بنچمارک و KPI – چگونه برنامه خود را سالم نگه دارید و بدانید چه زمانی خوب کار می کند


“هر چیزی که قابل شمارش باشد، مهم نیست، و هر چیزی که قابل شمارش باشد، قابل شمارش نیست.”
– آلبرت انیشتین

در مدیریت نوآوری، تجزیه و تحلیل اکوسیستم اغلب به اندازه کافی جدی گرفته نمی شود. در طول 13 سال گذشته که ما با شرکت های چندملیتی کار کرده ایم، برای ما روشن شد که مدیران نوآوری اغلب از این واقعیت غفلت می کنند که تصمیم گیرندگان قضاوت خود را بر اساس شاخص های قوی و معنادار قرار می دهند.

آنچه انیشتین به آن اشاره می کند این واقعیت است که همه ارقام قابل اندازه گیری مهم نیستند و هر چیزی که مهم است قابل اندازه گیری نیست. عوامل غیر نرم افزاری موثر بر موفقیت برنامه های نوآوری مانند سطح و کیفیت پشتیبانی مدیریت، استراتژی های بازاریابی و ارتباط موثر و استفاده از حامیان نوآوری را نمی توان در یک ابزار اندازه گیری کرد (اگر به آن موضوعات علاقه مند هستید، می توانید وبینارهای هم تراز را تماشا کنید. اینجا .

نمودار kpi

اغلب موارد مهم برای اندازه‌گیری در کسب‌وکار، یعنی شاخص‌های کلیدی عملکرد، به سختی قابل اندازه‌گیری هستند، و اغلب به این دلیل است که ما در مورد اندازه‌گیری به روش اشتباه فکر می‌کنیم. چالش این است که چیزهایی را که مهم هستند (KPIهای خوب) بشمارید و اعداد درست (ROI) را بدست آورید. بنابراین چه چیزی یک شاخص عملکرد را مهم می کند؟

طبق تعریف، KPI یک معیار قابل اندازه‌گیری است که به ما اطلاع می‌دهد که کسب‌وکار در برابر عوامل حیاتی موفقیت که با اهداف و اهداف کلی یک سازمان همسو هستند، چگونه عمل می‌کند. KPIها با سهولت درک و کمک به تجزیه و تحلیل موفقیت ما مشخص می شوند. اما در نهایت KPIها منجر به اقداماتی می‌شوند – KPIهایی که از شما در تصمیم‌گیری پشتیبانی نمی‌کنند، تنها معیار هستند.

کدام KPI را باید اندازه گیری کنم؟

KPI ها نباید هر معیار شرکت را برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی تشکیل دهند. در عوض، KPIها باید منعکس کننده مهم ترین اهداف کسب و کار باشند. ( آوینش )

برای انتخاب KPIهای مناسب برای برنامه نوآوری خود، مدیریت شما باید ابتدا اهداف و جاه طلبی های سازمان شما را تعریف کند – نه در زمینه نوآوری، بلکه در زمینه فعالیت های تجاری شما. سازمان شما می خواهد در 6 ماه آینده – یا در 10 سال آینده به چه چیزی دست یابد؟ از چه مدل کسب و کاری باید پیروی کنید؟ اهداف کسب و کار شما چیست؟ برخی از سازمان ها برای انجام این کار تلاش می کنند. اگر برای شما اینطور است، سعی کنید مدیریت خود را برای انجام این وظیفه تحت فشار قرار دهید. بدون اهداف استراتژیک کسب و کار، برنامه نوآوری شما نمی تواند در مسیر درست هدایت شود و بخش قابل توجهی از موفقیت سازمانی شما را به ارمغان بیاورد.

اگر مدیریت شما می تواند آن اهداف را ارائه دهد، باید از خود بپرسید که آیا آن اهداف را به طور کامل درک کرده اید، حتی قبل از اینکه اولین KPI خود را تعریف کنید. اگر اینطور نیست، سعی کنید شکاف های دانش را بپوشانید. درک کامل آنچه که مدیریت شما به دنبال آن است، شما را قادر می سازد تا برنامه نوآوری خود را به جلو ببرید و ارزشی را که سازمان به دنبال آن است ارائه دهید. سپس سعی کنید شاخص های کلیدی عملکرد خود را با آن اهداف تجاری مرتبط کنید و عمدتاً بر روی ارزش / ROI که سازمان شما مشتاقانه پیش بینی می کند تمرکز کنید. KPIهای مرتبط با مشارکت به عنوان یک محرک برای کیفیت و در نهایت ارزش مفید هستند، اما نباید روی آنها تمرکز کرد.

