من می خواستم در این پست از تمرکز بر نوآوری صرف نظر کنم. داره به من میرسه من همچنان به خواندن دعاهای مشابه ادامه می دهم، به نظر می رسد تقریباً روزانه است. آیا این نشانه یک بدخیمی فعلی است یا چیزی که بخشی از زندگی تجاری آینده ما خواهد بود؟
از ما اخاذی می شود تا قبل از اینکه شخص دیگری این کار را انجام دهد، شرکت هایمان را مختل کنیم. تهدید دائمی رقبای شناخته شده و ناشناخته می تواند به سادگی به فردا حمله کند. در “خشنودی” ما است که ما کاهش خواهیم یافت و مزیت های رقابتی خود را از دست خواهیم داد، حتی با انقراض روبرو خواهیم شد.
قدرت مخرب بسیار زیادی در حال مهار است که همه ما با یک محیط پیچیده تر و چالش برانگیزتر روبرو هستیم. آیا به این داستان عذاب و ترس می پردازید؟
به نظر می رسد که داده های بزرگ همه را در مسیر خود تهدید می کند
افزایش لفاظی ها در مورد کلان داده مطمئناً به این اضطراب ترس و اضطراب دامن می زند. مطمئناً کسانی که در این زمینه مسئولیت دارند، فروشندگان خدمات، تجهیزاتی هستند که برای مدیریت جریان ورودی (انبوه) کلان داده ها مورد نیاز است. آیا آنها نشانه های واضحی از تغییرات عظیم را می بینند یا نشانه های دلار و سنت را در چشمانشان می بینند؟
واضح است که ظهور داده های بزرگ پدیده ای است که ما نمی توانیم نادیده بگیریم. اما آیا به همان اندازه که در مورد آن صحبت می شود اختلال ایجاد می کند یا فقط به مدیران فعلی در بازار اجازه می دهد تا پاسخ دهند و کسب و کار خود را برای تطبیق با آن تنظیم کنند؟ زمان تأثیری فوری دارد، اما بر آینده ما نیز تأثیر می گذارد.
من فکر می کنم ما در مراحل اولیه دست و پنجه نرم کردن با معنای داده های بزرگ گرفتار شده ایم. آیا ما آن را اهلی خواهیم کرد یا اجازه میدهیم که به همان اندازه که پیشنهاد میشود «مشکلات» باشد؟
افزایش فرصت مشاوره کمکی نمی کند
یکی از شرکتهای مشاوره بزرگ مینویسد: «برنده شدن با بزرگاندیشی» و پیشنهاد میکند شرکتهای بزرگتر یکی از بزرگترین ذینفعان پیادهسازی کلان داده اولیه باشند. چرا؟ به گفته آنها، « اگرچه پروژههای کلان داده هنوز چالشهایی را ایجاد میکنند، به نظر میرسد شرکتهای بزرگتر چیزهای بیشتری را به روی میز بیاورند. ”
شاید بتوان بدبینانه فکر کرد که پولی که برای خدماتی که به وضوح به آنها نیاز دارند، بیشتر از سوی شرکت های بزرگ تامین می شود. با این حال بیایید در آن مسیر حرکت نکنیم… من فکر می کنم کلمه ظاهر شرط را پوشش می دهد. من در این فروخته نشده ام من احساس می کنم که غاصب برتری نسبت به رئیس جمهور دارد.
همان شرکت آن دسته از بیانیههای فراخوانی را ارائه میکند که همه ما باید آن را دوست داشته باشیم: « شروع محلی، پایان جهانی »، « دادههای بزرگ به یادگیری گسترده نیاز دارند »، « پتانسیل مخرب دادههای بزرگ ». اینها ممکن است مرا برای خواندن بیشتر جذب کنند، اما این باعث می شود که من در موقعیت خوبی قرار بگیرم و فکر نمی کنم این اظهارات احساسی کمکی کند. در واقع، من گاهی اوقات در این مورد مقصر هستم، بنابراین شاید همه ما باید در حاشیه باشیم، این باعث می شود که بنشینیم و تمرکز کنیم وقتی دیگران از صخره عبور می کنند.
اختلال و تغییر نسبت به فرد افزایش خواهد یافت
من در حال گوش دادن به یکی از بحث های مجمع جهانی اقتصاد در مورد “دیجیتال در زمینه” بودم و کاملاً از آن لذت بردم. این بحث با «مواظب گذار بازار»، «در پذیرش آهسته نباشید» و «اگر دوباره اختراع نکنید، شکست خواهید خورد» منتهی شد.
