شما بدون شک در مورد قسمت جلویی مبهم نوآوری شنیده اید. نام دیگری برای ایده پردازی است. اما به نظر می رسد در دنیای تجارت، نیاز قانع کننده ای وجود دارد که یک مفهوم ساده را با کمی اصطلاحات احمقانه برچسب گذاری کنیم تا مردم را گیج کنیم. از این رو، اصطلاح “انتخاب فازی نوآوری” ابداع شد تا به این معنا باشد که چیزی مبهم و نامشخص در مورد داشتن ایده وجود دارد. با این حال، من استدلال میکنم که پشتوانه نوآوری به همان اندازه مبهم و دو برابر ضروریتر از قسمت جلویی است.
اکثر شرکتهایی که من امروز با آنها صحبت میکنم، نوعی جلوه فازی را برای فرآیند نوآوری خود پیادهسازی کردهاند. معمولاً یک نرم افزار مدیریت ایده، نوعی طرح پیشنهادی یا فعالیت های منظم برای تولید ایده است. جالب اینجاست که تقریباً همه این شرکتها دارای مجموعهای از ایدههای عمل نشده هستند. چرا این هست؟ دو دلیل وجود دارد. اولاً، نوآوری تجاری تمایل زیادی به تمرکز بیش از حد بر روی تولید ایده دارد و این منجر به تعداد زیادی ایده می شود که باید در جایی ذخیره شوند تا اینکه کسی بتواند با آنها کار کند. ثانیاً، و موضوع این مقاله، فقدان یک پسانتهای فازی از نوآوری وجود دارد. به عبارت دیگر، فقدان فرآیندهایی برای آزمایش و اجرای ایدههای تولید شده توسط قسمت جلویی فازی وجود دارد. این را مدیران عاملی که از این واقعیت ابراز تاسف می کنند که کمبود ایده نداشته باشید آنها کمبود نوآوری دارند.
فقدان پشتوانه مبهم نوآوری حاکی از برنامه ریزی ضعیف است. در مورد آن فکر کنید. چرا وقتی فرآیندی برای انجام کاری مفید با آن ایده ها ندارید، فرآیندی برای تولید ایده ایجاد کنید؟ این بیشتر شبیه ساختن یک کارخانه برای تولید آب میوه است، اما هیچ مکانیزمی برای بطری کردن یا بسته بندی آب میوه برای توزیع ایجاد نمی کند. نتیجه: آب میوههای بیشتری ذخیره میشود به این امید که هر لیتر عجیب آن ظرفی پیدا کند.
انتهای فازی شما کجاست؟
اگر شرکت شما در حال جذب ایده از کارمندان است، پس باید فرآیندهایی برای آزمایش و اجرای جالب ترین ایده ها داشته باشید. به احتمال زیاد، شما به چندین فرآیند نیاز دارید. مراحل لازم برای اجرای ایده کارایی فرآیند احتمالاً با مراحل مورد نیاز برای تبدیل یک بهبود محصول به واقعیت متفاوت است. اگر بسیار نوآور بودن برای شرکت شما مهم است، شما همچنین به فرآیندهایی برای اجرای ایده های مزخرف نیاز خواهید داشت که پتانسیل تبدیل شدن به نوآوری های موفقیت آمیز را دارند. در واقع، ممکن است حتی نیاز به تعریف فرآیندی برای شناسایی این ایده ها داشته باشید. اکثر طرحهای پیشنهادی و سیستمهای مدیریت ایده، مدیران را موظف میکنند تا محبوبترین ایدهها را انتخاب کنند، نه خلاقترین ایدهها را که اغلب جزو کمطرفترها هستند. (برای اطلاعات بیشتر در مورد این، بهترین ایده ها هرگز خیلی خلاقانه نیستند را ببینید )
علاوه بر فرآیندی برای آزمایش و اجرای ایدههای حاصل از طرحهای تولید ایده، احتمالاً به یک فرآیند بهبودیافته نیز برای آزمایش و اجرای ایدههایی نیاز دارید که خارج از ابتکارات خاص توسط کارمندان، بهویژه آنهایی که در نیمه پایینی نردبان شرکت هستند، ابداع و توسعه یافتهاند. . شواهد حکایتی نشان میدهد که اکثر شرکتها از رویکردی مشابه، دو مرحلهای و کم خطر پیروی میکنند:
- کارمند ایده خود را به مدیر میانی پیشنهاد می کند.
- مدیر میانی ایده را رد می کند.
