به گفته پروفسور کلایتون کریستنسن و برگرفته از کتاب او « دیدن آنچه بعد: استفاده از تئوری های نوآوری برای پیش بینی تغییرات صنعت » نوشته کلایتون ام. کریستنسن، اسکات دی. آنتونی و اریک راث. انتشارات مدرسه بازرگانی هاروارد، تنها راه برای نگاه به آینده استفاده از نظریه هاست.
یکی از مجموعهای از تئوریهایی که من معتقدم امروزه نمیتوانیم حتی بیشتر از آن را نادیده بگیریم، پیرامون کار اورت است. M. Rogers در جایی که او تفکر خود را در کتاب اشاعه نوآوری ها بیان کرد، اولین نسخه در سال 1962 منتشر شد. ویرایش پنجم (2003، با نانسی سینگر اولاگورا) به گسترش اینترنت می پردازد، و اینکه چگونه روش ارتباط انسان ها را تغییر داده است. و ایده های جدید را اتخاذ کنید.
سه فصل در مورد “اشاعه و پذیرش”
بخش اول، تشریح نظریههای مختلف و تثبیت ارزش آنها در تفکر ما، زمانی که در حال کار بر روی نوآوریهایی هستیم که به بازار میروند، و همچنین نحوه کار ما از طریق پذیرش آن است.
بخش دوم به چند نمونه نگاه می کند و این نظریه ها را با کاربرد آنها در کاربردهای روزمره و عملی مرتبط می کند. تمام کار ما در راستای تولید نوآوری، دستیابی به موفقیت در نفوذ به بازارهای هدف و افزایش فروش از طریق پذیرش رو به رشد و افزایش تعداد افرادی است که مایل به خرید محصول هستند.
بخش سوم به چگونگی ارتباط نظریه های راجرز با ما در دنیای متصل امروزی و به ویژه با اشاره به اپل می پردازد. در نهایت به دلایل عدم موفقیت انتشار می پردازیم.
—- قسمت 1 —-
ایجاد یک درک اساسی
با توسعه درک ما از این که چرا انتشار برخی از محصولات آسان تر به نظر می رسد در حالی که برخی دیگر ممکن است بیشتر طول بکشد یا اغلب شکست می خورند، نوآوران می توانند از طریق کاوش در این تئوری های مختلف انتشار و پذیرش، احتمال درک تفاوت ها را افزایش دهند.
علاوه بر “منحنی S شکل” کلاسیک مرتبط با انتشار، بررسی این منحنی سختتر برای مدیریت سود و زیان نیز مفید است، زیرا از هزینههای توسعه آن به سود، نیاز به تمرکز بیشتر بر مراحل تجاریسازی دارد.
محصول و افراد تعیین کننده انتشار و پذیرش هستند
به گفته راجرز، سرعت انتشار را می توان به ترکیبی از «تفاوت محصول» و «تفاوت افراد» نسبت داد.
تفاوت محصول
تحقیقات نشان می دهد که تا 87 درصد از واریانس در نرخ انتشار نوآوری را می توان به پنج ویژگی محصول زیر نسبت داد. اینها به عنوان راجرز پنج – ویژگیهای نوآوری شناخته می شوند.
مزیت نسبی به درجه ای اشاره دارد که بهتر از محصول (یا خدمات) جایگزین شده است.
سازگاری میزانی است که یک نوآوری به عنوان سازگار با ارزش ها، تجربیات گذشته و نیازهای پذیرندگان بالقوه درک می شود.
پیچیدگی درجه ای است که درک یا استفاده از نوآوری جدید دشوار است.
آزمایش پذیری درجه ای است که می توان نوآوری جدید را آزمایش کرد، آزمایش کرد و به صورت محدود مورد استفاده قرار داد.
مشاهده پذیری درجه ای است که نتایج یک نوآوری قابل مشاهده، مشاهده و به دیگران منتقل می شود و اغلب می توان نرخ پذیرش را تعیین کرد.
تفاوت مردم
هنگامی که موقعیت محصول در رابطه با فاکتورهای پنج گانه راجرز مشخص شد، فرآیند انتشار به بهترین وجه با تمرکز بر تفاوت افراد مدیریت می شود. منحنی زنگ کلاسیک در پنج دسته از پذیرندگان شکسته می شود.
از این کار اولیه راجرز است که ما کتاب کلاسیک جفری مور را در « عبور از شکاف » دریافت کردیم که اخیراً در کتابی که اخیراً منتشر شده در مورد چرخه حیات پذیرش فناوری بهروزرسانی شده است.
پنج دسته پذیرنده عبارتند از:
نوآوران – جسور، ریسک پذیر، جستجوی اطلاعات، وضعیت جستجوی اولیه و بسیار تجربی، از درجه چالش اولیه یا حتی عدم اطمینان درگیر لذت می برند.
پذیرندگان اولیه – اغلب به رهبران عقیده در گروه های اجتماعی خود احترام می گذارند که اغلب به عنوان الگو برای دیگران دیده می شوند.
اکثریت زودهنگام – قبل از اتخاذ ایدههای جدید، سنجیدهتر. به طور مکرر با همتایان و گرایشها تعامل داشته باشید. آنها دوست دارند فقط از تصمیم گیری آگاهانه تر در منحنی جلوتر بمانند.
اکثریت دیررس – تمایل به بدبینی، محتاط بودن در پذیرش، اما “احساس” فشار همسالان برای پذیرش، تمایل به نیاز به استراتژیهای مداخله برای غلبه بر موانع و رفع نیازهای آنها با نوآوری است.
عقب مانده ها – سنتی، آخرین در سیستم اجتماعی، اغلب آنها توجه کمی به نظرات دیگران می کنند، آنها در گذشته یک نقطه مرجع واضح تر برای غلبه بر آن دارند، اغلب به نوآوری های جدید مشکوک هستند و فرآیند تصمیم گیری آنها اغلب طولانی است.
سپس فرآیند تصمیم گیری یا مراحل پذیرش را داریم:
آگاهی و دانش – اشاره به تصدیق مشتری از حضور یا وجود نوآوری جدید و جایی است که آنها یک درک کلی از آنچه ممکن است متضمن آن باشد شکل میدهند و اغلب توسط تلاقی تشخیص نیاز از طریق ارتباطات بازاریابی هدایت میشود. این نکته الهام گرفتن برای یافتن اطلاعات بیشتر است.
ترغیب و علاقه – این زمانی اتفاق می افتد که یک مصرف کننده اطلاعات موجود مرتبط با نوآوری را پردازش می کند و محصول یا خدمات را در این مورد جذاب می داند. این نگرش مثبت یا منفی بر اساس پنج ویژگی ذکر شده در بالا است. در اینجا مصرف کننده فعالانه به دنبال اطلاعات و جزئیات است.
تصمیم و ارزیابی – با در نظر گرفتن عوامل متقاعد کننده، مصرف کننده در مورد پذیرش یا رد نوآوری تصمیم می گیرد. فعالیت آنها در جستجوی مشاوره، جمع آوری داده ها، مقایسه یا ارزیابی های مختلف به وضوح در اینجا اتفاق می افتد. آنها هزینه های سوئیچینگ را در نظر می گیرند و مزایا را ارزیابی می کنند. این سخت ترین مرحله برای درک است.
پیاده سازی و اکتشاف – اینها مجموعه ای از فعالیت ها برای استفاده از نوآوری هستند. مصرف کننده نوآوری را با درجه یادگیری متفاوتی به کار می گیرد. سودمندی مشخص شده است و آنها ممکن است برای اطلاعات بیشتر در مورد آن جستجو کنند.
