“Mittelstand” آلمانی که از شرکتهای خانوادگی و متوسطی برخوردار است که برآمده از بحران مالی این کشور بوده است، اروپا را با مشکل مواجه کرده است. این کمک کرده است تا کشور به یک غول صادراتی تبدیل شود که برخی می گویند مانع از بهبود در میان کشورهای در حال مبارزه این قاره است.
آلمان را تحت فشار قرار داده است. کمیسیون اروپا و ایالات متحده هر دو از آن به خاطر مازاد حساب جاری بالا انتقاد کرده اند. اکنون وزارت دارایی آلمان انتظار دارد رشد سه ماهه اول بر اساس تقویت تقاضای داخلی نسبتاً قوی باشد، اما این عملکرد صادراتی شرکت های کوچکتر است که بستر را برای رشد فراهم کرده است.
برخی آلمان را متهم میکنند که تقاضای داخلی را کاهش داده و دستمزدی را که آلمانیها ممکن است برای تعطیلات اسپانیایی، کفشهای ایتالیایی یا ماست یونانی خرج کنند، نگه داشته است. آلمانیها مخالفت میکنند که این مازاد به دلیل جذابیت محصولات پیچیده و نوآورانه در فناوری است و این مازاد بیشتر از خارج از منطقه یورو ناشی میشود. این مازاد همچنین نرخ مبادله یورو را بالاتر از آنچه در غیر این صورت بود نگه میدارد، دقیقاً زمانی که برای تحریک رشد در کشورهای عضو فقیرتر باید کاهش یابد.
این مشکلی است که بسیاری از کشورها دوست دارند داشته باشند. بر اساس گزارش موسسه تحقیقات اقتصادی ، در ابتدای سال 2014، مازاد آلمان حتی از چین، رهبر صادرات، بسیار بیشتر بود . به طور مطلق، بین سالهای 2003 تا 2008، آلمان صادرکننده پیشرو در صنعت تولید جهان بود. از زمانی که در سال 2009 از چین پیشی گرفت، برای رتبه دوم با ایالات متحده رقابت کرده است. همه اینها در حالی است که آلمان 25 سال پیش کل یک کشور بلوک شرق را جذب کرد و حدود 2 تریلیون یورو برای ارتقا و ادغام آلمان شرقی هزینه کرد.
نه در مورد اخبار فوری نه در مورد نظرات بی اساس.
و بعید است که ماشین صادرات آلمان به این زودی ها کند شود، اگر منطقه یورو و اقتصاد جهانی به رشد خود ادامه دهند، صرفاً به دلیل قرار گرفتن بالای آن در تجارت جهانی.
شرکت های کوچک، چشم انداز جهانی
در حالی که اتحادیه اروپا بخش عمده ای (حدود 60٪) تجارت آلمان را تشکیل می دهد، شرکت های آن در سطح جهانی متمرکز هستند و به طور فزاینده ای به سمت بازارهای آسیای شرقی در حال رشد سریع تر هستند. جالبتر اینکه، یک مطالعه توسط موسسه پیشرو برای تحقیقات کسبوکارهای کوچک و متوسط (SME) نشان داد که آن SMEهایی با حضور صادراتی نیز حدود 20 درصد از درآمدهای خود را از صادرات و از این درصد، حدود 45 درصد از درآمدهای غیر اتحادیه اروپا را تولید میکنند. کشورها.
چرا؟ واضح است که کسبوکارهای بزرگ مانند بیامو، دایملر-بنز یا زیمنس بازیگران جهانی هستند، با این حال آلمان در رقابت جهانی نیز به دلیل شرکتهایی مانند Micon در Nienhagen (تجهیزات حفاری که به نجات معدنچیان گرفتار شیلی کمک کرد)، Poly-Clip System در هاترشیم (Hattersheim) موفق میشود. کلیپ موجود در انتهای بسته بندی سوسیس یا گوشت)، Tetra in Melle (غذای ماهی)، Ableton در برلین (نرم افزار و سخت افزار میکس موسیقی الکترونیک برای دی جی)، Arnold & Richter Cine Technik در مونیخ (دوربین های حرفه ای برای هالیوود)، Mennekes در Kirchhundem (دستگاه شارژ وسایل نقلیه الکتریکی به عنوان استاندارد جدید اتحادیه اروپا) یا Elektrisola Dr. Gerd Schildbachدر Reichshof-Eckenhagen (سیم لعابی درجه یک برای مصارف الکترونیکی ویژه از جمله مریخ نورد).
این شرکتهای متوسط قلب و روح – در واقع ذهنیت – اقتصاد گستردهتر آلمان را تشکیل میدهند. آنها نام خانوادگی نیستند. اگر میخواهید آنها را بیابید و درک کنید، باید به Google و Google Maps متوسل شوید. و اگر میخواهید آنها را کپی کنید، باید بیشتر از مهرهها و پیچهای عملیات آنها را تقلید کنید. یک روش اساسی برای تفکر نیز در بازی وجود دارد.
این شرکتها جهتگیری جهانی دارند (وبسایتهای آنها نیز به زبان انگلیسی است)، و گاهی اوقات شرکتهای چندملیتی با سایتهای تولید در سراسر جهان هستند. به عنوان مثال، Elektrisola دکتر گرد شیلدباخ در اوایل سال 1964 در ایتالیا ، در اواسط دهه 1970 در نیوهمپشایر، در آغاز دهه 1990 در مالزی و مکزیک و پس از سال 2006 در چین کارخانههایی راهاندازی کرد. به مشتریان خود برای کاهش موانع تجاری و زمان تحویل. و در واقع، در حالی که Elektrisola در سال 2010 حدود 300 نفر را در آلمان استخدام کرد، بیش از 2600 نفر را در سراسر جهان استخدام کرد.
