نوآوری برای شرکت شما مهم است – حداقل با فرض اینکه شما مدیر یک سازمان هستید – اینطور نیست؟ اما نوآوری کجا در لیست اولویت کارمندان شما قرار دارد؟ احتمالاً پایین تر از آن چیزی است که شما می خواهید. در تجربه من، در بیشتر سازمانها، مردم نوآوری را در انتهای فهرست اولویتهای خود قرار میدهند، زیر گزارشنویسی، زیر پاسخ به ایمیلها، زیر ارائه ارائه، زیر محاسبه مالی، در واقع، زیر تمام کارهای روزمره خود.
زمان نوآوری
چند سال پیش، من یک گزارش تحقیقاتی با عنوان ” خلاقیت سازمانی – ده عامل برتر” (PDF) توسط وین موریس ارسال کردم. او دریافت که مانع شماره یک خلاقیت سازمانی و در نتیجه نوآوری، کمبود زمان است. وین نوشت: «بیشتر پاسخ دهندگان موضوع زمان را به عنوان مهم ترین عامل در افزایش خلاقیت سازمانی با نظراتی مانند «فقط داشتن زمان بدون وقفه این کار را برای من انجام می دهد. بسیار نادر است که من فضا و زمان را در خود ایجاد کنم روزی که فقط فکر کنم. میدانم که وقتی این کار را انجام میدهم واقعاً برای من خوب است و رضایت بیشتری از کارم دریافت میکنم. این یک چالش واقعی برای من باقی میماند.»
مدیران نوآوری که من با آنها کار می کنم نیز در این مورد به عنوان چالشی برای ابتکارات خود اظهار نظر کرده اند. آنها می گویند که بسیاری از همکاران شکایت دارند که زمانی برای تفکر خلاق یا نوآوری ندارند.
زمانش نیست، اولویت هاست
حقیقت این است که کارمندان زمان زیادی دارند. در کشورهای توسعه یافته، اکثر سازمان ها یک هفته کاری 35 تا 40 ساعته را تعیین می کنند. بسیاری از مردم ساعات طولانی تری کار می کنند، به خصوص در ایالات متحده. هفت ساعت یا بیشتر در روز کاری در واقع زمان بسیار زیادی برای تفکر خلاق و اقدام نوآورانه است. پس واضح است که مشکل واقعاً زمان نیست.
در عوض، مشکل این است که کارمندان معتقدند خلاق بودن آنقدر اهمیت کمی دارد که هر کار دیگری در شرح شغل آنها باید ابتدا انجام شود. بنابراین، حتی اگر مدیریت بیان میکند که «نوآوری اولویت شماره یک ما است» یا «کارکنان خلاق برای موفقیت آینده ما حیاتی هستند»، اکثر کارمندان احساس میکنند که «پیشبینیهای مالی برای سه ماهه سوم در یک صفحه گسترده خوب به موقع برای جلسه بخش فردا قرار میگیرند. اولویت شماره یک من است» و نوآوری احتمالاً در اولویت شماره 50 قرار می گیرد، پس از پاسخ به ایمیل های بی اهمیت، مرتب کردن میز و بایگانی کردن آن دسته عظیم از کاغذ روی میز.
چرا نوآوری برای بسیاری اولویت پایینی دارد؟
دلایل متعددی برای این امر وجود دارد. اول از همه، اگرچه مدیریت میگوید «نوآوری اولویت شماره یک شرکت است»، اما به کارکنان نشان نمیدهد که نوآوری اولویت اول آنهاست. (تعریف سریع: نوآوری شرکتی = اجرای سودآور ایده های خلاقانه). تا زمانی که این موضوع به کارکنان ابلاغ نشود، تعداد کمی از تفکر خلاق فعال را به خود مشغول خواهند کرد.
این ما را به دلیل دوم خود می رساند. خلاق بودن اغلب شبیه کار نیست. آب های خلاقانه من هنگام راه رفتن به بهترین وجه جاری می شود. این به من کمک می کند نه تنها ایده هایی داشته باشم، بلکه به تجزیه و تحلیل ایده ها و تصمیم گیری نیز کمک می کنم. دیگران روی صندلی می نشینند و از پنجره به بیرون خیره می شوند. برخی افراد در وان حمام بهترین هستند. متأسفانه هیچ یک از این فعالیت ها شبیه کار واقعی نیستند.
اگر دفتری با طرح باز یا حتی دفتری باز دارید، کارمندان در مورد نشستن و فکر کردن خودآگاه خواهند بود. آنها میدانند که به نظر نمیرسد که در حال کار هستند و میترسند که همکاران همسایهشان به آنها بدبین شوند. در دوران کارمندیام، تنها یک رئیس داشتم که با قدم زدن من برای فکر کردن به یک مشکل مشکلی نداشت و حتی در آن زمان، همکاران به سرگردانیهای اواسط روز من به دقت نگاه میکردند.