تایید و پذیرش – بیشتر مربوط به رفتار پس از پذیرش به نمایش گذاشته شده توسط پذیرنده است، که توسط نوآوری های تحویل واقعی در برابر “ادعاهای” مزیت نسبی، پیچیدگی و سازگاری آن با درک آنها تقویت می شود. فرد تصمیم خود را برای ادامه استفاده از آن نهایی می کند یا به دنبال گسترش استفاده از آن به پتانسیل کامل آن است.
خلاصه قسمت 1:
انتشار روشی است که در آن نوآوری گسترش می یابد. این میزان چگونگی تسهیل، تسریع و حفظ آن است.
مشکلات دائمی برای بهره برداری از این نظریه های مختلف در سازمان ها وجود دارد. سؤالات این است که در کجا باید تأکید آنها و ابزارهای برقراری ارتباط با آنها باشد. این فرآیند به ملاحظات ساختاری، فرهنگی و اندازه و دامنه بستگی دارد. به طور مداوم الزامات پیاده سازی و کمبود منابع کافی یا کاربرد، نتایج نوآوری را محدود می کند.
مرحله اجرا یا تجاری سازی هر نوآوری جدید اغلب نمی تواند به تئوری های ارائه شده توسط راجرز به اندازه کافی پاسخ دهد، سپس سازمان ها اغلب از میزان انتشار و پذیرش ضعیف رنج می برند، غافل از تلاش های قابل توجهی که این مرحله از درک اشاعه و پذیرش باید به آن توجه کند.
—- قسمت 2 —-
همه چیز در مورد رها کردن اما گرفتن بیشتر است
فناوری درها را به روی مقیاس و پراکندگی باز کرده است و تجارت اجتماعی همان چیزی است که از این در باز عبور می کند. ما به طور فزاینده ای با اقتصاد مشارکتی به هر طرف که می رویم مواجه هستیم. تجارت اجتماعی در حال تبدیل شدن به مخرج موفقیت یا شکست است.
قوانین جدیدی در حال ظهور هستند – می توان گفت تئوری های جدیدی – و این قوانین در کجای ذهنیت شرکتی مناسب هستند؟
تغییر معنای مشتری ما برای ما، آیا ما هنوز با آنها رقابت می کنیم و آنها را به پذیرش پیشنهاد ارزشی که آنها را مجبور می کند شروع به جستجوی جای دیگری می کند، سوق دهیم؟
آیا ما همچنان مصمم به کنترل هستیم، با این باور (اشتباه) که می دانیم چه چیزی برای مشتریان ما بهترین است؟
آیا ما واقعاً به جای ایجاد و فروش چیزها، زحمت یادگیری قدرت شبکهها، پرورش جوامع، تقویت همآفرینی و بهینهسازی ارزشهای مشترک را داریم؟
آیا ساختارها و فرآیندهای ما هنوز در گذشته گیر کرده اند یا در حال انتقال به مدیریت یک کسب و کار اجتماعی تر هستید که به روش های پویاتر عمل می کند؟
تعداد زیادی از قوانین و روش های جدید برای مدیریت وجود دارد. این کسانی هستند که بر اینها تسلط دارند که در انتشار و پذیرش با سرعت های بسیار متفاوت با آنچه امروز می توانیم تصور کنیم موفق خواهند شد.
رسانه های اجتماعی بچه جدید در بلوک هستند
بیرحمانه ساختار سازماندهی سازمانها را از بین میبرد. در کمتر از نیم دهه تغییرات اجتماعی و فرهنگی از طریق فناوری، انتقال به شبکه های دیجیتال باز جهانی ما را فراتر از «فقط اینترنت» برای اتصال برده است.
ما نیاز داریم که به روش های کاملاً متفاوتی درگیر شویم. واقعاً دیگر به اندازه کافی خوب نیست که فقط محصولات و خدمات بفروشید. اینها گزاره های ارزشی اساسی هستند. مشتریان به دنبال این هستند که چگونه اینها به “تصاویر بزرگتر” مختلف متصل می شوند.
