اگر قصد تشکیل خانواده دارید، ممکن است مشتاق باشید که فرزندان خلاق داشته باشید. به احتمال بسیار زیاد خوانده اید که کسب و کارهای فردا به متفکران خلاق نیاز خواهند داشت تا آنها را در آب های غیرقابل پیش بینی تغییرات تکنولوژیکی هدایت کنند. با کمی تشویق، فرزند شما می تواند تبدیل به یک رهبر خلاق تجاری مانند استیو جابز یا الیزابت هلمز شود. شاید او یک نویسنده مشهور و خلاق مانند جی کی رولینگ یا پیکاسوی بعدی باشد.

با دنیایی که کودکان خلاق را در بر می گیرد، کاملاً قابل درک است که کودکی فوق العاده خلاق بخواهید که عملاً شغلی با درآمد خوب داشته باشد، مگر اینکه ترجیح دهد یک کارآفرین، هنرمند، آهنگساز یا نویسنده موفق باشد.

مسئله این است که جهان در واقع کودکان خلاق – یا بزرگسالان را در آغوش نمی‌کشد. در حقیقت، مردم متفکران خلاق یا ایده های آنها را دوست ندارند. فقط تعداد کمی از افراد بسیار خلاق فوق العاده موفق هستند. خیلی ها به خاطر ذهن خلاقشان دست و پنجه نرم می کنند.

رهبران کسب و کار در مورد خلاقیت دروغ می گویند

رهبران کسب‌وکار ادعا می‌کنند که می‌خواهند افراد خلاق را استخدام کنند، اما بیشتر آنها افرادی را استخدام می‌کنند که دقیقاً مانند کارمندان فعلی هستند و بعید است که با ایده‌های واقعاً بدیع قایق شرکت را تکان دهند. اکثر هنرمندان با کلیشه‌ای که هنرمندان گرسنه فقیر هستند مطابقت دارند و اکثر نویسندگان به طور موثر دستمزد ساعتی کمی کمتر از یک کارآموز در مک‌دونالد دریافت می‌کنند. تا زمانی که فرزند شما مهارت های مناسبی مانند فروش و بازاریابی را در کنار خلاقیت خود نداشته باشد، بعید است که او یک کارآفرین فوق العاده موفق باشد. اگر توانایی ابراز خلاقیت خود را نداشته باشد، ممکن است ناامید و ناامید شود.

من افراد خلاقی را می شناسم که در هنر، تجارت و ادبیات موفق هستند. اما من همچنین افراد بسیار خلاقی را می شناسم که در مشاغل دولتی ضعیف کار می کنند زیرا چنین مشاغل ایمن هستند. خلاقیت آنها در شوخ طبعی و سرگرمی های آنها بیان می شود اما در ساعات کاری مهار می شود. آنها از تجربه طولانی می‌دانند که ایده‌های خلاقانه در دولت به همان اندازه مورد استقبال قرار می‌گیرند که یک خانواده اسکان در غذاخوری کارکنان.

افراد خلاق در مشاغل اغلب وضعیت بدتری دارند. اگر خلاقیت خود را بیان کنند، مثلاً با زیر سؤال بردن فرآیندها و پیشنهاد راه‌های جدید برای تغییر آن فرآیند، آنها را به عنوان شورشیان معرفی می‌کنند. آنها مردان و زنان عجیبی هستند که هرگز در تیم خود جای نمی گیرند. مگر اینکه مهارت‌های قوی‌تری فراتر از خلاقیت‌شان داشته باشند، احتمالاً در زمان ارتقا به نفع همکاران سازگارترشان نادیده گرفته می‌شوند.

این یک دستور العمل برای شادی حرفه ای نیست.

برخی استثناها

البته استثناهایی هم وجود دارد. اگر فرزند شما مهارت های فنی یک هنرمند را نیز دارد، ممکن است طراح گرافیک شود. اگر او یک فروشنده طبیعی باشد، ممکن است به یک کارآفرین موفق تبدیل شود. اگر بتواند بنویسد، ممکن است به سمت تبلیغات کپی رایتینگ برود، که بسیار بهتر از روزنامه نگاری یا داستان نویسی است. او به خوبی می تواند مشهور شود. تعداد کمی از افراد خلاق این کار را انجام می دهند.

او حتی ممکن است یک رمان پرفروش، یک آهنگ موفق بنویسد یا نقاشی هایش را به ده ها هزار دلار بفروشد.

اما، این افراد استثنا هستند. بسیاری از افراد خلاق تر برای ادامه دادن به مشاغل، هنر یا حتی دولت تلاش می کنند. موفق ترین ها اغلب به این دلیل موفق می شوند که از توانایی خلاقانه خود برای انطباق با فرهنگ سازمانشان استفاده می کنند نه به این دلیل که خلاقیت خود را به سازمان ها کمک می کنند.

بسیاری از آنچه در مورد خلاقیت شنیده اید یک دروغ است

حقیقت این است که بسیاری از آنچه در مورد خلاقیت شنیده اید دروغ است. کسب و کارها نمی خواهند که متفکران بسیار خلاق راه آنها را مختل کنند. دولت از تغییر متنفر است و هنر مکان سختی برای امرار معاش است. حتی معلمان نیز شناخته شده اند که خلاق ترین دانش آموزان خود را دوست دارند.

علاوه بر این، مردم حتی ایده های خلاقانه را دوست ندارند. معمولا از آنها متنفرند. آنها وضع موجود را ترجیح می دهند. آنها تغییر را دوست ندارند و از عدم اطمینان در اطراف تغییر حتی کمتر دوست دارند. ایده‌های خلاقانه این اطمینان را مختل می‌کنند، بر خلاف وضعیت موجود می‌روند و تغییر را تهدید می‌کنند.

بدتر می شود، نه تنها بعید است که فرزند شما در تجارت، هنر یا علم جا بیفتد، بلکه بعید است که از نظر اجتماعی نیز مناسب باشد. او به عنوان یک شورشی غیرسازگار که وضعیت موجود را زیر سوال می برد، تقریباً به طور قطع خود را در لبه چند گروه اجتماعی خواهد یافت، اما به طور کامل به هیچ یک از آنها مرتبط نیست یا حتی از آنها استقبال نمی کند. اگر او خوش شانس باشد، خلاقیت او حس شوخ طبعی را القا می کند که این اطمینان را ایجاد می کند که او را دوست داشته باشد – تا زمانی که او انتظار نداشته باشد توسط گروه مورد استقبال قرار گیرد.

بنابراین، به هر ترتیب، یک کودک را کمی خلاق تربیت کنید. اما برای یک کودک بسیار خلاق امید یا دعا نکنید. نقل قول نادرست آهنگ کانتری و وسترن معروف اد و پتسی بروس: “مادران اجازه نده بچه هایت بزرگ شوند تا خلاق باشند.”

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *