمونه اولیه روش خوبی برای بهبود بیشتر ایده اصلی است. نمونه های اولیه، البته، به طور ایده آل برای ایده های مادی مانند محصولات جدید مناسب هستند. اما ایدههای انتزاعیتر، مانند خدمات جدید، بهبود فرآیند و سایر مفاهیم اغلب میتوانند از طریق نقشآفرینی، ساخت مدلهای ساختاری و ساختن نمودارها نمونهسازی شوند.
ایدههای پیادهسازی
که آن را از طریق آزمایش و توسعه ایجاد میکنند، آماده اجرا هستند. مگر اینکه این ایده یک تغییر اساسی نسبت به فعالیت های معمول شما باشد، نیازی نیست که من به شما بگویم چگونه این کار را انجام دهید!
مرور
زمانی که ایدهها اجرا شدند، احتمالاً در برابر یک سری نقاط عطف در حال انجام، باید بررسی شوند. اگر پیادهسازی به نقطه عطفی نرسد، باید اصلاح شود یا از بین برود. علاوه بر این، حتی شگفتانگیزترین و سودآورترین نوآوریهای موفقیت آمیز نیز باید به طور منظم بهبود یابند.
نیازهای جدید و الهام
از این رو، بررسی اجرای ایده های جدید باید نشان دهنده نیازهای جدیدی باشد که می تواند به چالش هایی تبدیل شود که به نوبه خود چرخه فرآیند نوآوری جدیدی را آغاز می کند. به همین ترتیب، پیاده سازی ها می توانند الهام بخش اهداف جدید شرکت باشند. باز هم، اینها می توانند به چالش های جدید و چرخه های جدید تبدیل شوند.
مدیریت یکپارچه فرآیند نوآوری
با این حال، یک شرکت نوآور نباید یک چرخه فرآیند نوآوری را در حال اجرا داشته باشد. بلکه باید بسیاری از آنها را داشته باشد! چرخه های بزرگ برای نوآوری در سطح سازمانی مناسب هستند. در همین حال، واحدهای تجاری میتوانند چرخههای فرآیند نوآوری تا حدودی کوچکتری را برای مدیریت ایدههای خود اجرا کنند (اگرچه باید توجه داشت، گروههای مشارکتی لازم نیست به کارکنان آن واحد تجاری محدود شوند). تیم ها، بخش ها و هر گروه دیگری نیز می توانند چرخه های فرآیند نوآوری خود را اجرا کنند.
با این حال، این چرخه های فرآیند نوآوری نباید در انزوا باشند. بلکه باید چرخه های دیگر را در جای دیگری در سازمان الهام بخش و تغذیه کنند. به عنوان مثال، اجرای یک ایده محصول جدید باید الهام بخش چرخه های نوآوری در بخش های بازاریابی، فروش و خدمات مشتری و همچنین در سطح شرکت باشد.
مدیران باید چرخههای فرآیند نوآوری همکاران خود را تماشا کنند و بیرحمانه ایدهها را به عنوان الهامبخش چرخههای خود کپی کنند.
نتیجه: یک سازمان بسیار نوآور
با اعمال مدیریت فرآیند نوآوری در کل سازمان خود، می توانید آن را به سازمانی تبدیل کنید که نوآوری محور است. و این راهی مطمئن برای جلوتر بودن از رقبا، جان سالم به در بردن از این بحران مالی و تبدیل شرکت شما به مکانی عالی برای کار است. آیا چیز دیگری وجود دارد که بتوانید از کار بخواهید؟
کاربرد
Jenni یک برنامه وب مدیریت فرآیند نوآوری است که می توانید از آن برای مدیریت فرآیند نوآوری خود استفاده کنید. جنی به شما کمک میکند کمپینهای ایدهای را راهاندازی و اجرا کنید که ممکن است کل نیروی کار شما، عموم مردم یا تیمهای خاص را شامل شود. جنی ابزارهای ارزیابی را ارائه می دهد که به شما کمک می کند با دقت علمی تعیین کنید که کدام ایده دارای بیشترین ارزش بالقوه است و حرکت از ایده به اجرا را تسهیل می کند.
اگر شما مسئول نوآوری در یک شرکت متوسط تا بزرگ هستید، باید جنی را بررسی کنید! متوجه خواهید شد که او کار شما را بسیار آسان تر می کند!
بدون نظر