پرسشهای مربوط به رویکردهای پایداری، محیطزیستگرایی، خیر اجتماعی و مسئولیتپذیری شرکتها و علاقه فزاینده به حاکمیت، تفکر آنها را تغییر میدهد. مشتریان شما میخواهند ارتباط برقرار کنند و سطح اعتماد متفاوتی نسبت به مشتریانی که صرفاً روی یک نام تجاری سرمایهگذاری شدهاند، ایجاد کنند، که در حال تبدیل شدن به میز یا حتی نامربوط است. ما در حال حرکت به یک قلمرو بسیار متفاوت هستیم. درک تغییرات کسب و کار شما بسیار چالش برانگیز است.
سازمانهای بزرگ با ظهور ناگهانی جوامع خودسازماندهی که در آن افراد به صورت آنلاین گرد هم میآیند و ارزش مشترک ایجاد میکنند که اغلب سازمانی فوری را برای به چالش کشیدن موجودات تشکیل میدهد، به چالش کشیده میشوند. مدلهای کسبوکار سنتی باید یاد بگیرند که خودشان به روشهای مختلف اتخاذ کنند.
در عصر استارتآپهای آنلاین با سرعت بالا، که در آن نسل بعدی کسبوکارهای دیجیتال با تمرکز فزاینده بر پویایی کسبوکار اجتماعی، فضا را اشغال میکنند، سازمانهای موجود ما را در کجا قرار میدهد؟
انتشار و انطباق سرعت گرفته است
نیاز فوری به “رها کردن و گرفتن بیشتر” وجود دارد. به طور سنتی “ما” محصولات و خدمات ارائه می دهیم و بسیاری از سازمان های موجود ما به آرامی با ارائه خدمات آنلاین دست و پنجه نرم می کنند. این باور برای جلب رضایت مشتریان، خرید و استفاده از محصول یا خدمات کافی است. آیا این است؟
اقتصاد متصل اجتماعی این رابطه را معکوس کرده است. مصرفکنندگان فقط میخواهند استفاده کنند و محصول و خدمات را بر اساس تقاضای خود ارائه کردهاند و بهطور فزایندهای به دنبال پلتفرمهایی هستند که بتوانند به راحتی به آنها مراجعه کنند تا محصولات و خدمات مورد نیاز را پیدا کنند و سپس از آنها استفاده کنند. اغلب آنها نمی خواهند اینها را بخرند، فقط می خواهند آنها را اجاره کنند تا کار مناسب را انجام دهند.
کل حرکت کارهایی که باید انجام شوند، شناسایی نیازهای مشتری، دوباره محل تمرکز بیشتر است. سازمان بزرگتر همچنان با این مشکل دست و پنجه نرم می کند زیرا می خواهد این نیاز «دیده شده» را در ساختار و سیستم خود جا دهد. آنها زمان رو به رشدی را صرف سازگاری می کنند در حالی که دیگران به سرعت در حال چرخش هستند تا این سیالیت را در نیاز بگیرند.
از بسیاری جهات، انتشار و پذیرش بیشتر در ناتوانی های سازمان نهفته است تا مشتریان. شاید نظریات راجرز معکوس شده باشد. همانطور که اورت راجرز توضیح داد، این قدرت افراد و نحوه واکنش سازمانها و تعیین تفاوتها است که انتشار و پذیرش را تعیین میکند. دیون هینچکلیف، کارشناس شرکتهای نسل بعدی، یک Engagement Fabric را پیشنهاد میکند.
آیا برای انتشار و پذیرش در وضعیت معکوس هستیم؟
مصرفکنندگان برای انتشار و پذیرش رقابت میکنند، به نظر میرسد سازمانهای تجاری بزرگتر ما با مشکل مواجه هستند. سازمانها «عقبافتادگان» هستند.