اگرچه این رویکرد ریسک و حجم کار اضافی را در کوتاه مدت به حداقل می رساند، اما به وضوح از نظر نوآوری کمتر از مولد است.
با ورود همه این ایده ها، شما به فرآیندهایی برای آزمایش و اجرای آنها نیاز دارید. شکلی که این فرآیندها به خود می گیرند به نحوه کار شرکت شما و فرهنگ شرکت بستگی دارد. با این وجود، برخی از عناصر کلیدی وجود دارد که باید در فرآیند آزمایش و پیاده سازی شما باشد. بیایید به آنها نگاه کنیم.
ارسال و تایید
در شرکت شما، وقتی کسی ایده عالی دارد، چه کاری می تواند با آن انجام دهد؟ او باید آن را به چه کسی ارائه دهد؟ در چه قالبی باید ارسال شود؟ اگر این برای کارمندان شما واضح نیست، باید واضح باشد. علاوه بر این، شما باید الزاماتی را برای ارسال ایده ها برای تایید (در مقابل ارائه آنها به یک طرح پیشنهادی یا نرم افزار ایده ها) تعیین کنید. من به شما پیشنهاد میکنم که ایدهها را تا حد معینی توسعه دهید، شاید با یک طرح کسبوکار کوتاه یا از طریق پر کردن فرمی که معیارهایی را پوشش میدهد که بر اساس آن یک پروژه را قضاوت میکنید.
برای کمک به افرادی که ایده هایی فراتر از حوزه تخصصی آنها دارند، باید اطلاعات شراکتی را ارائه دهید تا کارمندان بتوانند با دیگرانی که تخصص لازم را دارند همکاری کنند. مثلا. اگر یک فرد بازاریابی ایده ای برای بهبود محصول داشته باشد، این امکان را به او می دهد که فردی را در بخش تحقیق و توسعه پیدا کند و با او همکاری کند.
پس از ارائه ایده، البته باید تایید یا رد شود. چه کسی مسئولیت این وظیفه را بر عهده خواهد گرفت؟ به احتمال زیاد افراد مختلف برای انواع مختلف ایده ها و احتمالاً سطوح مختلف بودجه هستند. یک ایده 5000 یورویی احتمالا راحت تر از ایده 5 میلیون یورویی است.
شاید مهمتر از تایید، رد کردن باشد. چگونه ایده ها رد می شوند؟ رد چگونه به ارسال کننده ایده ابلاغ می شود؟ در حالت ایدهآل، رد باید اطلاعاتی در مورد دلیل رد شدن ایده و همچنین نهایی بودن رد آن ارائه دهد، همانطور که ممکن است برای ایدهای که با استراتژی شرکت همسو نیست یا موقتی است، همانطور که ممکن است در مورد ایدهها وجود داشته باشد. ایده ای که فراتر از امکانات بودجه است، اما اگر بتوان آن را با هزینه بسیار کمتر توسعه داد، ممکن است قابل اجرا باشد.
بودجه
یکی از دلایلی که ایدهها در بخش مبهم نوآوری از بین میروند این است که رویاپردازی آنها بسیار ارزانتر از ارزیابی، آزمایش و پیادهسازی است. یک ایده تایید شده تقریباً برای توسعه و اجرا به پول نیاز دارد. چه بودجه ای در دسترس است؟ چه کسی آن را مجوز می دهد؟ چگونه با فرآیند تایید مرتبط است؟ اینها سوالات مهمی هستند و پاسخ ها باید شفاف باشد. اگر افراد شما از پول موجود برای توسعه ایده ها اطلاع داشته باشند، می توانند حول آن بودجه برنامه ریزی کنند.
در مورد ایدههای نسبتاً گران قیمت، احتمالاً میخواهید چندین بخش از پول را در مراحل مختلف تأیید ارائه دهید. اولین ترانچ یا تراشه برای آزمایش یک ایده در دسترس قرار می گیرد. یک ایده پیچیده مانند یک محصول جدید که دارای فناوری پیشرفته است، احتمالاً باید چندین فرآیند آزمایش را طی کند. با فرض مثبت بودن آزمایش، مقدار بیشتری پول برای اجرای این ایده مورد نیاز است.
