تعریف نوآوری افزایشی، مثال ها و اهداف

نوآوری افزایشی تغییر گام به گام چیزی است که از قبل وجود دارد، معمولاً به شکل بهبود خطی. تمرکز بر توسعه بیشتر محصولات، خدمات، فرآیندها، فناوری‌ها و مدل‌های تجاری است. در عمل، نوآوری افزایشی شامل عملکردهای محصول جدید، طراحی های جدید، فرآیندهای بهبود یافته و کاهش هزینه است.

در مرکز هوش نوآوری ، خدمات مشاوره نوآوری ما ما  برای حمایت از موفقیت و رشد مستمر کسب‌وکارها، با تأکید خاص بر نوآوری افزایشی، طراحی شده است. ما در هدایت کسب و کارها از طریق فرآیند ایجاد بهبود تدریجی و گام به گام در پیشنهادات فعلی آنها تخصص داریم.

استراتژی نوآوری افزایشی همیشه بر اساس محصولات، دانش، تکنیک‌ها، فناوری‌ها یا فرآیندهای موجود است. هدف بهبود مستمر آنهاست. نوآوری فزاینده یا توسط منافع داخلی، مانند تمایل خود شرکت برای بهینه سازی یا توسط تأثیرات خارجی، مانند تغییرات در قوانینی که باید رعایت شود، ایجاد می شود.

هدف نهایی نوآوری فزاینده حفظ و (حداقل تا حدی معین) پایگاه مشتری فعلی است.

تغییرات داخلی

• ایجاد ارزش جدید برای مشتری
• توسعه یا گسترش بازار
• کاهش هزینه ها

محرک های خارجی:

• تغییر قوانین
• دستورالعمل های جدید
• تغییر اجتماعی

نوآوری افزایشی – مزایای مهم

مزایای نوآوری افزایشی عبارتند از:

• اکثر نوآوری ها تغییرات تدریجی هستند
• ریسک نسبتا کم
• تمرکز کوتاه مدت تا میان مدت بر موفقیت
• تکاملی و خطی
• ساختارها و فرآیندهای موجود شرکت بهینه شده است، اما اساساً تغییر نکرده است
• بهبودهای حاشیه ای یک محصول موجود به جای یک مدل کسب و کار جدید
• تمرکز اصلی بر بهبودهای کوچک در محصولات، خدمات، فرآیندها، فناوری جدید و مدل‌های تجاری موجود یک شرکت است.
• نیاز به استراتژی اندیشیده شده دارد
• برای بازارهای موجود و مشتریان مهم است. روی حفظ مشتری تمرکز کنید و در عین حال بازخورد مشتری را همیشه در نظر بگیرید
• محصولات موجود تمایل دارند از قبل مشتری یا حتی طرفداران ثابت داشته باشند، که باعث می شود میزان موفقیت قابل پیش بینی تر باشد

نمونه های نوآوری افزایشی

بیشتر ایده ها و نوآوری ها در حوزه نوآوری افزایشی نهفته است. در مقایسه، نوآوری مخرب یا رادیکال رادیکال کمتر رایج است.

نمونه هایی از نوآوری افزایشی عبارتند از:

تلفن های هوشمند:

توسعه مداوم فناوری های جدید مانند تلفن های هوشمند در دهه گذشته از دستگاه های تماس ساده به تمرکز بر چندکاره بودن منجر شد. دستگاه‌های امروزی معمولاً ناوبری، ارتباطات، دوربین‌های دائماً بهبود یافته، سرگرمی و بسیاری عملکردهای دیگر را در اختیار کاربر قرار می‌دهند. همانطور که در ادامه خواهیم دید، توسعه گوشی های هوشمند مدرن نیز ممکن است به عنوان یک نوآوری اساسی در نظر گرفته شود.

کامپیوترهای شخصی:

توسعه مداوم رایانه ها و پردازنده ها به طور فزاینده ای قدرتمند می شوند. پیشرفت های تکنولوژیک برای موفقیت امروز کلیدی است

فرآیندهای آنالوگ:

بهینه سازی و دیجیتالی کردن فرآیندهای آنالوگ در شرکت ها این بدان معناست که شرکت‌ها می‌توانند سریع‌تر و با انعطاف‌پذیری بیشتری به چالش‌های جدید پاسخ دهند

اکنون که پایه‌های نوآوری افزایشی چیست و نمونه‌هایی از نوآوری افزایشی را برای درک چگونگی وارد شدن این فرآیندها ارائه کرده‌ایم، بیایید کمی عمیق‌تر به معرفی آن بپردازیم. نوآوری افزایشی را در استراتژی شرکت شما معرفی کنیم.