پیام اصلی این بود که داده ها برای همه سازمان های ما یک ارز واقعی دارند. آنها پیشنهاد می کردند که 40 درصد از شرکت های فعلی ما در 10 سال آینده از بین خواهند رفت و با انقلاب دیجیتال، چشم انداز کاملاً متفاوتی از برندگان و بازندگان وجود خواهد داشت. با فناوری متصل هیچ مخفیگاهی وجود نخواهد داشت.
ما باید «افزایش صدای» را مدیریت کنیم که حتی بیشتر از همه فنآوریهای اجتماعی مختلف رقیب و توانمندسازی فزاینده افراد میآید که میتوانند در سازمانها و مؤسسات ما به چالش کشیدن، مناقشهبرانگیزاندن و اختلال ایجاد کنند. کسبوکارهای کوچک که از قدرت فناوری استفاده میکنند، قدرت شکلدهی آن را درک میکنند و بسیاری از شرکتهای مستقر بزرگتر را که آهستهتر در سازگاری و تغییر هستند، به چالش خواهند کشید.
ما به طور فزاینده ای شاهد خواهیم بود که فناوری مشاغل را از بین می برد، باعث جابجایی می شود و بسیاری را مجبور به انتخاب های تغییر دهنده زندگی می کند. ما شاهد افزایش مواضع متضاد و پراکنده هستیم که باعث عدم اطمینان فزاینده می شود. “هزینه خدمت” به کاهش خود ادامه می دهد و داده ها باعث این امر می شوند.
همه ما باید به حرکت ادامه دهیم
به همه ما هشدار داده شده است که “به حرکت خود ادامه دهید”. من اغلب احساس میکنم که مانند اجدادمان شدهایم، قبیلهای کوچنشین که هم از نظر فیزیکی مجبور به جابجایی، هم برای شکار مشاغلی که به ما امکان زندگی میدهد و هم به استفاده از دانشی که از طریق اینترنت برای بقا و شکوفایی یافت میشود، ادامه میدهیم.
بنابراین به نظر می رسد که ما در “دوران مخرب” هستیم، اما من ترجیح می دهم فکر کنم که این دوره بیشتر یک دوره “تحول” است، اغلب ناراحت کننده است زیرا بسیاری از مرزها و مرزهای آن مشخص نیستند. سیال است و ما باید خود را با این جریان تطبیق دهیم تا زمانی که رویدادهای مخرب فروکش کنند و به چیزی که یاد گرفتهایم تطبیق و مدیریت کنیم. بله، ما در حال گذار هستیم و بسیاری از چیزهایی که میدانیم، فناوری ما و همه چیزهایی که با آن همراه است را تغییر میدهد.
با این حال، ما باید خودمان را برای توانمند شدن در این گذار تجهیز کنیم، باید دائماً درگیر باشیم و تلاش کنیم تا بفهمیم چه چیزی در آینده است یا حداقل با جریان پیش برویم. ما باید تمرکز خود را روی نتایج حفظ کنیم و گرفتار ورودی ها یا فرآیندها نشویم.
ما باید انتقال را به عنوان روش زندگی آینده در آغوش بگیریم
من این احساس را دارم که همه این اختلال فعلی و عناصر متعدد آن زندگی را تغییر می دهند. من در “انتقال” بسیار خوشحالتر از این هستم که فکر کنم هر لحظه ممکن است “مشکلات” ایجاد شود.
نیاز من و فکر می کنم نیاز شما هم این است که هوشیار بمانید و آگاه باشید. در بسیاری از مشاغل ما این شانس برای تکامل وجود دارد، یا باید ادامه دهیم. من احساس نمی کنم که بتوانیم به اندازه کافی بی حرکت بایستیم. ما باید با ریسک های مختلف شانس بیشتری برای آن داشته باشیم. من معتقدم اگر بخواهیم عملاً تغییر را ایجاد کنیم، به جای اینکه آن را با این فرض که نیازی به حرکت نیست رد کنیم، در هر انتقالی بسیار قدرتمندتر می شویم. به نظر می رسد نظر قبلی «محلی برای مخفی شدن وجود ندارد» در اینجا مناسب باشد. یا آیا ما فقط یکی از آن لمینگ ها هستیم که در لحظه گرفتار شده ایم؟
شکار و گردآوری ناگهان به عنوان بخش مهمی از زندگی ما بازگشته است. قبایل شکارچی عشایری حیواناتی را که شکار می کنند دنبال می کنند. شاید ما با همان انتقال دائمی روبرو هستیم، بنابراین این یک بیماری نیست، بلکه نشانه ای از آنچه در زندگی آینده ما نیاز است، حداقل برای آینده قابل پیش بینی است.
من فقط “در حال گذار” خیلی بهتر از تهدید به اختلال احساس می کنم، اینطور نیست؟
بدون نظر