بسیاری از کارشناسان به طرح بودجه پرزیدنت اوباما شانس کمی برای تصویب در کنگره تحت کنترل جمهوری خواهان می دهند. در واقع، طرح بودجه مجلس نمایندگان و سنا زمینه را برای مبارزه احتمالی وتو فراهم کرده است. ممکن است ناکارآمدی و بیش از حد حزبی بر واشنگتن حاکم باشد، اما حداقل یک بخش بسیار مهم از بودجه مایه امیدواری است: سرمایه گذاری فدرال در نوآوری علم و فناوری.
نشانههای دلگرمکنندهای وجود دارد که نشان میدهد اکوسیستم نوآوری آمریکا در سال جاری تقویت خواهد شد.
در لبه برش
بودجه رئیس جمهور مستلزم اختصاص 2.25 میلیارد دلار برای تأمین مالی 36 مؤسسه تولیدی پیشرفته است. اینها علاوه بر 9 مرکز از این قبیل هستند که قبلاً برای سال جاری تأمین مالی شده اند، که هرکدام کسب و کارها و دانشگاه ها را گرد هم می آورند تا فناوری های تولیدی پیشرفته ای را توسعه دهند که شرکت های مستقر در ایالات متحده می توانند از آنها استفاده کنند.
اولین مرکز، در یانگستون، اوهایو، بر حوزه نوظهور پرینت سه بعدی تمرکز دارد و در طی سه سال بیش از 7000 کارگر را در اصول این فناوری تغییر دهنده بازی آموزش داده است.
یک ایمیل هفتگی با تجزیه و تحلیل مبتنی بر شواهد از بهترین محققان اروپا
اینها سرمایه گذاری های حیاتی هستند. آنها برای تسریع و حفظ رشد اقتصادی آمریکا در تحقیق، آموزش، آموزش و زیرساخت مورد نیاز هستند. آنها برای شعله ور کردن نوآوری و تقویت پایگاه تولید پیشرفته ایالات متحده برای ایجاد مشاغل با درآمد خوب مورد نیاز هستند.
جمهوری خواهان در سنا و مجلس نمایندگان هفته گذشته برنامه های بودجه خود را تصویب کردند. اگرچه هر دوی آنها بر کاهش کسری بودجه تمرکز می کنند، اما ما مطمئن هستیم که در تقویت نوآوری از دو حزب گذشته نیز استفاده خواهند کرد و بودجه برای برخی از نسخه های موسسات تولیدی پیشرفته را در بودجه نهایی که قرار است در اواخر سال بر سر آن توافق شود، لحاظ خواهند کرد.
احیای قانون ساخت و نوآوری آمریکا ، که اواخر سال گذشته با رای صوتی به تصویب کنگره رسید و حاکی از حمایت قوی دو حزبی بود، بودجه 300 میلیون دلاری را برای موسسات تولیدی پیشرفته در مدت ده سال مجاز کرد. بنابراین دلیل خوبی وجود دارد که فکر کنیم کنگره و رئیس جمهور قادر به توافق بر سر این بخش از بودجه خواهند بود.
چنین مواردی در برنامه رئیس جمهور وجود دارد.
به عنوان بخشی از افزایش کلی 5.5 درصدی هزینه تحقیق و توسعه فدرال به 146 میلیارد دلار، اوباما خواستار 30 میلیون دلار برای سرعت بخشیدن به تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی از طریق ” سپاه نوآوری ” است. این برنامه دسترسی محققان را با بودجه بنیاد ملی علوم و سایر محققان به منابعی بهبود می بخشد که می تواند به پر کردن شکاف برای ارائه اکتشافات به بازار کمک کند.
بستن شکاف نوآوری
این «شکاف نوآوری» یک مشکل بزرگ برای کشور ما است و برای رفع آن نیاز به تلاشی هماهنگ بین دولت، دانشگاهها و کسبوکار است.
در دهههای اخیر، قابلیتهای نوآوری ایالات متحده راکد شده است، در حالی که سایر کشورها پیشرفت کردهاند.
از سال 2008، تعداد اختراعات با منشاء خارجی که اداره ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده سالانه اعطا می کند، از تعداد اختراعات با منشاء داخلی فراتر رفته است. از سال 1999 تا 2009، سهم ایالات متحده از هزینه های تحقیق و توسعه جهانی کاهش یافت، در حالی که سهم آسیا به طور کلی افزایش یافت و از سهم ایالات متحده در سال 2009 پیشی گرفت.