ظهور نوآوری های افزایشی

استراتژی‌های نوآوری فزاینده همیشه بر دانش، محصولات، خدمات، فرآیندها، فناوری‌ها یا مدل‌های تجاری موجود استوار می‌شوند و آنها را بیشتر توسعه می‌دهند. هدف اصلی یک فرآیند توسعه تدریجی این است که مدل کسب و کار موجود تا حد زیادی بدون تغییر باقی بماند.

بنابراین، کل توسعه از طریق بسیاری از پیشرفت‌های در مقیاس کوچک که بر روی یکدیگر ایجاد می‌شوند، عمل می‌کند. هدف توسعه فزاینده در نهایت دوره های کوتاه تا میان مدت تغییر است.

اهداف اصلی حفظ ارزش های اصلی و بهینه سازی کسب و کار فعلی است که از طریق پیشرفت های حاشیه ای به جای تغییرات بزرگ به دست می آید. بنابراین ، نوآوری های افزایشی بر به روز نگه داشتن محصول موجود (به عنوان مثال از طریق بهبود ابزار، مانند افزودن یک ویژگی جدید به یک دستگاه)، درک روندهای بازار در حال تغییر، و حفظ مشتری تمرکز می کنند.

ایجاد، تحقق و مدیریت یک فرآیند نوآوری شامل همه چیز از برنامه ریزی استراتژیک و  تولید ایده تا تحقق و عرضه به بازار است. در مقایسه با نوآوری‌های رادیکال یا مخرب، نوآوری تدریجی از یک فرآیند باریک و واضح تعریف شده و همچنین مجموعه‌ای از قوانین پیروی می‌کند.

چرا نوآوری افزایشی به ساختار نیاز دارد؟

نوآوری افزایشی به جای تغییر هسته، بر بهبودهای جزئی تمرکز دارد. به همین دلیل است که نوآوری افزایشی می توان به شکلی ساختارمند توسعه داد و به آزادی زیادی برای خلاقیت نیاز ندارد.

بنابراین، اساس نوآوری افزایشی در حوزه مدیریت نوآوری نهفته است. استراتژی‌های نوآوری ثابت معمولاً از استراتژی کلی شرکت گرفته می‌شوند.

مزیت این است که دانش موجود در مورد اندازه بازار، پتانسیل فروش، رفتار مشتری و تحلیل روند می تواند برای به حداقل رساندن ریسک و پیش بینی دقیق نتیجه مورد استفاده قرار گیرد.

این بدان معنی است که ریسک در نوآوری افزایشی به طور قابل توجهی کمتر از نوآوری رادیکال یا مخرب است. با این حال، در حوزه مدیریت نوآوری، صرف نظر از درجه نوآوری، عدم قطعیت ها و سایر نقاط دردناک همیشه باقی می مانند.

نوآوری های افزایشی در مقابل نوآوری های رادیکال

امروزه شرکت ها با یک چشم انداز اجتماعی و دیجیتالی دائما در حال توسعه و بنابراین چارچوب ها و دستورالعمل ها به طور مداوم در حال تغییر هستند. علل مختلف، از جهانی شدن و تجارت شتابان و چرخه های توسعه کوتاه تر گرفته تا دیجیتالی شدن و اتوماسیون است.

محدودیت های نوآوری افزایشی

بنابراین آیا نوآوری افزایشی محدودیتی دارد؟ بله، این کار را می کند. یکی از نکات منفی نوآوری افزایشی این است که فقط تغییرات کوچک رشدی امکان پذیر است. به عنوان مثال، اگر فقط یک نسخه بهبود یافته از یک محصول عرضه شود، سود مشتری و بازار تقریباً یکسان باقی می‌مانند. یک تغییر کوچک به ندرت منجر به ایجاد یک گروه مشتری کاملاً جدید می شود.

امروزه، پیشنهادهای فروش منحصر به فرد یک شرکت اغلب به سختی برای بسیاری از محصولات یا خدمات وجود دارد. این بدان معناست که سهم بازار در بلندمدت دچار رکود می شود و رقابت قوی تر می شود. نوآوری افزایشی در این زمینه مهم است زیرا به شرکت کمک می کند تا در بازار رقابت کند و به بهترین نتیجه ممکن دست یابد.

با این حال، در دراز مدت، اگر می‌خواهید خود را از رقابت شدید متمایز کنید، مرتبط بمانید، بازارهای جدیدی را باز کنید یا راه‌حل‌های کاملاً جدید و سودآوری ارائه دهید، ممکن است این رویکرد کافی نباشد.

اینجاست که نوآوری رادیکال وارد عمل می شود.

نمونه های نوآوری رادیکال

نوآوری رادیکال به طور قابل توجهی گسترده تر از نوآوری افزایشی است، زیرا چیزی کاملاً جدید ایجاد می کند که اغلب وضعیت موجود را به چالش می کشد. به عنوان یک قاعده، این بدان معنی است که راه حل ها برای کل صنعت، یا حداقل بخش بزرگی از صنعت، کاملاً جدید هستند.

