پیشنهاد مقاله بحث گروه مالیاتی کسب و کار برای کاهش مشوق مالیاتی تحقیق و توسعه ، نگرش روشنی را نسبت به سیاستی که با هدف توسعه اقتصادی استرالیا انجام میشود، نشان میدهد: «همه چیز در مورد اخذ مالیات است».
هدف از داشتن سیاستهایی در حمایت از تحقیق و توسعه، پیشرفت اقتصاد استرالیا و کمک به توانایی شرکتهای ما در تولید فناوریهای جدید و تطبیق و پذیرش فناوریهای توسعهیافته در جاهای دیگر است. با انجام این کار، فرض بر این است که شرکت های استرالیایی قادر خواهند بود محصولات پیشرفته را صادر کنند و به سرعت با نوآوری های خارج از کشور سازگار شوند.
پیچیدگی های چگونگی تبدیل تحقیق و توسعه به منافع اقتصادی به سادگی در مقاله بحث نادیده گرفته شده است. اساساً، گروه کاری فرض میکند که نرخهای مالیاتی سرمایهگذاری و نوآوری در شرکتها را هدایت میکند، علیرغم کمبود شواهد در این مورد. بنابراین، آنها فرض میکنند که کاهش نرخهای مالیاتی در ایجاد یک اقتصاد باز، انعطافپذیر و پویا بیشتر از بهبود قابلیتهای حل مشکل فناوری در اقتصاد از طریق تشویق تحقیق و توسعه مؤثر است.
چرا شرکت ها تحقیق و توسعه انجام می دهند؟ و این چه ارتباطی با مشوق های مالیاتی دارد؟
شواهد نشان می دهد که تحقیق و توسعه برای اکثر شرکت ها بیشتر یک فعالیت متناوب است تا یک فعالیت مداوم. آزمایشگاههای تحقیق و توسعه شرکتهای بزرگ نادر هستند. شرکت ها تحقیق و توسعه را برای یک هدف خاص انجام می دهند: به روز رسانی یک محصول یا فرآیند. تقلید از رقبا؛ یا از طریق یک نوآوری جدید کار کنید. آنها این کار را به دلایل زیادی انجام می دهند، اما بیشتر به دلایل رقابتی – اگر این کار را نکنند، رقبای آنها بازار و سود آنها را می گیرند.
پیامدهای مالیاتی این تصمیمات سرمایه گذاری معمولاً در فهرست عوامل تصمیم گیری مهم نسبتاً پایین است. با این حال، یک رفتار مالیاتی بهتر، توجیه سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه را آسانتر میکند: واقعیتی که تا حدی باعث تغییر از طرح امتیاز مالیاتی تحقیق و توسعه به طرح مشوق مالیاتی تحقیق و توسعه شد، زیرا برخی از شرکتهای بزرگ (معمولاً معدنکاری) سرمایهگذاریهای هنگفتی را ساختار دادند تا از این امتیاز بهره ببرند. سرمایه گذاری هایی که به طور قانونی تحقیق و توسعه بودند، اما ممکن است تحت طرح جدید نباشند.
این که نرخهای مالیاتی بیشتر تصمیمهای تحقیق و توسعه را هدایت نمیکنند، میتوان در واکنش به کاهش طرح مالیاتی قدیمی تحقیق و توسعه توسط دولت هاوارد مشاهده کرد، که در آن سطوح کل تحقیق و توسعه کاهش یافت و سپس در طول زمان به سطوح رکوردی رسید. مشوق های تحقیق و توسعه تأثیر دارند، اما فقط در حاشیه. بنابراین می توانیم فرض کنیم که واکنش مشابهی رخ خواهد داد. کاهش هزینه تحقیق و توسعه و به دنبال آن افزایش آهسته به دلیل فشارهای رقابتی شرکت ها را مجبور به سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه می کند.
آیا این مهم است؟ آره!
این سیاست و سایر سیاستهایی که از توسعه اقتصادی حمایت میکنند، برای کمک به شرکتها انجام نمیشوند. آنها برای پشتیبانی از یک سیستم انجام می شوند. هر چه تحقیق و توسعه بیشتر انجام شود، مهارت ها و منابع بیشتری برای انجام تحقیق و توسعه وجود دارد – و شرکت ها بیشتر یاد می گیرند که از تحقیق و توسعه برای بهبود موقعیت رقابتی خود استفاده کنند.
استرالیا نسبتاً هزینه تحقیق و توسعه کمی دارد و تحقیق و توسعه هسته اصلی نوآوری فناوری است. نوآوری تکنولوژیک باعث توسعه بلندمدت اقتصادی در سراسر جهان می شود. اقتصاد ما را تصور کنید اگر ماشین یا فناوری کامپیوتر نداشتیم. هرچه شرکتهای بیشتری تحقیق و توسعه انجام دهند، احتمال ارتباط آنها با سیستم تحقیقات عمومی و سایر حوزههای با عملکرد پایین در استرالیا بیشتر میشود.
یک معافیت مالیاتی عمومی ممکن است (یا ممکن است) از این توانایی برای حمایت از نوآوری فناوری پشتیبانی کند. با توجه به تمرکز کم اکثر شرکت های استرالیایی بر نوآوری های تکنولوژیکی، این احتمال وجود دارد که این سیستم ضعیف شود. این مهم است زیرا اگر تحقیق و توسعه رقابت پذیری را افزایش دهد، باید به مشاغل بیشتر و بهتر و درآمدهای بیشتر شرکت منجر شود و در نتیجه مالیات را افزایش دهد. به نظر می رسد مقاله بحث در وهله اول چرایی طرح مشوق مالیاتی تحقیق و توسعه را در نظر نمی گیرد.
برای من، مهمترین چیزی که این مقاله بحث نشان می دهد، نگرش دولت به توسعه اقتصادی ما است. ما از مطالعات بسیاری می دانیم که نوآوری باعث رشد و توسعه می شود. ما همچنین می دانیم که نوآوری فناورانه محرک کلیدی درازمدت توسعه اقتصادی است. نرخ های مالیات در مقایسه با نگرش کارآفرینانه و منابع تخصصی مورد نیاز برای تحقیق و توسعه نه اینجاست و نه آنجا. مالیات های پایین توانایی انجام کاری را که رقبای شما نمی توانند انجام دهند شکست نمی دهد. اساساً، این مقاله بحث بر این باور اساسی است که رشد ناشی از مالیات کم است.
بنابراین ما پیشنهادی برای سیاست آینده داریم که نوآوری و تغییرات تکنولوژیکی را حذف میکند، اما فرض میکند که مالیات شرکتی کمتر برابر با رشد است. با این حال، با توسعه بیشتر اقتصادها، مالیات آنها از حدود 10 درصد تولید ناخالص داخلی در آغاز قرن بیستم به 35 تا 50 درصد در حال حاضر افزایش یافته است. به طور کلی، نرخ رشد افزایش یافته است. نرخ های پایین مالیات باعث رشد نمی شود!
احتمال قطع طرح حمایت مالیاتی تحقیق و توسعه نشاندهنده نگرش دولت مبنی بر بیتوجهی به آنچه شغل، درآمد و سبک زندگی ما را در درازمدت هدایت میکند، است.
بدون نظر