امروز آخرین روز پروفسور یان چاب به عنوان دانشمند ارشد استرالیا است .
این سمتی است که او تقریباً پنج سال است، در برخی از آشفته ترین دوران سیاسی استرالیا. او تحت چهار نخست وزیر و شش وزیر علوم (اگر نه همیشه با عنوان) در کار و ائتلاف خدمت کرده است.
چاب به The Conversation گفت: «داشتن شش نفر از آنها [وزرای علم] در یک دوره پنج ساله احتمالاً ساده ترین راه برای دستیابی به یک رویکرد ثابت نیست، بنابراین در چنین شرایطی چه می کنید.
زمان های چالش برانگیزی وجود داشت، مانند زمانی که او با خصومت نسبت به علم آب و هوا مواجه شد.
ایمیل هفتگی برای اروپایی ها توسط دانشمندان اروپایی
آشفتهترین چیزی که فکر میکنم تا آنجا که به من مربوط میشود، خصومت نسبت به علم آب و هوا بود که فکر میکنم در آن زمان غیرمنطقی بود و فکر میکنم اکنون حتی غیرمنطقیتر است.»
به طور کلی او معتقد است که موقعیت استرالیا در طول سال ها بهبود یافته است، اما او می گوید که ما باید چیزی بیش از یک پیرو خوب و پذیرنده اولیه ایده های جدید باشیم. ما باید ایده های جدیدی را برای خودمان توسعه دهیم تا دیگران از آنها پیروی کنند.
پس دستاوردهای او در آن زمان چیست و چه توصیهای برای جانشینش آلن فینکل دارد ؟
Q1 شما در سال 2011 به عنوان دانشمند ارشد منصوب شدید. در آن زمان وضعیت علم استرالیا را چه میدیدید و چالشها را در چه میدیدید؟
مسئله اصلی برای من این بود که آیا ما تا آنجا که ممکن است انجام میدهیم یا خیر. پاسخ کوتاه به آن این است که من فکر نمی کردم که ما هستیم.
دلیل آن، همانطور که انتظار دارید، دلایل متعددی وجود داشت، و من فکر میکردم که ما باید مایل باشیم به برخی از آنها بپردازیم، و برای انجام این کار، آنها باید افشا شوند. من بارها گفتهام که فکر میکنم در مجموع ما بسیار از خود راضی شدهایم، به نوعی از اوجهای رونق منابع زندگی میکنیم و غارها را فراموش کردهایم و همیشه تصور میکنیم که اوج دیگری در گوشه و کنار خواهد بود.
وقتی به کارهایی که بقیه دنیا انجام میدهند نگاه کردم، بقیه دنیا – چه از نظر منابع طبیعی غنی باشند و چه از نظر منابع طبیعی فقیر – [آنها] همه تلاش میکردند تا علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات خود را در سطح بالایی قرار دهند. با توجه به برخی از قابلیت ها و مجموعه مهارت هایی که برای تغییر اقتصاد و بقای خود در دنیایی که به طور فزاینده رقابتی اما بسیار مبتنی بر STEM خواهد بود، به آن نیاز داشتند، اولویت کافی دارند. ما این کار را در مقیاسی که نیاز داشتیم با انسجامی که نیاز داشتیم انجام نمی دادیم.
بنابراین ما برخی از کارها را خیلی خوب انجام می دهیم – در این مورد نمی توان تردیدی داشت – اما رویکرد کل دولت را نداشتیم. اگر دپارتمان Y بخواهد در یک منطقه خاص گسترش یابد، واقعاً ظرفیت هیچ تأثیر آشکاری بر روی بخش X نداشتیم. بنابراین، می دانید، چگونه این کار را انجام دهیم؟
بنابراین فکر میکردم که فقدان یک استراتژی ملی، فقدان رویکرد کل دولت، این واقعیت که ما میتوانیم چیزها، رشتهها، رشتههای مهم را ببینیم، کاهش ناشی از عدم محبوبیت نسبی و غیره چیزی نیست. که ما فقط باید اجازه دهیم اتفاق بیفتد و بعد از واقعه از خواب بیدار شویم و بگوییم چرا اجازه دادیم این اتفاق بیفتد، که معمولاً چنین است.
Q2 اولین کاری که تصمیم گرفتید انجام دهید چه بود؟
خوب میخواستم ببینم چقدر خوبیم من با مانترای بزرگ شده ام که بیشتر از وزنمان مشت می زنیم.