مطالعه اخیر IKB Deutsche Industriebank نشان داد که سریعترین بخش در حال رشد آن دسته از شرکت هایی هستند که درآمدی بین 50 میلیون یورو تا یک میلیارد یورو دارند، که دقیقاً همان شرکت هایی هستند که از تعریف “کلاسیک” Mittelstand به نوع جدیدی از شرکت های جهانی با حضور بین المللی خارج می شوند. با این حال هنوز ریشه در شهرهای اغلب کوچک در سراسر آلمان دارد. آنها اغلب شرکتهای چندملیتی پنهانی هستند که به دنبال حفظ فضایل سنتی آلمانی Mittelstand، در حالی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند، هستند. به ویژه این بخش از شرکت هاست که حسادت جهانیان را ثابت کرده است.
در سال 2011، جورج آزبورن، صدراعظم بریتانیا، اظهار داشت: «همه ما باید از مدل موفق میتل استند درس بگیریم». در دسامبر 2013، دانشگاه ادینبورگ میزبان کنفرانس “McMittelstand” بود . درسهایی که به دست میآیند غالباً فضایل «مکتب قدیمی» هستند که با یک جهتگیری جهانی جدید ترکیب شدهاند. مطالعات همچنین نشان داده است که Mittelstand در بحبوحه بحران مالی به جای کاهش آنها شغل ایجاد کرد – و به سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه ادامه داد.
همه در ذهن
اما در واقع به چه معناست؟ آلمانی ها از “Mittelstand” به دو صورت استفاده می کنند. اولی یک تعریف آماری رسمی است. آنها شرکت های کوچک تا متوسط (SMEs) هستند که کمتر از 500 کارمند را استخدام می کنند و کمتر از 50 میلیون یورو درآمد دارند. به طور رسمی، Mittelstand 99.6٪ از کل شرکت ها، 60٪ از کل کارکنان و 36٪ از کل فروش را به خود اختصاص می دهد. این شرکتها 83 درصد از همه کارآموزان را آموزش میدهند و 52 درصد از تولید اقتصادی را تشکیل میدهند (در سال 2011). شرکتهای میتلاستند پیوندی حیاتی بین سیستم کارآموزی مورد غبطه آلمان و ایجاد مهارت در سطح شرکت هستند.
با این حال، کاربرد دوم بسیار مهم است، زیرا نگرشهای ذهنی را نسبت به اینکه یک شرکت چیست و چگونه باید رفتار کند، در کنار هم قرار میدهد. در آلمان، “Mittelstand” دارای مفاهیم مثبت جدی است، به طوری که حتی شرکت های بزرگی مانند Wuerth، STIHL یا Robert Bosch خود را Mittelstand در نگرش های خود می دانند، که مشهور در چشم انداز آن طولانی مدت است. تقریباً تمام این شرکتهای Mittelstand شرکتهای خانوادگی هستند که به موجب آن مالکیت، کنترل و ریسک با هم مرتبط هستند. تقریباً تمام ادبیات حاکمیت شرکتی از دهه 1930 بر مشکل اصلی-نماینده ، یعنی جدایی مالکیت و کنترل تأکید میکند، اما در این شرکتها چنین جدایی وجود ندارد.
به دلیل این مالکیت خانوادگی، این شرکت ها تمایل دارند از استراتژی های تامین مالی محافظه کارانه (درآمد انباشته و وام های بانکی) پیروی کنند که کنترل خانواده را حفظ می کند. این شرکتهای میتلاستند که صادرات محور هستند، تمایل دارند از یک استراتژی متمرکز بینالمللی مبتنی بر محصولات ممتاز پیروی کنند. آنها درست مانند شرکت های بزرگتر “بازیگران جهانی” متوسط هستند. اگر آنها به خارج از کشور نقل مکان کنند، تمایل دارند تا جایی که امکان دارد، شرکت های کاملاً تحت مالکیت را به جای سرمایه گذاری مشترک ترجیح دهند تا کنترل خانواده را حفظ کنند و کیفیت را حفظ کنند. آنها به شدت بر خدمات، پاسخگویی به خواسته های مشتری و ارتقای مداوم محصولات تمرکز می کنند.
به دلیل تخصص فنی و کنترلهای کیفی، شرکتها تمایلی به از دست دادن کارگران کلیدی حتی در شرایط رکود ندارند. در واقع، بسیاری از این کارمندان در شهرهای کوچک در کنار این مالکان-کارآفرینان با ذهنیت فنی زندگی می کنند. روابط اجتماعی «مدرسه قدیمی» مانند این به ایجاد بستری از همبستگی کمک می کند که در بلندمدت به فعالیت های شرکت کمک می کند.
به طور خلاصه، هیچ رازی برای موفقیت Mittelstand در سطح عملیاتی وجود ندارد. فضایل، فضایل تجاری «مکتب قدیمی» هستند. اما تلاش برای بازگرداندن آن فضایل به اقتصادی که مانند بریتانیا تکامل یافته است، ترفند ساده ای نیست. اگر امیدهای آزبورن به ثمر برسند، میتلاستند ممکن است به یک واژه انگلیسی روزمره مانند مهدکودک تبدیل شود. اشتباه متوجه شوید و ممکن است بیشتر شبیه schadenfreude باشد.
بدون نظر