چه چیزی را نباید اندازه گیری کرد؟

مدیریت شما عمدتاً از شما در مورد ارزش به دست آمده یا بازگشت سرمایه برنامه نوآوری شما می پرسد. بنابراین، شما باید به جای کمیت، روی کیفیت تمرکز کنید. ارائه KPI های اشتباه ممکن است منجر به تصمیمات اشتباه شود که می تواند تأثیر مضری بر سازمان شما داشته باشد. اینها نمونه هایی از KPIهای مخرب هستند:

  1.        KPIهایی که با اهداف استراتژیک سازمانی شما همسو نیستند
  2.        KPIهایی که مبهم یا نامشخص هستند
  3.        KPIهای “خوب دانستن” و غیر قابل اجرا
  4.        KPIهای قابل انکار
  5.        داشتن KPIهای بسیار زیاد («KPIهای کلیدی کدام هستند ؟ »)
  6.        KPIهای قدیمی (KPIها باید سالانه بازبینی شوند)

KPI هایی که شما را قادر به تصمیم گیری اشتباه می کنند، در واقع می توانند به عنوان بازدارنده های کلیدی عملکرد توصیف شوند. آنها از عملکرد سازمان شما در حد توان خود جلوگیری می کنند و می توانند به موفقیت آن آسیب جدی وارد کنند.

نحوه محک زدن

تصور کنید مدیر عامل سازمانی هستید که می خواهد یک برنامه نوآوری جدید راه اندازی کند. روی چه اهدافی باید تمرکز کنید؟ نتایج قابل دستیابی چیست؟ برای رسیدن به چه سطوح مشارکتی باید تلاش کنید؟ این سؤالات اغلب با نگاهی به سازمان‌های نوآورانه پاسخ داده می‌شوند. بیایید سعی کنیم این کار را انجام دهیم. شما مدیر عامل شرکت 1 در مقایسه زیر هستید:

kpi-company-comparison

نوآوری-عملکرد دو سازمان

آیا باور دارید که از شرکت 2 بهتر عمل می کنید؟

بیایید به جزئیات معیارهای موفقیت نگاه کنیم:

معیارهای موفقیت دو شرکت

معیارهای موفقیت دو سازمان

همانطور که می بینید هر سازمان در برخی بهتر و در سایر معیارهای قابل اندازه گیری بدتر است. معیاری که در واقع یک KPI است، معیاری است که به ROI و مقدار تولید شده مربوط می شود. به عنوان مدیر عامل شرکت 1 از خود بپرسید: آیا دوست دارید به اندازه شرکت 2 ایده های اجرا شده داشته باشید (10 برابر تعداد ایده هایی که سازمان شما اجرا می شود) – با بازگشت سرمایه شرکت 2؟

آنچه که معیار را در کنار این جنبه ها بسیار دشوار می کند این واقعیت است که همانطور که قبلاً ذکر شد، عوامل متعددی که بر عملکرد نوآوری سازمان تأثیر می گذارد به سادگی قابل اندازه گیری نیستند. بیایید نگاهی به دو سازمان بیاندازیم که عملکرد تقریباً مشابهی دارند:

نوآوری-عملکرد-دو-شرکت

نوآوری-عملکرد تقریبا مشابه دو سازمان

آیا اعداد و ارقام در مورد فرهنگ، ساختار، سطح پشتیبانی مدیریت، بازار یا رقبای هر یک از آن سازمان ها چیزی به شما می گوید؟ آیا آنها در مورد “سفر نوآوری” که هر دو سازمان از آن عبور کردند، و موانعی که باید حل می کردند و موانعی که باید از روی آن بپرند چیزی به شما می گویند؟ فرهنگ نوآوری به طور کامل با اعداد خالصی که ایجاد می کنید و اندازه گیری می کنید، نشان داده نمی شود، بلکه با جنبه های ملایم تری که نمی توان کمیت آنها را تعیین کرد.

هر سازمانی متفاوت است، حتی سازمان هایی که به ظاهر مشابه هستند، به همین دلیل است که مقایسه خود با دیگران صرفاً بر اساس اعداد ممکن است شما را به سمت تصمیم گیری های اشتباه سوق دهد. بنابراین چه چیزی می تواند به ما کمک کند تا دید خوبی نسبت به عملکرد خود داشته باشیم؟

محک گذاری داخلی

ما شاهد بوده‌ایم که سازمان‌ها با انجام معیارهای داخلی به نتایج بهتری دست می‌یابند و خود را نسبت به عملکرد گذشته خود رتبه‌بندی می‌کنند. شما می توانید این کار را در سطوح مختلف انجام دهید – سعی کنید کمپین های خود را با یکدیگر مقایسه کنید. آیا مشارکت بیشتری را در طول زمان می بینید؟ آیا کاربران جدید از واحدهای تجاری مختلف شرکت می کنند؟ آیا حامیان مالی به مرور زمان از نتایج به دست آمده رضایت بیشتری دارند؟

علاوه بر این، شما همچنین می توانید کمپین هایی با موضوعات بسیار عمومی را چندین بار (به عنوان مثال سالانه) اجرا کنید. آیا تکرارهای آتی آن کمپین ها از نظر بازگشت سرمایه یا مشارکت بالاتر عملکرد قابل توجهی بهتری دارند؟ نمونه موضوعات کمپین می تواند نحوه صرفه جویی در انرژی / آب / برق / هزینه ها و غیره باشد. این کمپین ها را می توان چندین بار با یک تنظیم یکسان اجرا کرد و سپس با یکدیگر مقایسه کرد. اگر آنها در طول زمان عملکرد بهتری داشته باشند، این می تواند شاخصی برای یک برنامه نوآوری سالم باشد. آیا شاخص های دیگری در کنار این شاخص وجود دارد؟

شاخص هایی برای یک برنامه نوآوری سالم

برنامه های نوآوری سالم با عوامل زیادی مشخص می شوند که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

  • ” شکل فرهنگی ” سازمان شما

شکل-فرهنگی-سازمان شما

شکل فرهنگی خود را به طور منظم تجزیه و تحلیل کنید. آیا مردم از پایین به بالا حرکت می کنند؟ اگر چنین است، برنامه نوآوری شما عملکرد خوبی دارد.

  • مشارکت در حال رشد مداوم

اگر نرخ مشارکت شما در طول زمان افزایش می‌یابد، برنامه شما به اندازه‌ای جذاب است که کاربران را به مشارکت مداوم تشویق کند. این بر نتیجه ای که به دست می آورید، از نظر کیفیت و کمیت تأثیر می گذارد. نرخ مشارکت ≥ 30 درصد در کمپین ها نشان دهنده سلامتی خوب است.

  • همیشه همان افراد شرکت نمی کنند

تنوع سالم در مشارکت شما (تعامل جدید از گروه‌های کاربری که قبلاً غیرفعال بودند) دیگران را برای مشارکت تشویق می‌کند.

  • به طور متوسط ​​”# نظر = # ایده (1:1)” در کمپین ها

این یک شاخص خوب برای فعالیت ثابت شده است. بحث های فعال، شاید حتی تعدیل شده، کیفیت ایده ها را به طور چشمگیری افزایش می دهد.

  • حامیان مالی راضی تر در طول زمان

اگر به نقطه اوج برسید که حامیان کمپین های بالقوه به طور فعال ابتدا با شما تماس بگیرند، و اگر آنها از ارزشی که می توانید در طول زمان برای آنها به دست آورید رضایت بیشتری داشته باشند، برنامه نوآوری شما بر اساس یک پایه سالم اجرا می شود.

خلاصه و توصیه ها

تجزیه و تحلیل در مورد تصمیم گیری بهتر و کاهش ریسک در فعالیت های تجاری شما است. اگر به نتایج، چه به دلیل فرهنگ سازمانی و چه به دلیل فرآیندهای تجاری، عمل نشود، داشتن داده های خوب و تجزیه و تحلیل پیچیده فایده ای ندارد.

از این رو، توصیه های ما را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

  • KPIهای قابل سنجش و عملی را تعریف کنید که با اهداف تجاری مرتبط هستند
  • تمرکز بر ارزش / ROI – این چیزی است که مدیریت درخواست می کند
  • معیارهای داخلی را انجام دهید – خودتان را با نتایج گذشته مقایسه کنید
  • عملکرد خود را به طور مداوم نظارت کنید – موفقیت خود را در طول زمان ارزیابی کنید

هر از چند گاهی از خود بپرسید: آیا به مزایایی که به دنبال آن هستیم دست پیدا می کنیم؟ آیا ما چالش های تجاری را حل کردیم یا از فرصت ها استفاده کردیم؟ اگر پاسخ شما «بله» است، در مسیر موفقیت هستید.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *