توجه رسانه ها به پناهندگان در حال حاضر بر صحنه های پر هرج و مرج در مجارستان و سایر نقاط اروپا متمرکز شده است، اما شایسته است به مردم یادآوری کنیم که بیشتر پناهندگان جهان در واقع در اردوگاه هایی در جنوب صحرای آفریقا یا خاورمیانه زندگی می کنند – و به جای هرج و مرج، کسالت دارند. روال معمولی است
در آنجا، آنها در تبعید ظاهراً “موقت” منتظر می مانند تا بتوانند با خیال راحت به خانه بازگردند، اما بسیاری از آنها در نهایت دو دهه را در اردوگاه هایی سپری می کنند که در واقع به شهرهای کوچک نیمه دائمی تبدیل می شوند. جای تعجب نیست که بسیاری از این افراد آواره خسته و ناامید می شوند. جنایت، اعتیاد به الکل و مواد مخدر اغلب از ویژگی های زندگی اردوگاهی است.
تحقیقات آکادمیک من بر پویایی و فرصتهای اردوگاههای پناهندگان متمرکز است و من معتقدم که سیاستگذاران باید کارآفرینی را در کمپهای پناهندگان تقویت کنند تا به تبدیل این چرخه ناامیدی به امید و عزت کمک کنند.
چنین طرحهایی میتواند برای میلیونها نفری که به دلیل جنگ، آزار و اذیت و دیگر رویدادهای دستساز آواره شدهاند، زندگی را تقویت کند. با این حال، در حال حاضر، یک فلج نهادی وجود دارد که ابتکارات کارآفرینی در اردوگاههای پناهندگان را خنثی میکند و موانعی را ایجاد میکند که باید توسط دولتها، سازمانهای غیردولتی و دیگران برطرف شود.
اروپایی ها، خبرنامه هفتگی ما را با تجزیه و تحلیل از محققان اروپایی دریافت کنید
تهدید؟
اردوگاه های پناهندگان با این فرض ایجاد شده اند که آنها مناطق کوتاه مدت حفاظتی هستند. قوانین ایجاد شده برای اردوگاه ها منعکس کننده چنین فرضی است، اما این قوانین برای توضیح جابجایی طولانی که ایجاد شده است تنظیم نشده است. دلیل آن این است که بحران پناهندگان اغلب ثبات اجتماعی کشورهای میزبان را تهدید می کند. برای مثال، از هر پنج نفری که در لبنان زندگی می کنند، یک نفر اکنون پناهنده سوری است. از آنجایی که اکثر مردم سوریه مسلمان سنی هستند، هجوم آنها تعادل ظریف لبنان را بین جمعیت شیعه و سنی تهدید می کند.
پس جای تعجب نیست که دولت های میزبان ترجیح می دهند کمپ های پناهندگان را به عنوان مکان های موقت نگهداری کنند. وضعیت حقوقی پناهندگان معمولاً آنها را از اشتغال به کار، مالکیت دارایی یا تردد آزادانه باز می دارد و در نتیجه از آنها سلب نمایندگی می شود. همانطور که یک امدادگر در اردوگاه آوارگان زعتری در اردن، در مورد پناهندگان سوری در آنجا به من گفت:
در خانه آنها مهندس، معلم، پزشک بودند. اکنون تنها کاری که می توانند بکنند این است که چای بنوشند تا زمان بگذرد. تماشای آن عمیقاً مایوس کننده است.
اگرچه مدیران اردوگاه ها شروع به درک نیاز به حرکت فراتر از تامین وسایل ضروری برای آوارگان کرده اند، ابداع برنامه های نوآورانه دشوار است.
اول، اردوگاه ها به طور غیرقابل پیش بینی توسعه می یابند. بدون اخطار، هزاران پناهنده ممکن است در عرض چند ساعت از مرزهای همسایه عبور کرده و امن شوند و تأمین نوآوران در اولویت است، همانطور که باید. دوم، اردوها با کمک های کمکی اداره می شوند، به این معنی که برنامه ریزی فقط برای کوتاه مدت امکان پذیر است. در نهایت، مدیران کمپ ها تعادل ظریفی بین نیمه دائمی بودن بسیاری از کمپ های پناهندگان و انتظار جوامع میزبان مبنی بر موقت بودن کمپ ها ایجاد می کنند.
آخرین عامل بسیار مهم است: در حالی که کافهها، آرایشگاهها و خدمات تعمیر در اردوگاهی مانند زعتری وجود دارد، چنین فعالیتی همچنان یک منطقه خاکستری باقی میماند زیرا با گذرا بودن مفروض زیربنای مفهوم کمپ در تضاد است. این امر موانعی را برای کارآفرینی گستردهتر مورد نیاز در چنین اردوهایی ایجاد میکند.
این بدان معناست که کمبود عرضه کارآمدی وجود دارد که در غیر این صورت در بازارهای مبتنی بر تقاضا متحول می شود. سیستم های حقوقی و سیاسی ناکارآمدی وجود دارد که فعالیت های کارآفرینی را تنظیم می کند و زیرساخت کافی وجود ندارد که کارآفرینان را به اطلاعات، سرمایه مالی و مشتریان متصل می کند.
برنامه ریزی
تحقیقاتی که من در مورد این موضوع با هلن هاف انجام دادم ، ما را به ارائه چند راه حل هدایت می کند. برای شروع، برنامههای کمک نقدی مبتنی بر پول و مشارکت با مؤسسات وامدهی خرد، که با احتیاط در تعدادی کمپ آزمایشی انجام میشود ، به پناهندگان کمک میکند تا کسبوکار خود را راهاندازی کنند. همچنین باید سیاستهای واضحتری در مورد نحوه تعامل کارآفرینان اردوگاههای پناهندگان با جوامع میزبان وجود داشته باشد تا عدم اطمینان برای هر دو طرف کاهش یابد.
در همین حال، کشورهای میزبان می توانند برخی از وظایف را به پناهندگان برون سپاری کنند تا فرصت های شغلی در کمپ های پناهندگان ایجاد کنند. علاوه بر این، استراتژیهای برنامهریزی شهری در کمپها، زیرساختها را به منظور پیوند دادن کارآفرینان، منابع و مشتریان در این شهرهای کوچک بهبود میبخشد. به عنوان مثال، در اردوگاه زعتری اردن، پناهندگان یک سیستم پستی غیررسمی ایجاد کردند و زیرساخت های برق را دوباره سیم کشی کردند تا تجارت خود را به طور مؤثرتری اداره کنند. مدیران کمپ در حال حاضر با معماران شهری برای رسمی کردن این طرح ها همکاری می کنند.
و بیشتر اردوگاهها نسبتاً کوچک هستند: اگرچه برخی از اردوگاههای گسترده مانند داداب در کنیا یا زعتری در اردن محل زندگی صدها هزار پناهنده است، کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل میگوید که میانگین جمعیت اردوگاهها در سال 2012 11400 نفر بوده است. بنابراین پروژه هایی مانند بهبود زیرساخت ها قابل مدیریت هستند.
توانمندسازی
همچنین می تواند نقشی برای فضاهای جوجه کشی و تسریع کسب و کار در کمپ های پناهندگان به عنوان مکانی برای تبادل دانش و مکانی امن برای آزمایش ایده های کارآفرینی وجود داشته باشد. چنین مراکز نوآوری قبلاً در تقویت سرمایه گذاری های مبتنی بر فناوری در نایروبی و سایر شهرهای آفریقا موفق بوده اند.
ایده دیگر این است که به پناهندگان اجازه دهید خودشان تصمیم بگیرند که می خواهند کمپشان چگونه باشد. اگرچه نمایندگان منتخب پناهندگان، جمعیت کمپ را برای مدیران کمپ نمایندگی می کنند، تصمیم گیری در مورد نحوه اداره اردوگاه در دفاتر دورتر گرفته می شود. ابتکار کارآفرینی پناهندگان نشان دهنده توانایی آنها در بهبود وضعیت در کمپ ها است. اگر به پناهندگان بیشتر اجازه داده شود، ایده ها و ابتکارات بیشتری وجود داشته باشد.
توجه به پناهندگان مطمئناً در ماهها و سالهای آینده کاهش مییابد و زمانی که وقایع دراماتیک یا غمانگیز میشوند، افزایش مییابد. با این حال، زندگی روزمره میلیونها نفر که دهها سال در کمپهای پناهندگان زندگی میکنند نیز شایسته توجه جهانیان است. کمک به بسیاری از این افراد از طریق کارآفرینی سیاستی است که ارزش دنبال کردن دارد.
بدون نظر