وقتی به آن فکر میکنید، فکر میکنید که این در واقع یک جمله احمقانه است که منجر به رضایت خاطر میشود، زیرا در واقع نمیگوید، خوب، ما در چه وزنی هستیم و مگر اینکه شما کلاس وزنی را تعریف کنید، پس منظور از گفتن چیست؟ بیشتر از وزنمان مشت میزنیم
بنابراین میخواستم بدانم این به چه معناست، اما مهمتر از همه، فکر میکنم، مهم نیست که چه عددی روی چنین عبارتی قرار میدهیم، سوال واقعی این است که چه کسی از ما جلوتر است و چه کسی پشت سر ماست و برای بهبود چه کاری انجام میدهیم؟
Q3 به نظر شما استرالیا در چه موقعیتی قرار دارد؟
خوب، آنقدر که فکر می کردیم خوب نیست. اگر به برخی از دموکراسی های اروپای غربی، ایالات متحده، کانادا و غیره نگاه کنید، ما از نظر معیارهای عملکرد از اکثر آنها عقب هستیم و البته بهتر از برخی دیگر هستیم.
اما مطمئناً، می دانید، ما بهتر از نیمی از OECD یا دو سوم OECD هستیم، اما برخی از کشورها هستند که کشورهایی مانند استرالیا باید بهتر از آنها باشند. من با این تصور مخالفم که ما تقریباً در هر کاری که انجام می دهیم در کلاس جهانی هستیم.
سازمان ملل متحد حدود 190 کشور در آن نمایندگی دارد و OECD تخمین زده است که بیش از 140 کشور واجد شرایط دریافت کمک خارجی هستند، بنابراین اگر در بین 45 کشور برتر نباشیم، واقعاً در غم و اندوه خواهیم بود. حالت. اما هر کجا که در آن 45 نفر برتر باشیم، مطمئناً چه کسی جلوتر از ما است و چه کسی در مجاورت ما قرار دارد، برای تخمین اینکه واقعاً چقدر خوب سفر میکنیم، اهمیت حیاتی دارد.
Q4 پس از تقریباً پنج سال کار، فکر میکنید استرالیا اکنون با توجه به علم و STEM خود کجاست؟
خوب، ما برخی از گامهایی را برداشتهایم که کشورهای دیگر مدتی پیش با تاکید بر نوآوری و درست کردن قوانین و مقررات و سیاستهایمان انجام دادند. وزرای فدرال، ایالتی و قلمرو با یک استراتژی ملی STEM برای مدارس موافقت کرده اند و من فکر می کنم همه اینها گام های مثبتی هستند.
من فکر میکنم این یک گام مثبت است که دو حزب اصلی وارد انتخابات فدرال میشوند و هر کدام یک سیاست علمی و نوآوری خوبی دارند. بنابراین، برای اولین بار در خاطره من، دو حزب بزرگ را خواهیم داشت که در رقابت با سیاستهای علم و نوآوری – تا حدی آشکارا فقط در بخشی اما تا حدی – برای کسب رأی رقابت میکنند. پس چگونه می تواند بد باشد؟
Q5 به نظر شما چالش های فوری استرالیا در آینده چیست؟
خوب، بخشی از چالش این است که مطمئن شویم همه میدانند که ما نمیتوانیم همه کارها را انجام دهیم، و کاری را که انجام میدهیم، باید به خوبی انجام دهیم.
عبارات خاصی در ذهن شما می ماند که برخی از آنها را خارق العاده و برخی از آنها را نفرت انگیز می دانید. جایی بین این دو چیزهایی مانند دنبال کردن سریع یا پذیرش سریع وجود دارد، منظورم این است که آرزوهای ما هرگز نمی توانند بهتر از دوم باشند. چقدر معقول است؟
البته بعید است که ما بزرگترین گوشی هوشمند بعدی را تولید کنیم که تمام سهم بازار برخی از بازیگران بزرگ آن را در حال حاضر به خود اختصاص دهد و بنابراین، بله، ما از فناوری تولید شده آنها استقبال خواهیم کرد، اما باید به نوعی بیان ساده این واقعیت نیست که ما پیرو سریع یا پذیرنده سریع هستیم.
ما ممکن است این کار را برای برخی چیزها انجام دهیم، اما برخی چیزها وجود دارد که در واقع باید منتظر باشیم تا مردم ما را دنبال کنند و شناسایی کنیم که در کجا از آن مزیت نسبی برخورداریم، جایی که ما یک نیاز ملی خاص داریم که فقط ما می توانیم آن را برآورده کنیم، بلکه در کجا باید آن را برآورده کنیم. به نظر من این مزیت نسبی چیزی است که باید آن را شناسایی کنیم، روی آن سرمایه گذاری کنیم و کالاها و خدمات جدید را وارد بازار کنیم، زیرا در مورد چیزی بیشتر از ابتدا می دانیم و می دانیم چگونه آن را به کالا یا کالا تبدیل کنیم. خدمتی که مردم می خواهند
Q6 ناامیدی هایی وجود دارد که از محققانی که در زمینه هایی کار می کنند که اولویت آنها محسوب نمی شود می شنوید – به آنها چه می گویید؟
من به آنها می گویم، خوب هر دلاری در حوزه های اولویت دار خرج نمی شود. اما به همان اندازه، ما باید در این مورد واقع بین باشیم، برخی از کارها وجود دارد که استرالیا باید به نفع استرالیا انجام دهد که به سادگی از سایر موارد مهم در حال حاضر مهم تر هستند، و زمانی که ما یک منبع محدود و سهمیه بندی شده داریم این تصور را داریم که به سادگی می توانیم تقسیم آن کاملاً نازک برای راضی نگه داشتن هر چه بیشتر مردم، راه معقولی برای برنامه ریزی برای آینده نیست.