در واقع، اکوسیستم نوآوری آمریکا در دهههای اخیر وخیمتر شده و به یک رویکرد سازمانیافته برای تجاریسازی فناوری تبدیل شده است.
شکاف نوآوری در دهههای 1970 و 1980 زمانی که شرکتهای آمریکایی از تحقیقات پایه عقبنشینی کردند و بر توسعه تدریجی محصول تمرکز کردند، ظاهر شد. دانشگاههای تحقیقاتی وارد عمل شدند، اما تحقیقات آکادمیک اغلب در رشتهها محصور میماند و نگرانی چندانی برای حل مشکلات اجتماعی ندارد. در اغلب موارد، تحقیقات جهشی از آزمایشگاه به دنیای واقعی را انجام نمی دهند.
مشکل نوآوری سازمانیافته در ایالات متحده توسط افراطگرایی در هر دو طرف راهروی سیاسی بدتر شده است.
در جناح راست سیاسی، باورهای لایسز فر به سنت مخالفت با هماهنگی دولت برای هرگونه فعالیت تجاری، از جمله تحقیق و توسعه دامن می زند. در جناح چپ سیاسی، بسیاری با آنچه که آنها آلودگی تحقیقات آکادمیک ناب با دخالت صنعت می دانند مخالفند. هر دو افراط منعکس کننده ساده سازی بیش از حد پیچیدگی حرکت علم به سوی منافع اجتماعی هستند. علاوه بر این، افراطها مانع از اقدامات دولت میشود که همکاری دولت-دانشگاه- صنعت را که آمریکا برای حفظ پیشتازی خود در نوآوری به آن نیاز دارد، ترویج میکند.
خوشبختانه، این در حال تغییر است زیرا برنامه های جدید دولت دو حزبی بی سر و صدا شروع به ایجاد نشان خود برای سازماندهی نوآوری و تقویت نقش های کلیدی کارآفرینان و مشاغل در اقتصاد کرده است.
پیوند علم با دنیای واقعی
در طول دهه گذشته، ما یک ابتکار پیشگام فدرال، مراکز تحقیقات مهندسی بنیاد ملی علوم (ERCs) را مطالعه کردیم. این مراکز مستقر در دانشگاه ها، محققان را ملزم می کنند که علوم پایه را به معضلات اجتماعی و بازار پیوند دهند. برنامه ERC همچنین نیازمند همکاری بین رشته ای و صنعتی-آکادمیک است و ایجاد شواهد مفهومی را تشویق می کند تا نشان دهد که یک فناوری مبتنی بر آزمایشگاه دارای پتانسیل تجاری است.
از سال 1985 تا 2009، حدود 1 میلیارد دلار بودجه فدرال در این مراکز سرمایه گذاری شد. آنها بیش از ده برابر این مبلغ را در طیف گسترده ای از نوآوری های فناوری برگردانده اند. مطالعه ما از مراکز ما را به طرحی برای هماهنگی بهتر مؤسسات اصلی در اکوسیستم نوآوری ایالات متحده هدایت کرد: دانشگاه ها، مشاغل و دولت.
بر اساس هماهنگی بین آن مؤسسات، طرح ما اقدامات مدیریتی خاصی را توصیه می کند که رهبران دانشگاه، تجارت و دولتی می توانند برای برداشت علوم پایه، ایجاد مفاهیم اثبات ملموس (یعنی نمونه های اولیه تجاری) و انتشار محصولات و خدمات جدید در تجارت انجام دهند. بازار به نفع جامعه این طرح در تاکید بر چگونگی ایجاد ساختار سازمانی نوآوری توسط رهبران منحصر به فرد است.
بودجه پرزیدنت اوباما و قانون احیای تولید و نوآوری آمریکا می تواند کمک زیادی به آمریکا کند تا در مورد توسعه فناوری و تجاری سازی عمل کند. این پیشنهادات نشان می دهد که به نظر می رسد دموکرات ها و جمهوری خواهان به طور یکسان موافق هستند که ما به یک رویکرد سازمان یافته تر برای نوآوری نیاز داریم. بیایید امیدوار باشیم که رهبران سیاسی ما اختلافات را کنار بگذارند و برای تجدید شکوفایی ما اقدام کنند.
این قطعه توسط Ed Frauenheim، مدیر تحقیقات و محتوای جهانی در موسسه Great Place to Work نوشته شده است. آنها از نویسندگان مشترک “نوآوری سازمان یافته: طرحی برای تجدید شکوفایی آمریکا” هستند که توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است.
بدون نظر