شرکت‌هایی که از مفهوم نوآوری‌های رادیکال استفاده می‌کنند بر موفقیت بلندمدت با ایجاد مفاهیم پیشرفت تمرکز می‌کنند.

چند نمونه از نوآوری رادیکال عبارتند از:

• برنامه های موبایل برای تبادل جهانی سواری توسط رانندگان خصوصی بر اساس کمیسیون. اینها به طور کامل جایگزین تاکسی کلاسیک و مفهوم حمل و نقل در برخی مکان ها می شوند
• معرفی اولین گوشی هوشمند به عنوان یک مفهوم کلی با سیستم عامل و ایده پلتفرم کاملاً جدید برای اپلیکیشن ها. در عرض چند سال، این امر تا حد زیادی تغییر کرده است، اگر به طور کامل جایگزین نشده باشد، کسب و کار قبلی تلفن ویژگی موجود است.

بنابراین، در بلندمدت، تمرکز بر نوآوری رادیکال برای باز کردن بازارها و مشتریان جدید (پذیرندگان اولیه) و جلوتر ماندن از رقبا ضروری است.

چالش شرکت‌ها در عصر امروز بسیار فراتر از فشار دادن به تجارت روزمره است. نکته اصلی اجرای ترکیبی از استراتژی های نوآوری افزایشی و رادیکال به منظور ایجاد خطوط لوله قابل پیش بینی نوآوری برای موفقیت در کوتاه مدت و بلند مدت است.

نوآوری مخرب: همه یا هیچ

همانطور که تفاوت‌ها و اهمیت نوآوری رادیکال و نوآوری افزایشی را مشخص کرده‌ایم، به نگاه دقیق‌تری به نوآوری مخرب و نقشی که در بازارهای امروزی ایفا می‌کند، نیاز داریم .

این نوع نوآوری به جای تغییر محصولات موجود ، فناوری های جدید را بررسی می کند و بنابراین با بالاترین سطح ریسک و عدم اطمینان مشخص می شود.

به دلیل فاکتور پرخطر، شرکت‌های کوچک‌تر یا استارت‌آپ‌ها اغلب روی این نوع استراتژی تمرکز می‌کنند و هدفشان ایجاد تأثیر قابل‌توجه در بازار از طریق ایجاد اختلال و ایجاد نوآوری‌های پیشگامانه است.

اختلال به عنوان محرک نوآوری

چه فایده ای دارد؟ با متمایز شدن از جمع، گاهی حتی نیازی به رقابت با دیگران برای سهم بازار ندارید زیرا در راه ایجاد بازار خود هستید. در صورت موفقیت، محصول جدید می تواند تاثیر زیادی داشته باشد و نوآوری های موفقیت آمیزی ایجاد کند . از جنبه منفی، این است که به طور کلی یک فرآیند پیچیده و طولانی است که با عدم اطمینان بالا و یک ریسک بزرگ مرتبط است.

پیدا کردن نقطه شیرین نوآوری

اینکه آیا نوآوری مخرب یا افزایشی را انتخاب می‌کنید به عوامل زیادی بستگی دارد – به عنوان مثال، صنعتی که در آن فعالیت می‌کنید. میزان تغییرات تکنولوژیک بین صنایع بسیار متفاوت است. برخی از بخش ها با تغییرات سریع و نوآوری مخرب مشخص می شوند، برخی دیگر با بخش های کوچکتر و افزایشی.

در پایان روز، بهتر است بین این دو رویکرد تعادل برقرار کنید.

مزیت رقابتی می‌تواند از طریق ترکیب یک محصول انقلابی با بسیاری از پیشرفت‌های افزایشی کوچک در یک محصول موجود یا کار بر روی یک توسعه خط افزایشی در حالی که تلاش‌های تحقیق و توسعه خود را بر نوآوری‌های بنیادی متمرکز می‌کند، حاصل شود. هدف اصلی دستیابی به تمایز رقابتی و اجرای هر دو مفهوم در مراحل اولیه فرآیند داخلی است.

مدل Stage-Gate به عنوان استاندارد طلایی برای فرآیندهای نوآوری

همانطور که ما نوآوری افزایشی را از سایر استراتژی‌ها متمایز کرده‌ایم، باید به طور خلاصه روی فرآیند به طور کلی تمرکز کنیم، با استفاده از یک مثال خاص به شما نشان دهیم که چرا نوآوری مستمر برای شرکت‌ها امروزه حیاتی است.

