شایستگی تنها چیزی نیست که از پزشک خود می خواهید. شفقت و همدلی نیز از الزامات شغلی است. اما با افزایش تقاضاها و فشارها در مراقبت های بهداشتی، ممکن است همیشه اینطور نباشد که شما آن را دریافت کنید. و همدلی که مدتهاست محققین را به خود علاقه مند کرده است بوده است، لزوماً یک مهارت عاطفی ذاتی برای همه نیست.
کسانی که پزشکان آینده را آموزش میدهند، برای یافتن راههای جدید و بهبودیافته برای توسعه مراقبت همدلانه که به بیماران ارائه میشود، به چالش کشیده میشوند. یکی از راههای انجام این کار استفاده از تکنیکهای شبیهسازی است که به دانشآموزان اجازه میدهد تا برخی از اثراتی که بیماری میتواند بر بیمارانشان داشته باشد را تجربه کنند.
این ممکن است شامل پوشیدن کت و شلوارهای تخصصی، هدفون یا عینک باشد که برخی از چالش های فیزیکی و حسی را بازسازی می کند. که بیماران مسن معمولا با آنها مواجه میشوند، بازسازی میکند، مانند اختلال بینایی به دلیل آب مروارید، کاهش شنوایی با فرکانس بالا، کاهش تحرک و سفتی مفاصل ناشی از آرتریت. این نوع یادگیری تجربی – که به طور گستردهتری ممکن است شامل دانشجویان پزشکی باشد که رژیم دیابتی را به مدت یک هفته دنبال میکنند تا برخی از چالشهای پیش روی بیماران تازه تشخیص داده شده را درک کنند – میتواند بینشهای معناداری را تقویت کند و تأثیر مثبتی بر چگونگی این پزشکان آیندهدار داشته باشد. مربوط به بیماران در آینده است.
هدف این نیست که دانشجویان پزشکی را در معرض آسیبهای روحی قرار دهیم، و نه این که بگوییم آنها واقعاً احساس خواهند کرد که واقعاً رنج بردن از یک بیماری چگونه است. اما تکنیک هایی مانند این می تواند منجر به ایجاد حس همدلی توسعه یافته تر شود .
ما تخصص دانشگاهیان را برای عموم به ارمغان می آوریم.
البته همه بیماری ها قابل استفاده از فناوری شبیه سازی نیستند. سرطان یک نمونه است. اما یک نوع سرطان – ملانوم بدخیم، نوعی سرطان پوست – ممکن است استثنا باشد.
انتقال خال
افراد بیشتری با ملانوم بدخیم تشخیص داده شده و زندگی می کنند. انجام یک تشخیص دقیق و به موقع بالینی برای بهبود پیش آگهی بیمار از اهمیت حیاتی برخوردار است.
درک تأثیری که چنین وضعیتی می تواند بر زندگی یک فرد داشته باشد نیز بسیار مهم است – چیزی که همه پزشکان در آموزش خود به آن نمی پردازند (گروه هایی از دانشجویان پزشکی مجاز به تماشای تشخیص بیماری ملانوم بدخیم و اکثر آنها نیستند. یادگیری اغلب با کتاب های درسی انجام می شود). با این حال ملانوم بدخیم می تواند احساسات و نگرانی های قوی زیادی را در بیماران ایجاد کند.
برای کمک به دانش آموزان برای درک برخی از این احساسات، چوبی روی خال ایجاد کردیم که خال بدخیم را شبیه سازی می کند. به عنوان یک کودک، ممکن است به یاد داشته باشید که خالکوبی های انتقال موقت شخصیت کارتونی یا ابرقهرمان مورد علاقه خود را در پشت دست خود قرار داده اید. خال ها شبیه به این انتقال هستند، اما در عوض تصویر ملانوم واقعی یک بیمار را دارند .

این خالکوبی های ملانوما در حال حاضر در آموزش پزشکی برای ارزیابی میزان تشخیص و همدلی دانش آموزان با تشخیص ملانوم مورد استفاده قرار می گیرند. اما در مطالعهای که در مجله پوست بریتانیا منتشر کردهایم، بررسی کردیم که چگونه خالکوبی ممکن است بر درک شخصی یک دانشجوی پزشکی از این وضعیت مهم تأثیر بگذارد.
ما خالکوبی ملانوما را برای دانشآموزان مشتاقی به کار بردیم که به ضبط صوتی بیمار واقعی گوش میدادند که شرحی از تجربه سرطان خود را ارائه میکرد. سپس دانشآموزان در حالی که هنوز خالکوبی داشتند، به فعالیتهای عادی روزمره خود پرداختند، با دوستان و خانواده تعامل داشتند.
شبیه سازی یک تجربه واقعی، شخصی و فروتنانه برای دانش آموزان فراهم کرد. جای تعجب نیست که حضور بصری خالکوبی ملانوما بخش عمده ای از تجربه بود، به ویژه پس از شنیدن داستان سرطان زندگی واقعی بیمار. خالکوبی یک محرک بصری بود که برخی از دیدگاههای مهم عاطفی و روانشناختی را که بیماران اغلب میتوانند تجربه کنند، از جمله احساس گناه، انگ و تأثیری که ملانوما میتواند بر خانواده بیمار داشته باشد، معرفی کرد . همانطور که یکی از دانش آموزان گفت:
من می دانم که این یک خالکوبی موقت است، اما واقعاً آگاهم که روی بازوی من وجود دارد. بنابراین می بینم که چرا بیماران نگران هستند و منتظر ماندن برای تشخیص بیماری می تواند برای آنها وحشتناک باشد. اما آنها فقط باید منتظر بمانند … و واقعاً نمی دانند چه اتفاقی می افتد.
چنین تجربیاتی باعث شد که دانشآموزان به درون خود نگاه کنند و به این فکر کنند که تشخیص ملانوم بدخیم چگونه میتواند باشد. با انجام این کار، آنها بینش مهمی در مورد اختلال بالقوه ملانوم در زندگی بیماران به دست آوردند.
فراتر از پوست
این تجربه تأثیر عمیق و مثبتی بر دانش آموزان داشت. با تکیه بر این تجربه شبیه سازی، آنها احساس آمادگی بهتری برای ترویج مراقبت جامع تر از بیمار داشتند. این تجربه آنها را بر آن داشت تا به طور انتقادی در مورد پیشرفت حرفه ای خود به عنوان پزشکان آینده و روش هایی که امیدوار بودند با بیماران در آینده تعامل داشته باشند، فکر کنند. این تمرین ارزش گذراندن وقت با بیمار را تقویت کرد و به آنها اجازه داد تا تمام احساسات و نگرانی های خود را به طور کامل بیان کنند.
یافتههای ما نشان میدهد که میتوان به دانشجویان پزشکی اجازه داد تا مقدمهای ساده اما مهم با برخی از تجربیات بیمار مبتلا به ملانوم داشته باشند. چنین آموزش ارزانی می تواند رویکردهای سنتی آموزش را تکمیل کند. فراتر از ویژگی های بالینی قابل مشاهده ملانوم، این تجربه بینش هایی را در مورد بسیاری از ابعاد روانشناختی و اجتماعی زندگی بیماران ملانوما – و همچنین فرد پشت ضایعه پوستی ارائه می دهد.
بدون نظر