دلیل سوم این است که خلاقیت و نوآوری مفاهیمی بسیار مبهم هستند. در حالی که اکثر کارمندان در مورد آنچه که در تهیه پیش بینی مالی دخیل است، نحوه پاسخ به درخواست مشتری و چه اطلاعاتی باید در یک گزارش درج شود، بسیار واضح هستند، تعداد کمی از آنها می دانند که خلاقیت و نوآوری چه چیزی را شامل می شود. بنابراین، برای آنها به جای اینکه مجبور باشند با مفاهیم مبهم خلاق بودن دست و پنجه نرم کنند، سرگرم شدن با کارهای مشخص با قوانین روشن آسان تر است.
البته، کارمندان معمولاً نوعی آموزش در مورد نحوه تکمیل صفحه گسترده پیش بینی مالی، سبک شرکت برای گزارش های داخلی و نحوه پاسخگویی به سؤالات مشتریان دریافت می کنند. تعداد بسیار کمتری در مورد چگونگی خلاق بودن آموزش می بینند.
آنچه سازمان ها می توانند انجام دهند
چند کار وجود دارد که سازمانها میتوانند برای اولویتبندی نوآوری انجام دهند، اگرچه بسیاری از این موارد باید از بالا بیایند. اولین چیزی که مدیریت باید تصمیم بگیرد این است که تصمیم بگیرد خلاقیت و نوآوری واقعاً تا چه حد اولویت دارند. نوآوری خوب به نظر می رسد، اما شامل ریسک کردن و دعوت به تغییر است، چیزهایی که همیشه چندان خوب نیستند. با این حال، با فرض اینکه مدیریت تصمیم بگیرد که نوآوری واقعاً مهم است، در اینجا مواردی وجود دارد که سازمان می تواند و باید انجام دهد.
اول، نشان دهید که نوآوری یک اولویت است. یک راه عالی برای انجام این کار، نوآوری و صحبت در مورد آن است. داستان هایی درباره ایده هایی که افراد داشته اند، نحوه توسعه آن ایده ها توسط تیم ها و نتایج به اشتراک بگذارید. از به اشتراک گذاشتن ایده های نوآورانه ای که به نتیجه نرسیدند نترسید، بلکه ایده را توضیح دهید، چه اشتباهی رخ داده و چرا.
ثانیاً، فضاهایی را برای جلسات خودجوش، تأمل و خلاقیت فراهم کنید. اتاق نوآوری پر از کاغذ، ابزار ساختمانی، صندلی راحت (احتمالاً شامل بالشهای بزرگ و صندلیهای کیسهای لوبیا)، اسباببازیها و یک دستگاه قهوهساز عالی، محیطی عالی برای تفکر خلاق فراهم میکند.
ثالثاً، سرمایه گذاری در آموزش خلاقیت را در نظر بگیرید که به افراد ابزار و تکنیک هایی برای خلاقیت می دهد. سرمایه گذاری در آموزش نشان می دهد که شما در مورد آن جدی هستید.
چهارم، تفکر خلاق و عمل نوآورانه را بشناسید و به آنها پاداش دهید. نیازی نیست که جوایز زیاد باشد. در واقع، جوایز بیش از حد بزرگ معمولاً نتیجه معکوس دارند (همانطور که این ویدیوی یوتیوب توسط دانیل پینک توضیح میدهد ).
پنجم، و این سخت ترین کار است، سازمان ها باید حجم کار کارکنان خود را کاهش دهند. این روزها مشغول بودن، نداشتن زمان کافی، در دسترس بودن با تلفن همراه 24-7، استرس و فرسودگی شغلی بسیار رایج است و نشان می دهد که افراد برای خلاقیت بیش از حد کار می کنند. در آینده نزدیک، من معتقدم که رهبران شرکتها ممکن است نیاز داشته باشند بین اداره یک شرکت نوآورانه که در آن خلاقیت شکوفا میشود یا شرکتی که در آن افراد فوقالعاده سازنده هستند، تصمیم بگیرند، اما زمان کمی برای فکر کردن به وظایف بعدی خود دارند. شاید همانطور که اتوماسیون مشاغل بیشتری را اشغال می کند، رهبران رویایی متوجه خواهند شد که به جای کاهش نیروی کار با کاهش حجم کار مبتنی بر وظیفه، منطقی تر است که افراد را به عنوان متفکران خلاق نگه دارند.
بدون نظر