در تمام زندگی من، مردم به من گفته اند که من خلاق هستم – یا دیوانه – و من آنها را باور کرده ام. مطمئناً من تخیل بیش از حد فعال دارم (اگر می خواهید قدرت تخیل من را نشان دهید، نمونه ای از رمان من را بخوانید ). هنرمند و نویسنده بوده اند. و توسط بسیاری از مردم کمی عجیب و غریب در نظر گرفته می شوم. بنابراین، وقتی به مردم می گویم که خیلی منطقی هستم، واکنش معمول آنها این است که به گونه ای می خندند که گویی چیزی کاملاً پوچ گفته ام.
دو دلیل برای خنده آنها وجود دارد. اولین مورد افسانه چپ مغز/راست مغز است. اگرچه اشتباه بارها و بارها ثابت شده است، بسیاری از مردم بر این باورند که افراد بسیار خلاق متفکران درست مغز هستند. یعنی آنها خودانگیخته، هیجانی و پرشور هستند، در حالی که متفکران چپ مغز منطقی و تحلیلی هستند — اما خلاق نیستند، حداقل طبق افسانه.
با این حال، از همین افراد نمونه هایی از متفکران خلاق را بخواهید، احتمالاً افرادی مانند لئوناردو داوینچی، اسحاق نیوتن و آلبرت انیشتین را نیز در بر می گیرد که همگی متفکران منطقی و تحلیلی بودند.
در مورد نوازندگانی مانند یوهان سباستین باخ، لودویگ ون بتهوون، دیوید بووی، جان لنون و پل مک کارتنی چطور؟ خوب، اشعار آنها اغلب احساساتی است. اما خود موسیقی بسیار ریاضی است و ساختار منطقی می خواهد. به همین دلیل است که کودکی که در حال نواختن کلیدهای تصادفی روی پیانو است صدای وحشتناکی تولید می کند.
پس شکسپیر؟ مطمئناً او احساسات انسانی را تسخیر کرده است. بله، اما او همچنین در نمایشنامههایش طرحهای بسیار خوبی مینویسد. غزلها و بخشهایی از نمایشنامههای او با پنجمتر ایامبیک نوشته شدهاند (رویکردی بسیار ساختارمند برای نوشتن در شعر که در آن از خطوطی با تعداد مشخصی از هجاها و تاکیدات استفاده میکنید). این نیاز به تفکر منطقی و تحلیلی دارد.
در حقیقت، بیشتر افراد خلاق از منطق و احساسات در ایده های خود استفاده می کنند.
وضعیت موجود ≠ منطق
دلیل دوم خنده مردم وقتی می گویم من خیلی منطقی هستم این است که پیروی از وضع موجود را با تفکر منطقی اشتباه می گیرند که مسخره است و اصلا منطقی نیست! پیروی از یک رشته فکری منطقی، حتی اگر خلاف وضع موجود باشد، بسیار منطقی تر است. همچنین می تواند بسیار خلاقانه باشد. به هر حال، بیشتر ایده های واقعا خلاقانه برخلاف وضعیت موجود هستند. در واقع، متفکران خلاق، که در بالا ذکر کردم، همگی وضعیت موجود را به نفع تفکر خود رد کردند که از نظر آنها بسیار منطقی بود. علاوه بر این، در نتیجه خلاقیت خود، هر یک وضعیت موجود را تغییر دادند.
متفکران خلاق متفکران منطقی هستند
در تجربه من، افراد خلاق تقریبا همیشه متفکرانی بسیار منطقی هستند. با این حال، منطق آنها بر این نیست که وضعیت موجود همیشه درست باشد. این مبتنی بر انجام کارها دقیقاً همانطور که همیشه انجام شده است نیست، بلکه در مورد مطابقت با روشی که دیگران فکر می کنند نیست. این در مورد ایجاد منطقی است که برای متفکر خلاق و مخاطبانش (خواه طرفداران موسیقی او، پیروان مقالات علمی او یا خوانندگان رمان های او) منطقی باشد.
دو چیز وجود دارد که می توانید از این مقاله حذف کنید. اولاً، اگر ایده خوبی دارید که برای شما منطقی است، اما از تفکر عمومی منحرف میشوید، تحت تأثیر وضعیت موجود قرار نگیرید. منطق اغلب درست است تا افکار عمومی. اما توجه داشته باشید که چنین ایده های خلاقانه در ابتدا به ندرت محبوب می شوند !
ثانیاً، اگر شما مسئول نوآوری در یک سازمان هستید، یا اگر مسئول یک سازمان هستید، ایده ها را بر اساس منطق ارزیابی کنید تا مطابقت با تفکر شرکتی. سازمان ها وضعیت موجود خود را دارند که بیشتر تفکرات در آن قرار می گیرند. یک ایده هوشمندانه که منطقاً منطقی است و با چشم انداز شرکت همسو است ، اما با تفکر شرکتی مطابقت ندارد، باید با وجود مقاومت بیشتر توسعه یابد.
زیرا برخلاف آنچه بسیاری از مردم فکر می کنند، خلاقیت اغلب بسیار منطقی است!
بدون نظر