نقاط عطف
زمانی که ایدهها بسیار خلاقانه هستند یا به پروژههای پیچیده منتهی میشوند، تعیین نقاط عطف در توسعه ایده به واقعیت مهم است. در هر نقطه عطف، باید یک ارزیابی از ایده همراه با اقدامات خودکار بسته به نتایج وجود داشته باشد. اگر پروژه به نقطه عطفی نرسید، باید دوباره ارزیابی شود و احتمالاً رد شود تا بتوان منابع را دوباره به ایدههای جدید تخصیص داد. آیا فرآیندی برای این کار دارید؟ اگر چنین است، چه اتفاقی میافتد وقتی یک تیم پروژهای را میکشد که به نقطه عطفی نرسیده است؟ آنها باید پاداش بگیرند! با از بین بردن زودهنگام یک پروژه ناموفق، آنها پول زیادی برای شرکت شما پس انداز می کنند. متأسفانه، در شرکت هایی که شکست تحمل نمی شود، این اتفاق نمی افتد. هنگامی که پروژه ها حتی در اوایل شکست می خورند، مسئولین اغلب با عواقب مواجه می شوند. در چنین شرکت هایی، هیچ کس نمی خواهد با یک ایده بسیار خلاقانه که دارای پتانسیل نوآوری واقعی است، فرصتی را به دست آورد. خطر شکست و توبیخ به سادگی بسیار زیاد است. وضعیت شرکت شما چگونه است؟
آزمایش کردن
ایده ها چگونه آزمایش می شوند؟ ایدههای محصول و بسیاری از فرآیندها را میتوان به راحتی نمونهسازی کرد، که راهی عالی برای احساس ایده جدید و همچنین دریافت بازخورد درباره ایده است. ایده هایی که ممکن است وقتی با کلمات توضیح داده می شوند درک آنها دشوار باشد، وقتی در دستان شما قرار می گیرند می توانند به طرز شگفت آوری زیبا باشند! ایده های خدماتی اغلب برای نمونه سازی سخت تر است. اما غیر ممکن نیست. من نقش آفرینی را روش خوبی برای آزمایش اولیه ایده می دانم. هنگامی که مردم اجرای یک ایده را می بینند و احساس می کنند، می توانند با سهولت بیشتری نقاط قوت و ضعف بالقوه را شناسایی کنند.
البته آزمایشهای ایدهها برای آزمایش ایدهها و در عین حال به حداقل رساندن ریسک خوب هستند. با این حال، خطر اینجاست که اگر زمان زیادی را صرف آزمایش یک ایده کنید، این احتمال را افزایش میدهید که رقیب از ایده یاد بگیرد و آن را قبل از شما وارد بازار کند. بنابراین، گاهی اوقات لازم است با یک ایده بزرگ، ریسک بزرگی را انجام دهید. اگر چنین است، چگونه این کار را انجام خواهید داد؟ چه کسی تصمیم می گیرد؟ چگونه ریسک را کاهش خواهید داد؟
حقیقت این است که شما احتمالا بهتر از من می دانید بهترین راه برای آزمایش ایده ها در شرکت شما چیست. سوال این است: آیا کارمندان شما نیز این را می دانند؟ اگر می خواهید آنها را به اجرای ایده ها تشویق کنید، باید!
پیاده سازی
مرحله آخر البته اجراست. چگونه این اتفاق می افتد؟ چه کسی تصمیم نهایی را می گیرد؟ این چگونه ساخته شده است؟ بودجه چگونه در دسترس خواهد بود؟ چگونه موفقیت — یا شکست — اندازه گیری می شود. این اطلاعات باید روشن شود و در دسترس افرادی قرار گیرد که مایلند نه صرفاً ایدههایی داشته باشند، بلکه میخواهند آنها را محقق کنند.
یک فرآیند و ارتباطات
در نهایت شما و مدیریت ارشدتان باید در مورد فرآیندهای پیاده سازی تصمیم بگیرید. علاوه بر این، شما از نزدیک کسب و کار خود را می شناسید (امیدوارم!)، بنابراین می توانید آن را بسیار بهتر از یک فرد خارجی انجام دهید. با این حال، اگر نوآوری برای شما مهمتر از ایدهها است، باید فرآیندهایی را طراحی و اجرا کنید که آزمایش و اجرای ایدهها را تسهیل کند. علاوه بر این، شما باید در مورد فرآیند شفاف باشید و آن را در سراسر شرکت به اشتراک بگذارید تا زمانی که افراد ایدههایی دارند، بدانند چگونه ایدههای خود را توسعه، ارسال، آزمایش و اجرا کنند. یک فرآیند ساده، نوآوری را کارآمدتر، قابل اندازه گیری تر و مهمتر از همه، قابل انجام تر می کند!
به طور خلاصه، مطمئن باشید که وقتی نوآوری به میان میآید، یک قسمت پشتی فازی برای قسمت جلویی فازی خود دارید!
بدون نظر