یکی از کلیدهای دستور کار جدید نوآوری و رقابت در صنعت دولت، تمایل به تقویت همکاری بین تجارت و صنعت، جوامع علمی و تحقیقاتی و بخش دانشگاه است.

به گفته دولت، در حال حاضر کمتر از 5 درصد از مشاغل استرالیایی برای کسب تخصص و ایده مستقیماً به بخش آموزش عالی – از جمله دانشمندان و محققان – مراجعه می کنند.

شورای بازرگانی استرالیا، در گزارشی مهم در اوایل سال جاری، همکاری را به عنوان نقطه ضعفی که کسب‌وکارهای ما را در سطح جهانی عقب نگه می‌دارد، شناسایی کرد.

اما پرداختن به این چالش های همکاری تنها می تواند بخشی از پاسخ به رقابت راکد جهانی ما باشد. اول، کسب‌وکارهای استرالیا – و کل بخش‌های صنعت – باید درباره آنچه که در حال حاضر رویکردی محدود به نوآوری است، تجدید نظر کنند.

ایمیل هفتگی برای اروپایی ها توسط دانشمندان اروپایی

کسب‌وکارهای استرالیایی به سمت نوآوری مبتنی بر فناوری و نوآوری مبتنی بر کارآیی گرایش دارند، زمانی که آنچه در یک محیط تجاری پرهزینه مورد نیاز است نوآوری غیرفناوری است – به جای تکیه بر فناوری جدید یا کاهش هزینه، شرکت‌ها باید با معرفی مدل‌های تجاری جدید نوآوری کنند. .

شکاف همکاری اغلب به عنوان یک عدم تطابق فرهنگی بین ذینفعان کلیدی، به ویژه زمانی که صحبت از تعامل بین شرکت‌های کوچک و متوسط ​​و دانشگاه‌ها می‌شود، در نظر گرفته می‌شود. با این حال، در انجام تحقیقات برای گزارش طراحی برای رقابت‌پذیری تولید ، که در اوایل سال جاری منتشر شد، مشخص شد که مسائل پیرامون همکاری بسیار گسترده‌تر است و به طرز فکر نوآوری یک کسب‌وکار مرتبط است.

این تحقیق، عمدتاً با شرکت‌های کوچک و متوسط، نشان می‌دهد که در حال حاضر، تمرکز اصلی نوآوری بر ارائه محصول یک کسب‌وکار است: افزودن یک ویژگی جدید، بالا بردن سطح خدمات یا، به طور معمول، افزایش کارایی در تولید یا تحویل.

تلاش‌های تحقیق و توسعه در این کسب‌وکارها منعکس‌کننده این رویکرد به نوآوری است که منجر به تلاش‌های همکاری بسیار متمرکز می‌شود. “حل” مشکلات با چارچوب محدود، مدل رایج تعامل یا همکاری است.

این رویکرد افزایشی به نوآوری می تواند معتبر باشد و پایه و اساس بسیاری از مشاغل موفق بوده است. اما این امر به یک محیط تجاری نسبتاً پایدار بستگی دارد، جایی که “بهبود مستمر” در محصولات و خدمات کافی است. این وضعیت امروز برای مشاغل استرالیایی نیست. تغییرات ساختاری اقتصادی که به دلیل کاهش شرایط تجارت ما و بهره وری پایین تاریخی به وجود آمده است، فضای نامطمئن تری ایجاد کرده است.

در مقابل، تحقیقات بین‌المللی نشان داده است که کسب‌وکارهایی که موقعیت رقابتی خود را از تمرکز صرفاً محصول یا خدمات به تمرکز عمیق‌تر و گسترده‌تر بر کل مدل کسب‌وکار خود تغییر می‌دهند، عملکرد بهتری از همتایان خود دارند.

هنگامی که یک کسب و کار این تغییر را در ذهنیت انجام می دهد، تأکید از تمایز فناوری (ویژگی های محصول یا خدمات) به نوآوری غیرفناوری – درک واضح تر از مشتری و ارزش معناداری که سازمان به عنوان یک کل می تواند به آن مشتری ارائه دهد، منتقل می شود.

با واداشتن مشاغل به گسترش تمرکز خود از محصولات و خدمات به مدل‌های تجاری، می‌توانیم فرصت‌های مهمی را برای مشارکت‌های تحقیقاتی جدید، برای همکاری‌هایی که BCA به درستی به دنبال آن است، باز کنیم.

با این حال، این تحقیق نشان می دهد که کسب و کارها برای ایجاد این تغییر دشوار است.

یکی از رویکردهایی که شروع به دستیابی به کشش کرده است، نوآوری مبتنی بر طراحی است، مفهومی که بر درک نحوه برخورد طراحان با مسائل پیچیده استوار است. طراحان دائماً مشکلات را مجدداً قالب بندی می کنند، تضادها و محدودیت ها را ترسیم می کنند، و آنها متوجه می شوند که پاسخ های متعددی وجود خواهد داشت.

این رویکرد “تفکر طراحی” توجه جهانی را به خود جلب کرده است و در کشورهای دیگر به عنوان محرک اصلی نوآوری ظاهر شده است. برخی کارها در استرالیا در سطح شرکت انجام شده است که نتایج بسیار مثبتی داشته است.

گام بعدی اتخاذ نوآوری مبتنی بر طراحی در سطح بخش، با استفاده از این رویکرد برای درک بهتر چالش‌های مبتنی بر بخش و چارچوب‌بندی آینده‌های جایگزین در سطح کلان خواهد بود.

از طریق این فرآیند، مدل‌های کسب‌وکار در سطح بخش را می‌توان پیش‌بینی کرد، نمونه‌سازی و اصلاح کرد، که همکاری‌های سطح بخش و تحقیقات اساسی مورد نیاز برای پیشبرد رونق استرالیا را برجسته می‌کند.

بدون پیش‌بینی این امر در سطح بخش، ما در معرض خطر نادیده گرفتن رویکرد فعلی و متمرکز بر نوآوری هستیم – رویکردی که تحقیقات از مدل‌های کسب‌وکار آینده جدا می‌شود و تلاش‌های هم‌کاری تحت فشار باقی می‌ماند و تأثیر آن کاهش می‌یابد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *