این روزها بسیاری از تجارت ها به زبان تکاملی متکی هستند – فقط کتاب تطبیق تیم هارفورد را بخوانید . من همچنین می بینم که کتاب اریک بینهاکر “منشاء ثروت: تکامل، پیچیدگی و بازسازی ریشه ای اقتصاد” نیز بیشتر و بیشتر مورد اشاره قرار می گیرد. یک پلاگین کوچک نیز برای کتاب خودم The Elastic Enterprise ، جایی که استعاره تکاملی را راهی عالی برای درک روشهای جدیدی دانستم که شرکتها فعالیتهای خود را در اکوسیستمهای تجاری جدید افزایش میدهند.
استعاره روش خوبی برای درک مجموعه پیچیده ای از شرایط است، اما لزوماً تمام مسائل مدیریتی مرتبط با آن را برطرف نمی کند یا مبتکران را در مسیر درست راهنمایی نمی کند. چگونه اکوسیستم های کسب و کار را مدیریت می کنید؟ واقعا کی میدونه با این حال آنها بسیار قابل توجه هستند.
اکوسیستم کسب و کار
ایده اکوسیستم کسب و کار در اوایل دهه 1990 ریشه دوانید. مایکروسافت و اینتل روشی قدرتمند برای کنترل صنعت رایانه های شخصی رومیزی از سیلیکون تا راه حل های تجاری ایجاد کردند و دو اثر آکادمیک این اثرات را ثبت کردند.
مارکو ایانسیتی و مشاور روی لوین در The Keystone Advantage استدلال کردند که شرکتها اکنون به عنوان شبکه با هم رقابت میکنند، و در کار قبلی جیمز مور استدلال کرد که رقابت مرده است، آینده در اختیار شرکتهای مشارکتی در اکوسیستم است.
هر چند اکوسیستم های تجاری امروزی متفاوت هستند. آنها بخشی از نوآوری اجتماعی گسترده تر در زمینه ارتباطات اجتماعی و فعالیت راه اندازی کسب و کار هستند. اکونومیست، در اواسط ژانویه، آن را یک لحظه کامبرین نامید ، تقریباً مانند شروع زندگی بر روی زمین!
همه نوآوران باید گوش خود را نسبت به آنچه در این اکوسیستم ها می گذرد، نگه دارند، به همین دلیل است که اکثر بخش های نوآوری اکنون یک عملکرد جستجوگر دارند. اکوسیستم های کسب و کار فقط مربوط به استارتاپ ها نیستند. اکثر شرکت ها دارای اکوسیستم تامین کننده هستند. اما آنها به طور فزاینده ای به یک اکوسیستم ایجاد مشترک در اطراف پلتفرم های خود نیاز دارند و باید نوآوری را در میان شرکای بالادستی و پایین دستی مدیریت یا تشویق کنند.
ران آدنر، نویسنده The Wide Lens ، استدلال میکند که «در طول دو دهه گذشته، شرکتهایی را دیدیم که تمرکز خود را از محصولات مستقل به راهحلهای یکپارچه تغییر دادهاند. ما این را در بسیاری از صنایع – تولید، خدمات مالی، خرده فروشی و مراقبت های بهداشتی می بینیم.
اساساً او میگوید که شرکتها اکنون در اکوسیستمهایی که خودشان ساختهاند تعبیه شدهاند. برای موفقیت آنها ابتدا به سیستم نیاز دارند تا موفق شود.
همه اینها به این معنی است که ما باید شروعی برای درک بهتر اکوسیستم کسب و کار مدرن داشته باشیم.
اکوسیستم ها در چهار اندازه (یا نوع!) هستند:
اکوسیستم های مقیاس – که در آن مقیاس سریع و کوچک سازی انعطاف پذیر ویژگی اصلی است. گوگل اندروید نمونه خوبی خواهد بود. افزایش آن برای گوگل هزینه نسبتا کمی داشته است و از بین بردن آن نیز ارزان خواهد بود. جوامع API معمولاً به این شکل عمل می کنند – برای مثال Expedia با استفاده از یک API شبکه های وابسته خود را به اکوسیستمی متشکل از 2000 شریک تجاری کوچک تبدیل کرده است.
اشتراکات خلاق – جنبش CC اشکال مختلف اکوسیستم های IP مشترک را تحریک کرده است، حتی در سخت افزار. Autodesk را به عنوان مثال در نظر بگیرید. سه سال پیش، این شرکت تصمیم گرفت با خرید، جامعه ای از افراد غیرحرفه ای را که اکنون به 120 میلیون نفر می رسد، رشد دهد. در نتیجه، حرکت سخت افزاری باز سرعت گرفته است. به عنوان مثال، جامعه مستقل مهندسین در GrabCad که اکنون 800000 عضو دارد، از ابزارهای Autodesk برای ایجاد یک مخزن مشترک از طرحهای مهندسی مکانیک استفاده میکنند.
اکوسیستم های مشتری – می توانید یک اکوسیستم مشتری عالی را در اطراف ARM Holdings مشاهده کنید، جایی که ARM با مشتریان و سازندگان همکاری می کند تا به طور مداوم طراحی chp موبایل را تکامل دهد. در کفش های Vibram هم همینطور است. اینتل را تماشا کنید که از وضعیت مواد تشکیل دهنده خارج می شود تا وارد عمل شود – اینتل در تلاش است تا اکوسیستمی را پیرامون طراحی ابزارهای پوشیدنی راه اندازی کند.
اکوسیستمهای سیستمی – اکوسیستمهای سیستمی شامل سیستمهایی مانند حملونقل است که در آن جادهها، مقررات، سیگنالگذاری، اتومبیلها، آزمایشها، نفت و غیره، همه در سیستم نسبت به رقبای ریلی یا پیل سوختی دارای منافع خاصی هستند. در اکوسیستم های سیستمیک اینرسی بسیار زیاد وجود دارد. اکوسیستم رایانه شخصی در مواجهه با موبایل دچار اینرسی شد.
خوب پس انواع مختلفی از اکوسیستم وجود دارد. مدیریت فعالیت های تجاری، اهمیت مشارکت ها، میزان کنترل در دسترس شرکت ها، در هر نوع متفاوت است. اما حل کردن این موضوع، تشخیص اینکه اهرمهای نوآوری کجا هستند کار سختی است. ما واقعاً اطلاعات زیادی در مورد چگونگی راه اندازی یک اکوسیستم، نحوه مدیریت آن، و نحوه به حداکثر رساندن یا حتی بهینه سازی سود نداریم.
این امر معضلات بزرگی را برای نوآوران ایجاد می کند. در پست قبلی گفتم ما از نوآوری باز به نوآوری اجتماعی گذر کرده ایم. اکوسیستم نمونه خوبی از آن است. در حالی که بسیاری از نوآوری ها به نوعی باز هستند، مهم ترین ویژگی های آن در پویایی اجتماعی جدید مشارکت های بسیار مقیاس پذیر نهفته است.
من همچنین از صحبت با بسیاری از شما میدانم که رفتن به مدیریت ارشد و پیشنهاد یک استراتژی اکوسیستمی بسیار دشوار است – آنها به خوبی مستند نیستند و محاسبات ROI قدیمی در نوآوریهای چند شریک چندان متقاعدکننده عمل نمیکنند.
میخواهم درباره اکوسیستمها با شما صحبت کنم – کسی وقت دارد به چند سوال پاسخ دهد؟
بدون نظر