ما باید در مورد توانایی سازمان برای مشارکت در مقیاس فکر کنیم. شاید برای افزودن به نظریه های راجرز به نظریه دیگری نیاز داشته باشیم. تفسیر Engagement Fabric برای کمک به انتشار و پذیرش چنین است:
سازمان به عنوان یک فرد نیاز به تعامل با هر یک، نه تعداد زیادی دارد. توانایی اجازه دادن به جریان اطلاعات است. ما یاد می گیریم داستان ها را جمع آوری کنیم یا روندها را رمزگشایی کنیم تا با گروه های جدیدی از مخاطبان که انتشار شما را برای پذیرش آنها ارزشمند می
این سازمان همچنان به باز کردن فروشگاه خود ادامه می دهد . توانایی درگیر کردن و ترویج جوامع خودسازمانده برای تبادل و گسترش محصولات و خدمات ما و نگه داشتن آنها به عنوان سهامداران درگیر که شما برای مشارکت در تکاملی که باعث نوآوری های بهتر می شود تلاش می کنید.
تعامل همزمان که دائماً با داستان در حال تحول هماهنگ است، بیشتر بر اساس ارزش تجاری و اجتماعی است، کمتر بر روی محصول یا خدمات شما. بینش ها و تفکرات مداوم به دلیل ارزش جامعه و توانایی مداوم آن در بهبود محصول یا خدمات ارائه شده تسخیر می شود.
ایجاد فضا بسیار قابل مشاهده و کاربر پسند. با اطمینان از سهولت دسترسی به دانش، به مکالمات اجازه می دهید تا برای همه افراد درگیر در جامعه ارزش بیشتری پیدا کند.
توانایی تجزیه و تحلیل، تفسیر و فیلتر. مکانی را ارائه دهید که بینشهای خوب بسیاری را در بر میگیرد تا در مورد ایجاد ارزش مستمر در محصولات و خدمات شما تنظیم شود.
تغییر طراحی داخلی برای انتشار بهتر و افزایش پذیرش
نقل قولی از دیون هینچکلیف که برای این پست به شدت از تفکرات آینده اش استفاده کرده ام، این نظر را بیان می کند:
چرا باید به سرعت به یک پلت فرم تعامل برویم
انتشار و پذیرش حتی بیشتر از چالش های یک سازمان تجاری برای انطباق با مهمترین مجموعه تغییرات از زمان اینترنت است. این قدرت همه فن آوری های مخرب است، قدرت تجارت اجتماعی و تأثیر باورنکردنی همه شبکه های متصل پذیرش یا رد را تسریع می کند.
انتشار و پذیرش بسیار پیچیدهتر است، اما اصول نظریههای راجرز، که تقریباً پنجاه سال پیش ارائه شدهاند، میتوانند به درک یک نوآوری کمک کنند، اما امروزه این روشی است که شما پلتفرم خود را برای تعامل ایجاد میکنید که تعیین میکند در هر کدام از این موارد در کجا قرار بگیرید. مسابقه پذیرش برای سلامت کسب و کار شما و مدل آن در آینده.
این سازمان تجاری است که در رقابت خود برای پذیرش است.
—- قسمت 3 —-
یکی از کتابهای مورد علاقه من، « برخورد با داروین – چگونه شرکتهای بزرگ در هر مرحله از تکامل خود نوآوری میکنند» نوشته جفری مور است. وقتی روی کتابهای دیگر او کار میکنید و به «عبور از شکاف» و «درون گردباد» فکر میکنید، واقعاً از داستانهای یادگیری حاصل از مطالعه او درباره چرخه حیات پذیرش فناوری قدردانی میکنید.
همه ما باید خیلی فکر کنیم زیرا چالش های جدید به سمت ما می آیند. جفری مور در کار خود در مورد “کشش” صحبت می کند و من فکر می کنم این یک کلمه عالی برای تفکر در مورد چگونگی انتشار و پذیرش در مدل های محصول، خدمات یا کسب و کار، برای جلب پذیرش بازار و مشتری است.
بخشهای بازاریابی از نفوذ، «نفوذ پیام، نفوذ به بازار» صحبت میکنند و اغلب مشتریان را مجبور میکنند تا آگاه شوند و سپس خرید کنند. آیا این واقعاً امروز کار می کند؟ من شک دارم. همچنین بسیاری از سازمانها زمانی که استفاده از فناوری، اینترنت و تعامل اجتماعی سختتر به نظر میرسد، از روشهای رسانهای قدیمی برای انتقال پیام خود استفاده میکنند، اما من معتقدم تعامل با مشتری بر مبنای شخصیتر بسیار سودمندتر است. من این را 1 به 1 از بسیاری می دانم.
امروز ما در دنیایی با سرعت بیشتری هستیم
اتصال، سرعت انتشار تقریباً همه چیز را افزایش می دهد. کافی است به جدول زیر نگاهی بیندازید:
حتی این جدول در مورد سرعت رسیدن به جرم بحرانی قدیمی است. شرکتها فقط نرخهای مانع را در تاریخ راهاندازی تعیین نمیکنند، بلکه خواهان نوآوریهایی هستند که دارای حجم بحرانی درآمد و زمانی که به جرم بحرانی دست مییابند. تعیین 18 ماه برای دستیابی به جرم بحرانی از ابتدا تا تعیین عوامل حیاتی که ارزش پیشنهادی را برای ایجاد نفوذ ایجاد می کنند، غیرعادی نیست. این فقط می تواند از طریق تعامل حاصل شود و این امر از طریق فناوری ایجاد ارتباط با کاربر انجام می شود.
فقط مطالعه کنید که اپل چگونه چرخه انتشار و پذیرش خود را مدیریت می کند
در اینجا برای همه ما درس هایی وجود دارد که باید یاد بگیریم. اپل اولین کسی نیست که وارد بازار شده است، آنها یک دانش آموز و پیرو کلاسیک هستند. با این حال، آنها بر همگرایی فناوری، طراحی، تجربه کاربر، فشار دادن مواد استفاده شده و ارائه سهولت استفاده در آرایش محصول، تسلط دارند و این “بسته” را از طریق تولید محض هیجان و وزوز ارائه می دهند.
تفاوت بزرگ این است که درک عمیق آنها از آنچه می توان در کنار هم قرار داد تا به این انتشار و پذیرش دست یابد. دیگران چه چیزی می توانند از این رویکرد یکپارچه به محصول و مردم بیاموزند؟
به عنوان مثال آی پاد را در نظر بگیرید
اولین پخش کننده موسیقی دیجیتال در سال 1998 وارد بازار ایالات متحده شد و تا سال 2001 اپل آی پاد را عرضه کرد. بازار قبلاً در زمان عرضه اپل نشانه هایی از فلج نشان داده بود، که باید نگران کننده بود، اما این عوامل منحصر به فرد دیدگاه روشن استیو جاب از آنچه یک تجربه موسیقی باید داشته باشد، درک عالی اپل از طراحی و استفاده از مواد، و بنای آن بر شناخت و شهرت رو به رشد برند به عنوان لبه جلو است. با این حال، از عرضههای محصولات قبلی نیز سود میبرد، زیرا رفتارها و انتظارات درک میشدند و میتوانستند برای تأیید و تأیید دیدگاه نوظهور استیو جابز در مورد آنچه واقعاً مشتریان میخواستند، بیان شوند.
حس ذاتی استیو جاب از راهحلی برای یک پیشنهاد ارزش برنده با درخواست از همه بخشها برای ادغام، اغلب در موقعیتهای سازش ناپذیر، عامل اضافی بود. برای مثال، مصمم بودن برای ارائه یک فروشگاه رو به رشد موسیقی قابل دانلود، تجربه استفاده «کامل» باورنکردنی را فراهم کرد. این نیاز نامشخصی را برآورده کرد اما سیگنال های متفاوتی را در همگرایی یک بسته کلی مشاهده کرد.
اپل به همه افراد حاضر در منحنی پذیرش چیزی داد که تخیل آنها را روشن کرد. توصیهها ترکیب شد، بنابراین حتی اکثریتهای دیرهنگام و عقب افتادهها نیز مجبور به خرید شدند و فروش به سادگی منفجر شد. معیارهای اساسی با تئوری های انتشار و پذیرش راجر برآورده شد.
سپس به آی مک اپل نگاه کنید
برای مصرف کننده، اپل پیچیدگی را از بین برد. شکاف یادگیری به طور چشمگیری کاهش یافت. به سرعت فهمیده شد که کامپیوتر خود را از جعبه خارج کردید و آن را به برق وصل کردید. پیچیدگی بیشتر تجربیات گذشته ما در تنظیمات پیچیده، نیاز به دانلود و کمانچه با نرم افزارهای متناقض، از بین رفته بود. اپل به دنبال یکپارچه سازی سیستم و ارائه تجربه کاربری بهتر است. اتصالات انحصاری را از بین برد، درایوهای USB و CD-Rom را به عنوان استاندارد خود تنظیم کرد، که بیشتر در صنعت پیش رفت. این دوباره بر روی فشار به حداکثر از ویژگی های نوآوری راجرز متمرکز شد.
iMac با فروش 800000 دستگاه در 139 روز به طور خارق العاده ای موفق بود. قاب پلاستیکی شفاف آن، در اصل آبی Bondi و بعداً رنگهای اضافی مختلف، یکی از نشانههای طراحی صنعتی اواخر دهه 1990 محسوب میشود.
مجدداً طراحی، توجه به جزئیات، تمرکز بر نیازهای کاربر برای کاهش پیچیدگی، ارائه مزیت نسبی، ایجاد راه رو به جلو به عنوان سازگار و یکپارچه، امکان راه اندازی سریع برای به دست آوردن تجربه فوری و طراحی عالی یا قابلیت مشاهده همه کادرهای Rogers Five را علامت زده است. عوامل.
سپس به آی پد می رسیم
از کجا شروع می کنید؟ آیپد دارای Wi-Fi داخلی و در برخی مدلها، اتصال سلولی بود. یک iPad می تواند فیلمبرداری کند، عکس بگیرد ، موسیقی پخش کند و عملکردهای اینترنتی مانند مرور وب و ارسال ایمیل را انجام دهد. سایر عملکردها – بازی ها ، مرجع ، ناوبری GPS ، شبکه های اجتماعی و غیره- را می توان با دانلود و نصب برنامه ها فعال کرد. از اکتبر 2013، اپ استور دارای بیش از 475000 برنامه بومی توسط اپل و اشخاص ثالث است.
پنج نسخه از iPad وجود داشته است. نسل اول نمونههایی از طراحی مانند اندازه صفحه نمایش 9.7 اینچی و قرارگیری دکمهها را ایجاد کرد که در همه مدلها وجود داشته است. آیپد 2 یک پردازنده دو هستهای Apple A5 و دوربینهای VGA جلو و 720p در پشت را اضافه کرد که برای تماس ویدیویی FaceTime طراحی شدهاند . نسل سوم صفحه نمایش رتینا ، پردازنده جدید اپل A5X با پردازنده گرافیکی چهار هسته ای ، دوربین 5 مگاپیکسلی ، فیلمبرداری HD 1080p ، دیکته صوتی را اضافه کرد.و 4G ( LTE ). نسل چهارم پردازنده Apple A6X را اضافه کرد و کانکتور 30 پین را با کانکتور لایتنینگ تمام دیجیتال جایگزین کرد . iPad Air پردازنده Apple A7 ، Apple M7 motion coprocessor را اضافه کرد و ضریب فرم را برای اولین بار پس از iPad 2 کاهش داد. iOS 5.1 سیری را به نسل سوم و چهارم و iPad Mini اضافه کرد. دو نسخه از iPad Mini وجود داشته است.
اپل موج به موج فناوری جدید را در قالبی که به سرعت پذیرفته شده بود ارائه می کرد. داستانی از طراحی، ترکیب فناوری، درک نیازهای برآورده نشده بازار، ترکیب مواد انقلابی. این یک نیاز را برآورده کرد و دوباره تمام کادرهای راجرز پنج فاکتور محصول را علامت زد.
با این حال ما در این زمان تأثیر واقعی تفاوت مردم را داشتیم . اپل دارای چنان بدنه قدرتمندی از مبتکران و پذیرندگان اولیه است که چنان صدایی از قبل از راهاندازی ایجاد میکنند، که اکثریت اوایل و اواخر آن را جذب میکند. اپل یک عبارت «باید» مد بوده است. نمایش محصولات در فروشگاههای اپل آماده برای هر آزمون کاربری است، کارکنان یک “تجربه کاربری” و ساختار پشتیبانی برای شما ارائه میکنند که نیازهای ما را درک میکند و همه دلایل شخصی شما را برای پذیرش ارائه میکند.
طرفداران محصولات اپل فوق العاده هستند. آنها پرورش می یابند، درگیر می شوند و متنعم می شوند، زیرا چنین پچ پچ و سروصدایی ایجاد می کنند که نمی توان نادیده گرفت. این پیامهای قدرتمندی را ارائه میدهد که اپل میخواهد برای تسریع فروش با سرعتی شگفتانگیز به آنجا برسد.
اپل، انتشار محصول و مردم و فرآیند پذیرش را نهادینه کرده است – آیا می توانید؟
همه ما میتوانیم با همسو کردن نظریههای راجرز، که در ابتدا در سال 1962 بیان شد، مقداری از آموختههای قدرتمند را از این موضوع بگیریم و ببینیم که چگونه به نظر میرسد که این نظریهها با رویکرد اپل نسبت به تفکرش بسیار مرتبط هستند. آنها راهاندازی (مکالمات، تجربیات کاربر) را با سرایت اضافه کردهاند و برای بهروز ماندن و هماهنگی با جدیدترین و بهترینها، روی نقاط اوج مختلف کار میکنند تا کشش بازار، نفوذ و جذابیت دائمی را به دست آورند.
در آخر بیایید به خود یادآوری کنیم که چرا انتشار رخ نمی دهد
1. اشتباه گرفتن قیمت و ثابت ماندن سرسختانه با آن
2. شناسایی اشتباه بازارهای هدف
3. انتخاب نامناسب کانال ها اغلب به این دلیل که شناخته شده هستند و راحت ترین نقطه تماس نیروهای فروش هستند.
4. ارتباط واقعا ضعیف از مزایای محصول یا خدمات
5. ویژگی های منحصر به فرد بیش از حد تبلیغ می شوند و به سرعت دیده نمی شوند
6. محصول جدید واقعاً سود زیادی نسبت به محصولات موجود ندارد
7. من به سادگی هیچ مزیت نوآورانه ای ندارم، بلکه بیشتر یک تمرین کاهش هزینه بود
8. سهولت دسترسی به اطلاعات مربوطه در مورد محصول پیچیده، دشوار، زمان بر و نامشخص است. پیچیده می شود
9. نیازها و انتظارات واقعی مصرف کننده در واقع نادیده گرفته شد، هرگز کشف نشد و یا برآورده نشد
10. محصول یا خدمات ارزش پیشنهادی واقعا روشنی برای تغییر و خرید ارائه نمی دهد.
من مطمئن هستم که می توانید چند مورد دیگر را اضافه کنید اما آنها را به شما واگذار می کنم.
کار کردن با تئوریهای انتشار و پذیرش و به کار بردن آنها در عمل چیزی است که به یک رویکرد یکپارچه نیاز دارد، ممکن است در طول زمان توسعه یابد، شاید از طریق خوشگذرانی، اما دانستن اصول آن به شما کمک میکند شروع به ترسیم مسیر کنید.
بدون نظر