ماه گذشته من از شرکت در سمینار الهام بخش علوم مدیریت در مدرسه تجارت ESADE در اسپانیا لذت بردم. هدف سمینار سه مورد بود.
- اول، این به معنای چارچوب بندی (باز) نوآوری (OI) به عنوان یک مفهوم نظری، با تأکید بر OI به عنوان رشته ای است که به شدت توسط پزشکان تأیید شده و بنابراین به طور گسترده توسط جامعه تجاری پذیرفته شده است.
- ثانیاً، نمونههای فراوانی را از صنعت برای نشان دادن تنوع زیاد مکانیسمها و استراتژیهای OI ارائه کرد (لیست کامل گزینههای OI را در پست قبلی من مرور کنید ).
- در نهایت، این سمینار بحثی را در مورد آینده OI پیشنهاد کرد که از همه نظر هیجانانگیز است – برای مثال، شواهد موجود در این زمینه از افزایش استفاده از روش راهاندازی ناب در سازمانهای بزرگ (به عنوان مثال کارآفرینی داخلی ) برای پایداری سازگاری و رشد حمایت میکند. .
به طور مشابه، عمل قرض گرفتن مفاهیم و سازهها از رشتههای دیگر برای تقویت و اندازهگیری نوآوری (مثلاً پلتفرمهای دیجیتالی که از دریچه زیستشناسی تکاملی تحلیل میشوند) یا کار بیشتر با شبیهسازیها در تولید و ایجاد خدمات جدید نیز در حال افزایش است.
اگرچه در طول این رویداد سه روزه موارد زیادی پوشش داده شد، موضوعی که دائماً مورد توجه قرار گرفت، مسئله خطاها در ارزیابی پتانسیل (نتیجه) پروژههای نوآوری بود . به طور دقیق مثبت کاذب و منفی کاذب .
مثبتهای کاذب و منفیهای کاذب، یا خطاهای نوع I و نوع II، دو مفهوم مهمی هستند که توسط دانشمندان برای توصیف اشتباه فکر کردن به چیزی درست در زمانی که درست نیست (“مثبت کاذب”) یا اینکه فکر کردن به چیزی درست نیست در حالی که واقعاً وجود دارد استفاده میکنند. آن است (“منفی کاذب”).
(برای مطالعه بیشتر، من شما را تشویق میکنم این مقاله عالی 2013 توسط The Economist: Trouble at the Lab را مرور کنید . قول میدهم این یک توصیه مثبت کاذب نیست)
در دنیای مدیران نوآوری، یک مثبت کاذب می تواند یک سیستم لباسشویی بدون مواد شوینده باشد که ظاهراً با تزریق ازن به آب سرد شستشو، لباس ها را تمیز می کند. از نقطه نظر تحقیق و توسعه، راه حل مبتکرانه به نظر می رسد (زیرا ازن 3000 برابر سریعتر از سفید کننده باکتری ها را از بین می برد)، در حالی که از دیدگاه بازاریابی، یک پیروزی مطمئن به نظر می رسد: در نهایت، آیا ما آرزو نمی کنیم که پودر لباسشویی گران قیمت و گاهی مضر را از بین ببریم. اگر بتوانیم قبض برق بالا را داشته باشیم؟ اگرچه در عمل ثابت شد که این ماشین خیلی خوب برای واقعی بودن دقیقاً همین است: تفکر آرزو. همانطور که آزمایشهای مستقل بعداً نشان داد، ازن برای از بین بردن کثیفی، خون، علف و سایر لکههای رایج که باعث گرانقیمت و بیفایده شدن دستگاه میشود، کار چندانی انجام نداد. نمونه دیگری از مثبت کاذب چیزی نیست جزبدبختی پپسی با کریستال پپسی . علیرغم تحقیقات بازاریابی کامل که به دنبال پاکی مشتریان در تمام زمینههای زندگیشان اشاره میکند (از این رو مفهوم “سودای شفاف”)، این نوشیدنی به طرز بدی شکست خورد – نه یک بار بلکه دو بار.
در مقابل، یک منفی کاذب میتواند فناوری یا ترکیبی باشد که برای کسبوکار اصلی امیدوارکننده به نظر نمیرسد و در نتیجه دور انداخته شده یا برای جستجوی شکوه در خارج از سازمان کنار گذاشته شده است. ذکر مثال کلاسیک XEROX PARC (مرکز تحقیقات پالو آلتو)، همانطور که در مقاله H. Chesbrough در سال 2002 نشان داده شده است، مناسب است. همانطور که کتابهای تاریخ نشان میدهند، شرکتهای فرعی XEROX مانند 3Com، VLSI، Adobe و Komag ارقام فروش خود را بیش از 100 میلیون دلار طی هفت سال پس از راهاندازی گزارش کردند و مدیریت را بر آن داشت تا در مورد عدم امکان ادغام تمام خروجیهای تحقیق و توسعه ارزشمند در هسته اصلی فکر کند. استراتژی کسب و کار.
درک چگونگی توسعه مثبت و منفی کاذب – و همچنین فرآیند تصمیم گیری مرتبط با وقوع آنها – برای هر سازمانی ضروری است. خطاهای نوع I/ نوع دوم کاملاً قابل اجتناب نیستند، اما بررسی ناکافی یا بیش از حد پروژه های نوآورانه قابل اجتناب است. بنابراین، بررسی دوره ای تکامل سبد محصولات/خدمات نوآورانه می تواند تمرین مفیدی باشد. سوالاتی مانند:
- چند ایده امیدوارکننده در سال گذشته رد شده اند و چرا؟
- آیا این ایده ها مدل های کسب و کار را در جای دیگری پیدا کرده اند؟
- و حتی آیا باید در آینده یک بخش سرمایه گذاری شرکتی ایجاد کنیم؟ (منفی کاذب)
- یا چند شرط بزرگ باخته ایم و چرا؟
- و چه چیزی باعث شد محصول/خدمت ما در تست بازار مردود شود؟ (مثبت کاذب)
شروع خوبی برای خودارزیابی باشد. علاوه بر این، برخی از بخشها شروع به ساخت روشهای خاص خود کردهاند – مانند بخش داروسازی، برای مثال، که در آن انتشار و گردآوری دادههای آزمایشهای بالینی موفق و ناموفق به آرامی در حال تبدیل شدن به یک هنجار است. اگر شما هم مانند من از طرفداران TED Talk هستید، احتمالاً استدلال متقاعدکننده بن گلداکر را به خاطر خواهید آورد .
برای خاتمه، سخنان داگلاس آدامز، نویسنده، طنزپرداز و نمایشنامه نویس را به شما واگذار می کنم که زمانی خاطرنشان کرد: “هیچ چیز سریعتر از نور حرکت نمی کند، به استثنای اخبار بد که از قوانین خاص خود پیروی می کند.” اجازه ندهید اشتباهات شما را آزار دهند یا مانع موفقیت نوآوری شما شوند. در عوض، از نکات مثبت کاذب، منفی های کاذب و درس های آموخته شده از آنها استفاده کنید تا راه را به سوی آن هموار کنید.
بدون نظر