هر کسی که خود را به گوش دادن به رسانه های خبری محدود کند و نظرات مردم را تکمیل کند، متقاعد خواهد شد که پرتغالی ها عموماً بدبین هستند. هیچ چیز نمی تواند دور از حقیقت باشد، حداقل در نسخه مطالعاتی که پرتغالی ها را خوش بین گزارش می کند، یعنی: تمایل به دیدن جنبه های مثبت زندگی. به همین دلیل است که ما پرتغالی ها در قرعه کشی هایی که احتمال برنده شدن در آن کمتر از حداقل است، شرط بندی می کنیم. به همین دلیل است که ما معتقدیم که باشگاه فوتبال ما حتی پس از شکست های متوالی قطعاً پیروز خواهد شد. البته، مردان تنها یا طبقه متوسط رو به بالا، جوانان (به ویژه آنهایی که بیش از یک سال بیکار هستند)، یا مردم آلنتجو (منطقه جنوبی و کمتر پرجمعیت پرتغال)، آمار را کمی کاهش می دهند. با این حال، احتمالات هنوز به کمتر از 50 درصد نمی رسد، حتی در خوش بینی موقعیتی (یعنی وابسته به موقعیت، و نه صرفاً به دلیل شخصیت فرد – یا خوش بینی گرایشی). همچنین بستگی زیادی به سطح تحصیلات دارد. در واقع، بحران کنونی بسیار عقبتر از سایر علل بدبینی مانند خانواده، تعامل اجتماعی و سلامت است. حتی مذهب کاتولیک و آیین های آن از خوش بینی جمعی حمایت می کند و در عین حال ارزش امید و ایمان را افزایش می دهد. در واقع، هر چیزی که به تعامل اجتماعی مربوط می شود، خوش بینی را تقویت می کند. بحران کنونی بسیار عقبتر از سایر علل بدبینی مانند خانواده، تعامل اجتماعی و سلامت است. حتی مذهب کاتولیک و آیین های آن از خوش بینی جمعی حمایت می کند و در عین حال ارزش امید و ایمان را افزایش می دهد. در واقع، هر چیزی که به تعامل اجتماعی مربوط می شود، خوش بینی را تقویت می کند. بحران کنونی بسیار عقبتر از سایر علل بدبینی مانند خانواده، تعامل اجتماعی و سلامت است. حتی مذهب کاتولیک و آیین های آن از خوش بینی جمعی حمایت می کند و در عین حال ارزش امید و ایمان را افزایش می دهد. در واقع، هر چیزی که به تعامل اجتماعی مربوط می شود، خوش بینی را تقویت می کند.
خوش بینی مسری است و نتیجه تعامل اجتماعی است
البته همه چیز در مورد خوش بینی خوب نیست. همانطور که در Candide ولتر، این خوش بین لایبنیتس معتقد است که “همه چیز در بهترین دنیاهای ممکن بهترین است”، تا آنجا که فکر می کند همه چیز در لیسبون خوب بود، درست پس از زلزله 1755 که شهر را ویران کرد. مطالعات نشان می دهد که میزان خوش بینی بیش از حد در میان کارآفرینان متوالی، به عنوان مثال، کسانی که یک خط کسب و کار واحد را دنبال می کنند، در مقایسه با کارآفرینان پرتفوی که در بیش از یک صنعت مشغول هستند و در محاسبه موفقیت احتمالی معتدل تر هستند، نشان می دهد.
در هر دو صورت، شما نمی توانید بدون دوز خوبی از خوش بینی برای خلاقیت چیزی خلق کنید. زیرا خوش بینی در درجه اول احساسی است که در آن اعمال اراده بالاتر از همه احساسات است. به همان اندازه که با دانش یا استعداد، فردی که اراده منظمی ندارد، هرگز نمی تواند به چیزی واقعاً مهم دست یابد (این یکی از درام های افراد با استعداد است).
همین امر در مشاغل نیز اتفاق می افتد، به همین دلیل است که نوآوری عمدتاً دنبال یک نظم و انضباط ثابت است. این در یک مطالعه اخیر نشان داده شده است، جایی که محققان به این نتیجه رسیدند که کارآفرین نوآور در درجه اول فردی منضبط است که به سمت اشتراک گذاری با همکاران داخلی و خارجی گرایش دارد. در این مطالعه، نظم، پشتکار و همکاری به عنوان کلیدواژههای نوآوری در شرکتها، بهویژه در صنایع خلاق مطرح شد. این شاید به این دلیل است که این مدیران نیاز به مهارت های سازمانی و تعهد کاری دارند. عینیت؛ و توانایی تمرکز، در حالی که باید تصمیمات را با جمعیت متخصص تر و اختصاصی تری از کارکنان نسبت به سایر بخش های فعالیت به اشتراک بگذارید.
نتیجه این است که اگر میخواهیم نوآوری وجود داشته باشد، باید مردم را دور هم جمع کنیم. بدون آن، هیچ خوش بینی پایداری وجود ندارد. البته ابتدا باید افراد خوش بین را جذب کنید. بدون آنها هیچ کاری نمی توان کرد. اما پس از آن ممکن است بخواهید گروه را با برخی افراد بدبین معتدل کنید تا توهم موفقیت بر واقعیت سایه نزند. در هر صورت، نکته کلیدی نه تنها داشتن افرادی با ایدههای عالی، بلکه داشتن کسانی است که قادر به ادامه شکست هستند. این به این معنا نیست که کورکورانه و نادیده گرفتن شواهد یا تصور اینکه همه چیز با «د. سباستین» (شخصیتی از اساطیر پرتغالی که در یک صبح مه آلود می آید و کشور را نجات می دهد)، اما آگاهانه، از اشتباهات درس می گیرد، آزمایش می کند، ارزیابی می کند و دوباره تلاش می کند، اما همیشه تلاش می کند.
خوش بینی و همچنین خلاقیت را می توان با تمرین آموخت. و تمرین نه تنها به دنبال تغییر ادراک از واقعیت و تصور راههای جدید برای تفسیر آن است، بلکه اتخاذ روالهایی است که به حفظ عزم راسخ برای ادامه راه کمک میکند. حتی اگر برای ایجاد نیاز به عایق بندی دارید، باید تعامل اجتماعی نیز داشته باشید تا با وجود شکست، خوش بینی را حفظ کنید. در واقع چیزی به نام خلقت تنهایی وجود ندارد. بنابراین، اگر شرکت میخواهد ایدههای خوب عملی شود، باید تیمها و پروژهها را بهعنوان شکل اصلی پیشرفت خود به کار گیرد و در عین حال، اطمینان حاصل کند که رعایت روالهای روزمره نقطه قوتی برای ایجاد یک فرهنگ نظم و انضباط
بدون نظر