بنابراین دو پاسخ این است که هر دلار در حوزههای اولویتدار خرج نمیشود، بنابراین افرادی با تحقیقات واقعاً خوب که هنوز به حمایت نیاز دارند و کیفیت بالایی دارند، اما در حوزهای که در حال حاضر توسط برخی از حوزههای اولویتدار انتخاب نشده است، وجود دارد. هنوز فرصت هایی برای حمایت از آنها وجود دارد.
اما زمینه این است که ما نمی توانیم همه کارها را انجام دهیم.
s7 کار با چندین وزیر علوم و حتی عدم وجود وزیر علوم در برخی مواقع را چگونه یافته اید؟
خب، ما کمبود یک نفر با عنوان وزیر علوم را داشتیم، اما فکر نمیکنم وقتی عنوانش تغییر کرد، رفتارش تغییر کرد، بنابراین، من همیشه او را وزیر مسئول علم میدیدم، هرچند او را چیز دیگری میگفتند.
می دانم که از نظر نمادین اهمیت ویژه ای دارد و البته زمانی که عنوان را تغییر دادند و علم را در آن گنجانیدند بسیار خوشحال شدم، اما از نظر نقش و کارکرد من فکر نمی کنم ناگهان متوجه تفاوتی در رفتار ایان مک فارلین شدم، زیرا آنها چند کلمه به عنوان او اضافه کردند.
اما داشتن شش مورد از آنها در یک دوره پنج ساله احتمالاً ساده ترین راه برای دستیابی به یک رویکرد ثابت نیست، بنابراین در چنین شرایطی چه می کنید. شما مطابق با وزیری که میخواهید کت و شلوارش را بسازید، پارچههایتان را نمیبرید، میدانید که فکر میکنید چه کاری باید انجام شود و میدانید که چگونه باید این کار را انجام دهیم و بنابراین پیام من در این شش مورد تغییر نکرد. .
Q8 شما در زمانهای پرتلاطم سیاسی در این موقعیت بودید – چقدر برای شما چالش برانگیز بود؟
آشفته ترین چیزی که فکر می کنم تا آنجا که به من مربوط می شود، خصومت نسبت به علم آب و هوا بود که فکر می کنم در آن زمان غیرمنطقی بود و فکر می کنم اکنون حتی غیرمنطقی تر است. آنجا بود که متوجه شدم بزرگترین چیزی که به نوعی عقب رانده میشود و در واقع برخی از روشهایی که در آن افرادی که نمیتوانستند شواهد را به هیچ وجه معقولانه مورد مناقشه قرار دهند، بنابراین فقط به پیامرسانها حمله میکنند.
با توجه به سیاست، تاثیر زیادی روی من نداشت. منظورم این است که من با همه وزرای مختلف از حزب کارگر و محافظه کار خوب کنار آمدم و با چهار نخست وزیر در زمانی که نیاز به ملاقات داشتم با آنها خوب برخورد کردم و با هر چهار نفر تعامل خوبی داشتم، بنابراین هیچ شکایتی ندارم. در مورد هر یک از آن
Q9 چه توصیه ای به آلن فینکل دارید که به عنوان دانشمند ارشد جدید انتخاب شود؟
هر توصیه حرفه ای به او می دادم، به صورت خصوصی به او می دادم، اما توصیه کلی من این است که از آن لذت ببرید.
یک دسته کامل از مردم هستند که سهم خود را در آن انجام داده اند، بنابراین برای من نزدیک به پنج سال لذت بخش بود.
من به اندازه کافی خوش شانس هستم که به طور منظم چیز جدیدی یاد گرفته ام، به ویژه در برخورد با افرادی که کاملاً متفاوت هستند. به عنوان مثال، به شش وزیر نگاهی بیندازید، به تفاوتهای بین چهار نخستوزیر نگاهی بیندازید، و وقتی میتوانید با آنها کنار بیایید و کارها را انجام دهید، میدانید که میتواند بسیار مفید باشد، بنابراین من از آن لذت بردم. و من از تعاملم با همه آنها لذت برده ام.
بدون نظر