مطالب مرتبط: https://digitalleadership.com/blog/how-to-measure-innovation/

فرآیندهای نوآورانه امکان تبدیل ایده ها به نوآوری را از طریق توسعه ساختاریافته فراهم می کند. شناخته شده ترین و همچنین گسترده ترین مدل نوآوری Stage-Gate نام دارد. در این مدل فرآیند تعریف شده، مراحل کار واضح (“مراحل”) و نقاط تصمیم گیری (“Gates”) از یکدیگر جدا می شوند.

سپس این فرآیند با صنعت خاص، شرکت و نوع نوآوری تطبیق داده می شود تا بتوان از اهداف و منابع شرکت به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. بنابراین، نوع فرآیند برای توسعه تعداد زیادی بهبود محصول و خدمات که همگی با اهداف شرکت همسو هستند، مناسب است.

نوآوری افزایشی: یک نتیجه گیری

در نهایت، بهترین استراتژی نوآوری به شدت به مدل کسب و کار شما، پویایی بازار و آنچه می خواهید به دست آورید بستگی دارد. اکثر شرکت‌های موفق می‌دانند که چگونه استراتژی‌هایی را پیرامون مدل‌های نوآوری ایجاد کنند که ریسک و نوآوری را متناسب با موقعیت موجود در بازار، نیازهای مشتری ، فرآیندهای داخلی و ارزش‌های اصلی آنها متعادل کند.

به طور خلاصه: کلید موفقیت، مدیریت کامل و استراتژیک نوآوری، مدیریت ایده‌های متوازن و آینده‌نگر ، و همچنین یک استراتژی دیجیتالی‌سازی خوب است.

چارچوب مدل کسب و کار UNITE: چارچوبی برای موفقیت در نوآوری

نحوه ایجاد نوآوری  شامل تعدادی بوم است که بر خلق ارزش و یافتن مدل کسب و کار مناسب برای پاسخگویی به  بخش مشتری و نیازهای مشتری تمرکز دارد.  این چارچوب برای القای تغییرات شدید ساخته شده است که به شما کمک می کند  مزیت رقابتی پیدا کنید.  امید ما این است که شرکت شما از طریق نوآوری در مدل کسب و کار رشد کند، و بنابراین مجدداً شما را تشویق می کنیم که به وب سایت و کتاب ما عمیق تر نگاه کنید.

در اینجا خلاصه ای از اجزای اصلی چارچوب مدل کسب و کار آمده است:

 

مدل های کسب و کار

محور اصلی  بوم مدل کسب و کار  است که شش حوزه اصلی یک مدل کسب و کار (مدل های عملیاتی، ارزش، خدمات، تجربه، هزینه و درآمد) را پوشش می دهد.

بوم  مدل کسب‌وکار توسعه‌یافته،  زمینه کسب‌وکار فوری، از جمله رانندگان کسب‌وکار، مشتریان، و تیم، و همچنین  مزیت ناعادلانه را اضافه می‌کند.

مدل های تفصیلی

یک مدل کسب و کار را می توان به جنبه های متعدد آن تقسیم کرد. بسته به چالش‌هایی که با آن روبرو هستید، می‌توانید با استفاده از یک ابزار یا بوم مناسب، منطقه مورد علاقه خود را بزرگنمایی کنید:

• نیت و اهداف کسب و کار  شما  و همچنین  هدف تحول عظیم شما  محرک های شما را خلاصه می کند و به کاری که انجام می دهید جهت می دهد.
• بوم  پیشنهاد ارزش  اجزای اصلی پیشنهاد شما (محصول یا خدمات) را به تفصیل شرح می دهد.
• برای بررسی بخش‌های مشتری خود، با  Personas مبتنی بر داده کار کنید .
• بیانیه  شغلی مشتری JTBD  و نقشه شغلی  JTBD مشتریان شما را تشکیل می دهد.
• محیط  مدل کسب و کار،  مدل کسب و کار شما را در زمینه بازاری متشکل از روندهای نوظهور و نیروهای مخرب قرار می دهد.
• بوم فرهنگ نوآوری  به شما کمک می کند فرهنگی را درک کنید و آگاهانه شکل دهید که از نوآوری پشتیبانی می کند.
• ساختار تیم نوآوری شما را قادر می سازد تا یک ساختار تیمی را برای ابتکار نوآوری خود پیش نویس کنید.
• با استفاده از معیارهای یادگیری و رشد، می توانید پیشرفت را در مراحل اولیه توسعه اندازه گیری کنید. این معیارها به شما کمک می‌کنند به جای ایجاد یک طرح تجاری دقیق که واقعاً به شما کمکی نمی‌کند، روی آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنید. بعداً، می‌توانید جنبه مالی مدل‌های درآمد و هزینه را با یک  پرونده تجاری کامل گسترش دهید .
• بوم  مدل عملیاتی  به شما کمک می کند تا از طریق مدل عملیاتی فکر کنید.
• نقشه توانمندی کسب و کار: یک رویکرد تجاری کاربردی